نقد دیدگاه «توهم توطئه» در جریان ایران و عربستان
رضا صادقیان – خورنا ماجرای پر کش و قوس ایران و عربستان در هفتههای اخیر چنان اوج گرفته که بسیاری از کاربران شبکههای اجتماعی بدون آنکه کوچکترین اطلاعی از خبرهای منتشر شده داشته باشند به جو نژادپرستی و توهین به اقوام و قومیتها گوی سبقت را از همدیگر روبودهاند. متاسفانه این مسئله همچنان ادامه دارد. در این میان بسیاری از روزنامهنگاران و کنشگران عرصه رسانه از منظرهای متفاوت به تحلیل این رویداد همت گماردند، تو در توی این نگاههای مکتوب شده نوشتهای بیش از دیگر آثار خوانده شد، شاید به دلیل زاویه نگاه و یا آنکه با کنار هم قرار دادن رویدادهای متوالی در طی سالیان طولانی به نتیجهای رسیده بود که برای بسیاری از خوانندگان جالب توجه میآمد(لینک مقاله).
نام و نشان نویسنده متن در میان پیامهای ارسالی در شبکههای اجتماعی یافت نشد! برخی از پیامها که حاوی مقاله مورد نظر بود بخشهایی از متن اصلی را حذف کرده تا خواندن جملات را سادهتر نمایند، با این حال بعد از جستجوهای بسیار متن مقاله را در یکی از سایتها یافتم. نام کاتب در پایان آمده بود، دکتر محمدحسین غیاثی. نویسنده متن با کارزار سیاست در ایران آشناست، براساس گفتگویی که سال گذشته با روزنامه فرهیختگان داشته(لینک مصاحبه) و تجربه مدیریتی در دولت اصلاحات نشان میدهد ساختار قدرت در داخل کشور را میشناسد، با این حال رویدادهای تاریخی را در مقاله مورد نظر آنچنان نرم و سادهسازی نموده تا بتواند نتیجه مورد نظر را بگیرد. شاید همین نگاه ساده شده و آبرفته باشد که بسیاری از کاربران فضای مجازی پسندیده و مقاله را برای دوستان و آشنایان خویش ارسال میکنند.
تمام سخن غیاثی درباره رویدادهای و اختلافهای میان ایران و عربستان و حمله حاکمان جدید سعودی به یمن در جملهای نسبتا کوتاه بیان شده؛ “از نظر من داستان جنگ یمن و عربستان، نفت شل است.”(همان متن) در واقع آمریکاییها با برنامهریزی دقیق و کنار هم قرار دادن تکههای پازل باعث میشوند تا استخراج نفت شیل به صرفه گردد(به کار گرفتن کلمه و یا عبارت شل و یا شیل چندان تفاوتی ندارد، مهم همان مادهای است که در میان سنگهای نفتزا به دست میآید و استخراج چنین نفتی در مقایسه با دیگر نفتها بسیار گران و پر هزینه است، شرکت شل آمریکا فقط بخشی از داستان چنین نفت نامعتارفی میباشد).! این کار میسر نیست مگر آنکه کشور عربستان وارد جنگ فرسایشی با همسایگان شود و سرمایههایش را بر باد دهد، تواناییاش را به حداقل ممکن برسانند تا سناریوی سودآور بودن استخراج نفت شیل جامه عمل بپوشاند! براساس همین نگاه جنگ میان ایران و عراق، حمله عراق به کویت، درگیری میان اوکراین و روسیه و حتی سفر مککین به اوکراین چنان کنار هم قرار میگیرند که در نهایت همان گفته اصلی را پوشش دهد. اما به راستی تمام داستان به همین سادگی است؟ به بیانی دیگر؛ وقوع این تحولات در دورههای زمانی بسیار طولانی و گاه نزدیک به ربع قرن فاصله وجود دارد، ظرفی فراهم آوردن که تمام این رویدادها را در آن جای داده و در نهایت سخن گفتن از «در حال بازی خوردن» هستیم، بیش از آنکه تحلیل یک رویداد باشد ساده کردن تمام حوادثی هست که در گوشه و کنار دنیا در حال رخ دادن است.
اساس حرف نویسنده، نه نفت شیل که قائل شدن به قدرتی کلاننگر در عرصهبینالمللی میباشد که توانایی چیدن تمام مهرهها را به تنهایی داراست! حال این سناریو از سوی آمریکا و یا شرکتهای نفتی فعال در عرصه استخراج و حفاری صورت میگیرد چندان مهم نیست، مهم آن است که این قدرت فربه همه کشورها را آنچنان به جان همدیگر میاندازد که بخش گستردهای از فضای جغرافیای کره زمین در حال «بازی خوردن» هستند! اگر چنین دیدگاهی پهلو به توهم توطئه نگریستن نمیزند، حکایت از چه چیزی دارد؟ به گمان راقم این سطور، تنها حرکتی که صورت میدهد دامن زدن به جو سادهنگری و سادهسازی مسائل بینالملل و سیاست است. بخشی از جامعه ایران و کسانی که در پی یافتن جوابی ساده و سر راست برای رویدادها هستند، بسیار چنین دیدگاههایی را میپسندند، در حالی که هیچکدام از وقایع را نمیتوان چنین ساده و خلاصه ساخت، چرا که هر کدام از فعالیتهای سیاسی و یا جنگی گاه دهها و یا صدها دلیل کوچک و یا بزرگ در دل خودشان دارند.
