تهدیدهای زیستی خوزستان و لزوم توجه سریع به چند نکته صریح

عباس مدحجی

کم توجه ترین افراد به اخبار هم احتمالا تا الان از وضعیت زیستی خوزستان و ضایعه ی گسترده ی محیط زیستی آن مطلع شده اند. استانی که نامش با نفت و جنگ و گرما و نخل عجین شده بود این روزها با کلید واژه های عطش، مرگ هور، خشکی و اعتراض پیوند خورده. نگاه های متفاوتی طی چند روز گذشته به این رخداد شده، اما ذکر چند نکته صریح برای آنان که نظاره گر و نگران این وضعیت اند، شاید لازم باشد:

۱⃣ یک اینکه این موضوع فارغ از تمام نگاه های امنیتی، سیاسی، قومیتی و حتی مدیریتی بدترین ضربه را به محیط زیست و کنام جانوران زده و وضعیتی ایجاد کرده که حتی بومیان قدیمی و حافظه ی زیستی کشور مانند آن را در یاد ندارند. خیلی از جانوران خشکی زی و آبزی بومی منطقه در حال تلف شدن و چه بسا انقراض هستند. این تهدید پیشرفته ی زیستی درحال تبدیل به حادثه ای ست که میتواند تا سالها بعد بعنوان یک فاجعه در کتابها و ژورنالهای علمی تدریس و یاد آوری شود. فجایع زیستی از بدترین و ماندگار ترین فجایعی هستند که آثار سؤشان تانسلها بعد را تحت تأثیر قرار میدهد.

۲⃣ دوم اینکه ببینیم چه تصویری از ما در حال نقش بستن در اذهان جهانیان است. کشوری که برای آباد کردن یک بخشش، دست به تخریب بخش دیگر زد چه نمادی از مدیریت و اقتدار خواهد بود؟ دنیای مدرن امروز نسبت به آفات زیستی بسیار حساس است. در عصری زندگی میکنیم که گرمایش زمین در تمام محافل هنری و ورزشی و سیاسی هم نفوذ کرده، آنوقت ما فکر میکنیم میتوانیم آثار عظیم این بی توجهی زیستی را کمرنگ یا پنهان کنیم. سازمانهای جهانی و حتی بیخیال ترین افکار عمومی داخلی و خارجی موضوع را دنبال کرده و نسبت به آن واکنش خواهند داشت. بی خود نیست “زمین خانه ی همه ی ماست” شعار اساسی تمام فعالیت های صلح جویانه و زیستی جهان شده است.

۳⃣ سوم پررنگ شدن کلید واژه ی “تبعیض” در داخل است. وقتی فیلم رقص و پایکوبی مردم اصفهان برای پُر آب شدن رودهایشان بدست خوزستانیانی میرسد که مدت هاست در اثر بی آبی اعتراضشان به جایی نرسید گمان میکنید چه حسی پیدا میکنند؟ عامدانه یا تصادفی ، شرایط جوری رقم خورده که بجای شادی تمام ایرانیان برای یکدیگر، پیروزی نقطه ای با شکست عده ای دیگر تصویر شده است. تفرقه در میان اقوام و تبدیل وطن دوستی به سرخوردگی حاصل از احساس تبعیض کمترین عوارض چنین چینشی خواهد بود. عوارضی که به سختی التیام میابند و جریان های جامعه را به جای همگرایی مقابل همدیگر قرار میدهد.

۴⃣ مورد چهارم لزوم دیده و شنیده شدن اعتراضات مدنی و مسالمت آمیز مردم در کشور است. در استانی که از چهره های مذهبی مورد اعتماد نظام و مردم و نمایندگان رسمی مردمش در مجلس و مسولانش در دولت گرفته تا فعالان و نخبگان سیاسی، اجتماعی و محیط زیستی و رسانه ها و حتی کشاورز و دامدارش متفق القول نسبت به چیزی اعتراض دارند یعنی مشکلی هست. جامعه باید مطمین شود اگر از راه درست فریاد بزند‌ صدایش شنیده میشود و مشکلش حل میشود. نگه داشتن اعتراضات مردمی روی ریل مدنیت و قانون در جامعه دموکرات، مستلزم احترام به مردم در عین پیگیری ملموس و رفع کانون اعتراض آنهاست.

۵⃣ پنجم قرار دادن و راهنمایی جامعه و مردم در مسیر مطالبه گری صحیح آنهم در شرایطی ست که سواستفاده کنندگان داخلی و خارجی سعی در به انحراف کشیدن این مطالبات دارند است. الان دقیقا وقت پاسخگویی به مردمی ست که به قوه مجریه و نمایندگانشان در قوه مقننه رای داده اند. مردم وکیل انتخاب کرده اندکه در چنین مواردی، از راههای قانونی حقشان را زنده کند و نسبت به عملکرد خود پاسخگو باشد. خوزستان ۹ نماینده در کمیسیون انرژی و یک نماینده در کمیسیون کشاورزی دارد و انتظار است هر ۱۸ نماینده استان هرچه سریعتر و شفاف با مردم سخن بگویند. پیش از آنکه مردم از این کانالهای عدالت خواهی و مطالبه گری ناامید شوند و بستر فعالیت فرصت طلبان مهیا شود.

۶⃣ نکته ششم و آخر میزان توجه و احترام به مطالعات علمی ست که ظاهرا در مدیریت آبهای کشور خصوصا در جنوب غرب نمودی نیافته است. از مدتها پیش اساتید دانشگاه ها، آگاهان به موضوع ‌و فعلان زیست محیطی نسبت به خطرات این انتقال و کاهش حق آبه هشدار داده بودند. از راههای علمی و حقوقی ثابت کرده بودند انتقال آب خوزستان راه حل نیست و مشکلات بزرگتری ایجاد خواهد کرد. اما آنچه امروز شاهدش هستیم نشان داده که به هیچ کدام از آن هشدارها وقعی نهاده نشده و کشور درگیر مشکلی شده که مسببش عدم نگاه علمی به موضوع بوده است. آیا این حجم از وزارتها و سازمانها و لزوم کسب مجوزات لازم و بررسی نتایج تحقیقات و کارگروها، شرایط خوزستان را پیش بینی نکرده بودند؟ این سوالی ست که متولیتان امر باید جوابش را از تمام بروکراسی های اداری بیرون بکشند.