تجلیل از بزرگترین محقق عاشورایی کشور/محمد رضا سنگری خود را فدای ادبیات عاشورا کرد

خورنا مراسم بزرگداشت “محمدرضا سنگری”، شاعر، نویسنده و پژوهشگر ادبیات عصر دیروز یک شنبه ۲۶ بهمن ماه، در محل نخلستان سازمان فرهنگی رسانه‌ای اوج برگزار شد. این برنامه سومین جلسه از مجموعه جلسات «عصر هنر انقلاب» بود که به همت سازمان فرهنگی رسانه‌ای اوج برگزار می‌شود.
این مراسم با حضور میهمانان و سخنرانانی چون محسن مومنی شریف رئیس حوزه هنری، وحید یامین‌پور مدیر پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی حوزه هنری، علیرضا قزوه مدیر مرکز آفرینش های ادبی حوزه هنری، مصطفی محدثی خراسانی شاعر و منتقد، علیرضا کمره‌ای پژوهشگر ادبیات دفاع مقدس، محمدعلی مجاهدی شاعر آیینی، عبدالرحیم سعیدی راد و جمعی از نویسندگان و علاقه مندان برگزار شد.

گمشدهٔ خود را نمی‌توان جز در کربلا یافت
محمدعلی مجاهدی که در این برنامه شرکت کرده بود در سخنانی گفت: وقتی برای صحبت در این برنامه از من دعوت شد، در عمق وجودم احساس کردم از آقای سنگری عزیز دین‌های زیادی بر گردن دارم و هیچ گاه نتوانستم آن‌ها را ادا کنم. با خود گفتم شاید حضور و سخن گفتنم در این برنامه قسمتی از محبت‌ها و کرامت‌هایش را جبران کند. «آینه در کربلاست ما همه بی‌غیرتیم». آن هایی که با غیرت حسینی نشو و نما کردند، با بیدل دهلوی هم‌آوا هستند. واقعا اگر غیرتی باشد و آگاهی و بصیرتی؛ انسان گمشده خود را جز در کربلا نمی‌تواند پیدا کند، به ویژه اگر صبغه ماورایی داشته باشد.
مجاهدی افزود: تجربه ۵۰ ساله من پیرمرد این نکته را گوشزد می‌کند که همه خط‌ها به حسین (ع) ختم می‌شود. بعضی از خصایص وجودی حضرت سیدالشهداء (ع) مختص وجود نازنین خود اوست، حتی در حضرت علی (ع)، حضرت رسول (ص) و حضرت صدیقه طاهره (س) وجود ندارد. هیچ گمشده‌ای را نمی‌توان در کربلا یافت، مگر آن که این گمشده ماورائی و حسینی باشد.
این شاعر پیش کسوت، ادامه داد: در مرمرینه دو اثر استاد سنگری، رگه‌های روشن حماسه و عاطفه را می‌توان به تماشا نشست که انسان را به سیر و سفر در آفاقی پر از رهاورد معنی هدایت می‌کند. می‌خواهم درمورد سه واژه که به آثار سنگری نیز مرتبط است بگویم؛ گریستن، نگریستن و زیستن. کسانی که جواز محرمیت آن‌ها در ساحت حسینی (ع) به امضای ابوفاضل علمدار کربلا رسیده باشد، با گریستن مأنوسند ولی نه گریستنی که فقط و فقط رنگ ملال، سوگ و مرثیه دارد. این گریستن، اشک شوق، اشک محبت و اشک ارادت است. در آن خلوتی که برای شاعر آیینی، پژوهشگر دینی و سخنران موفق مذهبی امکان دارد، پیش بیاید، همین گریستن‌ها، نگریستن‌ها و زیستن‌ها است که تجربه‌های ارزشمندی هستند. اگر محرمیت انسان را پذیرفته باشند، او استحقاق طی کردن مراتبی را پیدا می‌کند که برای سایر انسان‌ها امکان پذیر نیست. مـَحـرَم بودن و مـُحـرِم بودن نیازمند دائم‌الوضو بودن است. برای این که فرد باید آن ارتباط مقدس را با ذات مقدس معصومین (ع) به ویژه سیدالشهداء (ع) و اصحابش داشته باشد. آنجا گریستن انسان نه از سر ملال که از سر شوق است؛ شوق دیدار، شوق زیارت؛ دیدن صحنه‌هایی که نادیدنی است به ظاهر ولی برای او رصد می‌شود و تمام این نادیدنی‌ها را می‌بیند.
