عبور از بحران بدون روابط عمومی و رسانه، هرگز
خورنا | علی چاروسائئ:
هوشیارانهترین نوع مدیریت و درعینحال پیچیدهترین آنها، مدیریت اقتضایی است. در این نوع مدیریت، تلاش میشود تا مدیریت استراتژیک در مدلها و روشهای مختلف آن، در شرایط پیچیده بحرانی به اجرا درآید. مدل مدیریت روابط عمومی در شرایط بحرانی قاعدتاً میبایست از نوع مدلهای مدیریت اقتضایی تبعیت کند.
نظریه مدیریت اقتضایی بیان میدارد که هیچ روش مدیریتی قوی وجود ندارد که کاربرد صد در صد داشته باشد. بلکه باید با توجه به شرایط خاص و موقعیت سازمان تصمیمگیریهای لازم به عمل آید. نظریه مدیریت اقتضایی به توانمندی مدیر در تشخیص نیازها و سازگاری امکانات سازمان جهت برطرف کردن نیازها بستگی دارد. مدیر میتواند با توجه به هوش بالا و اعتمادبهنفس کافی و با تکیهبر تجربیات خویش بهترین راهحل را برای پیشبرد اهداف واحد تحت امر خود به کار گیرد.
یکی از شناختهشدهترین روشهای مدیریت اقتضایی، مدیریت بحران است که بسته به شرایط باید بهترین تصمیمات در کوتاهترین زمان ممکن اتخاذ شود.
نقش روابط عمومی و رسانهها بهعنوان ابزاری مهم و تعیینکننده در مدیریت بحران از اهمیت فوقالعادهای برخوردار است
مدیران عالی سازمانها در خصوص بحرانها دو دیدگاه عمده دارند. دیدگاه اول شامل سکوت، ثبات و عدمتغییر و تحول و دیدگاه دوم شامل پویایی، تغییر و تحول است.
مدیران پیرو دیدگاه اول که همان دیدگاه سکوت و ثبات است، مخالف هرگونه عوامل بحرانزا بوده و از بحرانها گریانند. حوادث را تهدید دانسته و سعی میکنند در معرض آن قرار نگیرند. رسانهها را دشمن خود فرض کرده و از آنها دوری میکنند. با خبرنگاران برخورد میکنند و رابطه روابط عمومی با خبرنگاران را به هم میزنند و حتی ممکن است با روابط عمومی هم برخورد کنند. روابط عمومی هم در نگاه کوتهبین این افراد جایگاهی ندارد و از اختیارات لازم برای برقراری تعاملات رسانهای برخوردار نیست. درنتیجه فعالیتهای روابط عمومی در حد اداره روابط خصوصی تنزل پیداکرده و منافع مدیر سازمان، جای منافع سازمان را میگیرد. این دیدگاه سازمان را بهخصوص در بحرانها دچار مشکلات جدی میکند.
مدیران پیرو دیدگاه دوم که همان دیدگاه پویایی و تغییر است، وقوع بحرانها را بهعنوان بخشی از دیالکتیک اجتماعی بهمنظور رشد و توسعه جامعه لازم و ضروری میدانند و از آن استقبال میکنند. مدیر سازمان دستان روابط عمومی را برای برقراری ارتباط دوستانه با روابط عمومی باز میگذارد و روابط عمومی، رسانهها را بهعنوان دوست، همکار و حتی مشاور خود به شمارمی آورد. این دیدگاه موجب رشد و تعالی سازمان شده و نقش مثبتی در عبور موفق از بحرانها دارد.
روابط عمومی یا سخنگوی ستاد بحران در سازمانهایی که تلاش دارند تا در بحرانها ضمن ارتباط با رسانهها، با موفقیت از بحران عبور کنند، باید در پیشبینیهای خود تیم اطلاعرسانی را تشکیل داده و آموزشهای لازم را به آنها ارائه کرده باشند.
ازآنجاکه رسانهها ابزاری دولپه محسوب میشوند و همان اندازه که میتوانند در کاهش آثار بحرانها مؤثر باشند، میتوانند به بحران دامن زده و آن را بسیار از حد واقعی بزرگتر نشان دهند و بهعبارتدیگر در دنیای پستمدرن امروزی میتوان گفت جنگها ترکیبی از ادوات نظامی و رسانهها هستند که میتوانند بحرانها را تولید، مدیریت و کنترل کنند، بنابراین در چنین فضایی لازم است پیشبینیهای لازم در خصوص برخوردهای رسانهای دشمن با وقوع بحرانها مورد ارزیابی و مطالعه و تدوین قرار گیرد و شیوههای خنثیسازی تاکتیکهای رسانهای آنها را از قبل طراحی و پیشبینی کرد.
روابط عمومیها باید برای ارائه بهترین واکنشها در هنگام بحران، در مراحل مختلف بحران نقش خود را به بهترین نحو بازی کنند. این مراحل که شامل مرحله آمادگی و تجهیز ستاد بحران، مرحله مقابله با بحران، مرحله بازسازی و بازتوانی سازمان پس از بحران و مرحله ارزیابی عملکرد سازمان در هنگام بحران از مهمترین مراحل اجرایی ستاد بحران هستند که روابط عمومیها و رسانهها در تمام این مراحل میتوانند نقشهای انکارناپذیر و بیبدیلی داشته باشند که توضیح آن در حوصله این یادداشت نیست.
میتوان با اطمینان گفت که انجام این مراحل اصلی بدون تعامل، همکاری و مشارکت رسانهها و روابط عمومی امکانپذیر نبوده و چنانچه بدون توجه به نقش و اهمیت روابط عمومی و رسانهها بخواهیم مدیریت بحران کنیم، نهتنها نمیتوانیم بحرانها را مدیریت کنیم، بلکه بر دامنههای بحران خواهیم افزود و به عبارت بهتر بحران را تشدید خواهیم کرد. پس میتوان نتیجه گرفت که موفقیت مدیریت مناسب هر بحرانی، توجه به رسانهها و روابط عمومی است.