اگر باور نماییم سرمایههای ذخیره عربستان بالغ به یکهزار میلیارد دلار شود، دلارهایی که بخشی از آن صرف بازسازی تجهیزات بالادستی شرکت نفت عربستان جهت توسعه و نگهداری چاههای نفت میشود. چاههای که قرار است همچنان تولید کننده نفت باشند و عربستان را به یکی از بزرگترین صادر کنندگان نفت در جهان تثبیت نماید. اگر عربستان به تحریک آمریکا وارد جنگ با شیعیان حوثی در یمن شده باشد چقدر از این سرمایه صرف چنین جنگی خواهد شد؟ شاید بخشی از این پول خرج خرید سلاحهای مدرن و یا خاصه خرجیهای شاهزادگان گردد، ولی چنین مبلغی به آسانی در چاه جنگ با یمن فرو نمیرود و از دل این خرج کردنها به صرفه شدن تولید نفت شیل بیرون نخواهد آمد.
اما اوجگیری اختلاف ایران و عربستان به ماجرای هستهای و مذاکرات ایران با کشورهای غربی، آمریکا و همزمانی فوت پادشاه عربستان دچار تنش شد. بحث تجاوز و یا شبهه تجاوز و یا تعرض به دو نوجوان ایرانی هیچ ربطی به اختلافهای گذشته ایران و کشور سعودی ندارد، بیش از آنکه این جدل از سیاستهای رسمی انشعاب یافته باشد، برآمده از دیدگاه بخشی از جامعه است که با کوچکترین بهانهای بدترین توهینهای نژادی را روانه عربها میکنند. بخشی از مردم کشورمان گمان میکند با تحریم حج عمره کشور عربستان با بحران مالی روبرو میشود، چنین نگاهی برای کسانی که رقم پنج میلیون تومان انبوهی پول در اقتصاد کشورداری به حساب میآید بسیار خوشایند مینماید، گمان میکنند با خرید چند پیراهن هندی و یا شلوارهای دوخت پاکستان به هنگام زیارت و یا تاکسی دربست سوار شدن در مکه و مدینه عربهای عربستانی پولدار شدند!
بحران فعلی یمن و عربستان به نفت ربط ندارد، حتی میتوان بیان داشت اختلافهای قومی و مذهبی هم در این خانمانسوزی دخیل نیست. وقوع چنین رویدادی ریشه در نظمی دارد که تا زمان فعلی ادامه داشته و به یکباره گروهی با اتکا به قدرت قومی و قبیلههای همسو در تلاش است این نظم را با چالش مواجه سازد، شیعیان حوثی نظم فعلی را در روابط یمن و عربستان قبول ندارند و تلاش میکنند از طریق تفنگ حرف خود را بیان دارند. از سویی دیگر عربستان یمن را بخشی از حوزه نفوذ خود میپنداشته و میپندارد.
دیر و یا زود شعلههای این جنگ پایین کشیده خواهد شد، نه کشور یمن آنچنان یکپارچه است که گروهی قومی-مذهبی بتواند قدرت اول را به دست بگیرد و بر کل کشور فرمان راند و نه کشور عربستان با تمام مدعایی که بیان میدارد تاب آن دارد که براساس ایدولوژی خاص در رابطاش با کشورهای دیگر عمل نماید. هر کجا حاکمان عربستان احساس کنند بنیانهای نظام دستخوش بحران شده از بزرگترین ادعاهای بیان شدن عقب مینشینند و راه واقعیت طی میکنند.
کلام پایانی؛ چندسال قبل یکی از استادان به نام اقتصاد براساس برداشتی کلنگر مناقشه هستهای میان ایران و غرب را از زاویه اقتصاد انرژی نگریسته بود، نگرشی که در نهایت به ضرر ایران پایان خواهد گرفت. چرا که کشورهای اروپایی و آمریکا با تصویب سیاستهای انرژی جدید دامن خود را از وابستگی نفتی پاک میکنند. با زمزمه مذاکرات هستهای ایران و آمریکا، سخن گفتن از آشتی با دنیا و کار را به کاردان سپردن در امور خارجه بخش زیادی از آن تحلیل پیشگویانه عمرش به پایان رسید. به بیانی دیگر؛ دامن زدن به دیدگاههای ساده شده در داخل محیطهای علمی رشتههای علوم انسانی ایران هم سابقهای بس طولانی دارد، به همین ترتیب رد پای چنین نگرشی را میتوان حتی در سیاستهای رسمی مهندسی شده، فضای مجازی و میان دانشآموختههای رشتههای مهندسی و پزشکی هم یافت. دیدگاهی بسیار خلاصه و ساده شده، ولی هزاران فرسنگ با دنیای واقعی فاصلهدار.