مجاهدی در بخش دیگری از سخنانش گفت: به قول خواجه «شست و شویی کن و آنگه به خرابات درآ / که صفایی ندهد آب تراب آلوده». منظور از آب تراب آلوده،‌‌ همان فطرت خاکی انسان است. شاعری که می‌گرید از ماورای پرده‌های اشک به جلوه‌های جمالی و جلالی حضرت سیدالشهداء (ع) می‌نگرد و این نگریستن موجب زیستن با لحظه‌های ضیافت الهی می‌شود. این فضا برای هنرمندانی که در عرصه عاشورا حضور خالصانه دارند، به وجود می‌آید. شاید بار‌ها برایشان اتفاق افتاده باشد که مشغول سرودن شعر جوششی بوده‌اند، در آن لحظه کارشان فقط نوشتن است؛ نوشیدن بعد از نوش کردن است. باید کلمه به کلمه نوشید چون این‌ها به تعبیری حواله‌های غیبی‌اند؛ رزق‌های معنوی و روحانی‌اند که انسان استحقاق چشیدنشان را پیدا می‌کند.
وی افزود: سنگری خود را فدای ادبیات عاشورا کرده است. او می‌توانست در سنگرهای بسیار روزآمد و چشمگیرتری وارد عرصه شود و دست به خلق اثر بزند، ولی تمام هم و غم خود را در ۵ سال اخیر نه تنها صرف عاشورا که صرف نوحه‌های عاشورایی کرد که از نظر من و شما شاید بی‌ارزش‌ترین گونه شعر عاشورایی باشد، ولی او یک تنه وارد این عرصه شد و تعریف کاملی از مسئله به دست داد. او احساس کرد زمانه ما تشنه نوحه است ولی نه آن نوحه‌هایی که امروز شنیده می‌شود بلکه نوحه‌ای که اعتراض داشته و کوبنده باشد. به همین دلیل سنگری وارد عرصه شد و نوشت آنچه را که باید می‌نوشت.

معلم بودن و تربیت نسل ویژگی سنگری است
محمدرضا کمره‌ای، پژوهشگر ادبیات دفاع مقدس، در بخش دیگری از این برنامه به صحبت پرداخت و گفت: زیاد شنیده‌ایم کسانی را که اهل فضل و دانش‌اند، محل رجوع و ارجاع‌اند. منتهی کم‌اند کسانی که ادب درس را مقدمه عدد نفس کرده باشند، برای سنگری ادب نفس و تواضع و فروتنی همواره مهم بوده و هست.
این پژوهشگر ادبیات دفاع مقدس افزود: من، آقای سنگری را جزو این دسته دیده‌ام و نشده که در مجلسی حضور داشته باشد و حس و حال معنوی‌اش در من، تسری و تصرف نداشته باشد. این مسئله مربوط به آن جان متعالی می‌شود. قصدم مدح گویی نیست اگرچه این مجالس اقتضا می‌کند و البته گفتن مجیز استاد، مجاز است. تعبیرش این است که او معلم است، اما به معنای ژرف کلمه. دو ویژگی در سنگری وجود دارد، معلم و معلمی کردن که یکی از صفات اهدایی خداست، یکی از ویژگی‌های اوست. خیلی‌ها مطالب زیادی بلدند اما در مقام تدریس پایشان می‌لنگد. ویژگی دوم سنگری این است که با قلم آشناست. قلم در دست او راحت است. او گره خورده با قلم است و معنی قلمی که در دست اوست، فرا‌تر از چیزی است که با آن می‌نویسیم. پس با یک معلم نویسنده سروکار داریم که البته تلاشش بر پژوهشگر بودن است.
کمره‌ای ادامه داد: ادبیات دفاع مقدس و جنگ به ویژه بخش منظوم ادبیات جنگ شاخه متمرکز فعالیت پژوهشی سنگری است. «آینه داران آفتاب» و «آینه در کربلا» دو کتاب مهم سنگری است که دارای نوعی تذکره نویسی براساس تاریخ نقلی است بر قامتی نوین. شاخه دیگر فعالیت او به مقتل‌پژوهی برمی گردد. سنگری در این حوزه تحقیقات زیادی داشته است؛ موضوعی که در آن اوج عقلانیت، اوج عشق است.
وی گفت: سنگری از پیشگامان هم آوایی نظم دفاع مقدس و آیینی است. نکته چهارم این است که سنگری را آرام نیافتم او دائم در تکاپو و جست و جو است. در جلسات متعدد ادبی شرکت می‌کند و روی علاقه مندان به ادبیات را زمین نمی‌اندازد، اما کارهای زیادی را گوشه خانه‌‌ رها کرده است. این ایثار بزرگ از ویژگی‌های سنگری است.
در ادامه این برنامه، محمد رئوفی‌نژاد، یکی از فرماندهان دفاع مقدس به بیان خاطرات خود با سنگری در زمان جنگ پرداخت. دکتر قبادی، عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس و وحید یامین‌پور از دیگر افرادی بودند که در این برنامه به بیان سخنان کوتاهی پرداختند.

سنگری همیشه حرف های تازه ای در مورد عاشورا داشت
عبدالرحیم سعیدی‌راد، شاعر و همشهری سنگری، نیز با بیان خاطراتی از وی گفت: آقای سنگری از کودکی سخنران بود و کارش را با تمرین سخنرانی برای گونی‌های سیب زمینی زیرزمین خانه‌شان شروع کرد. یکی از شب‌های محرم همراه او بودم و به چند مجلس سخنرانی‌اش رفتم. در هیچ کدام از این مجالس یک کلمه تکراری نشنیدم، نه تنها در آن شب، که در شب‌های بعدی هم سخن تکراری نشنیدم؛ چراکه او همیشه حرف‌های تازه‌ای در مورد عاشورا داشت.
این شاعر گفت: یک بار جمعی از دوستان می‌خواستند آقای سنگری را تشویق کنند تا نماینده مجلس شود. سنگری می‌گفت وقتی که نهایتا برای ثبت نام می‌رفته، در دل دعا می‌کرد اتفاقی بیفتد تا ثبت نام نکند. در ‌‌نهایت هم وقتی به محل ثبت نام رسید که ثبت نام به اتمام رسیده بود. خوب هم شد که به مجلس نرفت چون هر کس به آنجا می‌رود، برایش مشکل درست می‌شود.
وی در پایان سخنانش گفت: از آقای سنگری خواهش می‌کنم زندگینامه خودش را مثل هوشنگ مرادی‌کرمانی بنویسد. یک خاطره کوتاه دیگر از آقای سنگری این است که در مدرسه انشایش را ننوشته بود و وقتی معلم از او خواست تا انشایش را بخواند، با خواندن یک بیت شروع به خواندن انشایی که ننوشته بود، کرد. سنگری می‌گفت همین طوری انشا را می‌خواندم و حواسم نبود که به طور نمادین ورق بزنم. همین باعث شد معلم به من شک کند و بفهمد که انشایم تقلبی است. ولی به‌خاطر آن انشا یک خودنویس هدیه گرفت.
انقلاب اتفاقی ست که هنوز در حجاب معاصرت با آن هستیم
در ادامه این جلسه، محمدرضا سنگری دقایقی به سخنرانی پرداخت و گفت: وقتی که دوستان در این برنامه صحبت می‌کردند به یاد این جمله مولا علی (ع) در خطبه ۱۸۴ نهج البلاغه افتادم که در توصیف متقین می‌فرماید وقتی درباره آن‌ها صحبت می‌شود در یک زمزمه درونی می‌گویند خدایا آنچه را که تو از من دیدی و این مردم ندیدند بر من ببخش و آنچه بر من دیده‌اند برترش را برای من قرار بده. آنچه دوستان در این برنامه گفتند ستودن خودشان بود وگرنه من چیزی برای عرضه ندارم.
وی افزود: در طول سال های فعالیت در دو ساحت عاشورا و ادبیات به ویژه انقلاب و دفاع مقدس کار کردم که از دو منبع سرچشمه می‌گیرد. اول قرآنی است که معمولا بر پیشانی محافل ما قرائت می‌شود. می‌دانید که ما گرفتار سه نوع ظلمات هستیم؛ ظلمات در بینش، منش و کنش. دریا کشتی می‌خواهد و ظلمت چراغ؛ و حسین (ع) هم کشتی است و هم چراغ. ان الحسین مصباح الهدی و سفینه النجاه. حتی برای چراغ‌هایی که در تاریکی گم کرده‌ایم نیازمند چراغ هستیم و حسین (ع) مصباح است.
سنگری در ادامه گفت: نکته دوم گره خوردگی‌ام با ادبیات انقلاب است. دلیل ورودم به این حوزه اتفاقی بود که یک بار در دفتر کارم در دفتر سابق شهید رجایی اتفاق افتاد. دوستی به نام رنجبر داشتم که مداح اهل بیت(ع) است. یک روز با حالی منقلب وارد اتاق شد سر به میز گذاشت و بلند بلند گریه کرد. وقتی علت را از او پرسیدم گفت دیشب خواب دیدم که در جماران هستم. همه سعی می‌کردند به امام خمینی(ره) نزدیک شوند من هم تلاش می‌کردم اما امام از من رو برمی‌گرداند. وقتی علت را جویا شدم این بیت را برای من خواندند «صاحب نظران شرح قضا را ننوشتند/ اندوه دل امت ما را ننوشتند». من احساس کردم دینی نسبت به این انقلاب داریم؛ اتفاق بزرگی که هنوز در حجاب معاصرت با آن هستیم. بنابراین ادامه این بیت را هم سرودم.
وی در بخش دیگری از سخنانش گفت:در این روزگار ادبیاتی را رقم زدیم که از ادبیات گذشته ما در بسیاری از شاخه‌ها به ویژه آیینی بارور‌تر شده است. امیدوارم در کنار این تکریم و تجلیل‌ها مجالی فراهم شود تا بکاویم، فکر کنیم و تراویده اندیشه‌مان را عرضه کنیم. به قول علامه طباطبایی خدا را به شما می‌سپارم.
محمدرضا سنگری در پایان سخنانش گفت: باید در این دو عرصه کار کنیم. در مورد عاشورا؛ عاشورا تمام نمی‌شود چون یک ظرفیت بی‌پایان است و قرار است آخرین اتفاق جهان از جنس عاشورا باشد پس باید به عاشورا بپردازیم.
شایان ذکر است، این برنامه سومین برنامه از مجوعه نشست‌های «عصر هنر انقلاب» بود که در دو برنامه پیشین از مازیار بیژنی کاریکاتوریست و محمدحسین قدمی خالق «شب های خاطره» تجلیل به عمل آمد.
[تجلیل از بزرگترین محقق عاشورایی کشور/محمد رضا سنگری خود را فدای ادبیات عاشورا کرد]

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  • محمد سعیدی ازاندیمشک درود ورحمت واسعه خداوند بر مرد الهی واستاد عاشورایی حاج محمدرضا سنگری که آوای دلنشین کلامش هر شنونده ای رامدهوش گفتمانش میکند.خوشابحالت که امام حسین شفیع توخواهد بود ان شاء الله