نقص فنی یا نقض اعتماد اجتماعی
حسن بهنام،
فعال فرهنگی-اجتماعی
برخی رخدادها موجب کاهش «اعتماد» در فضای عمومی جامعه میشود. این بیاعتمادی، تنگناهای معیشتی، نوسانها و افزایش نابسامانیهای فرهنگی و اجتماعی و حتی برخی بیاخلاقیهای سیاسی در جامعه را تشدید میکند و شهروندان را به سمت منافع فردی سوق میدهد.
بر این اساس به نظر میرسد توجه به سرمایههای اجتماعی و تقویت اعتماد، مسالهای مهم است. زیرا کم توجهی و بیتوجهی به نقش سرمایههای اجتماعی و اعتماد عمومی، جامعه را دچار زوال میسازد.
«صدا و سیما» که باید «رسانه ملی» باشد، بلافاصله پس از بروز حادثه و قبل از اعلام نتیجه تحقیقات بازخوانی جعبه سیاه هواپیما، در مدت ۳ روز (۱۸ تا ۲۰ دی۹۸) با تأکید فراوان بر «نقص فنی» به عنوان علت اصلی «سقوط هواپیما» با تحلیلها و تفسیرهای کارشناسان خود، پرده از عملیات فریب و جنگ روانی دشمن برداشت تا به زعم خود، دروغگویی و شانتاژ خبری آنها را نشان دهد.
در این مدت، صدا و سیما، با تلاش و جدیت زیاد، هیاهو، جوسازی و هوچیگری رسانههای معاند را رسوا کرد. اما متاسفانه حقیقت، چیز دیگری بود!
در حادثه دلخراش پرواز ۷۵۲، فقط شاهد سقوط یک هواپیما نبودیم بلکه شاهد سقوط اخلاق و ساقط شدن اعتماد یک ملت هم بودیم. قربانی اصلی، اعتماد عمومی بود که رفت!
«اعتماد»، یکی از عناصر بنیادین تعامل اجتماعی است که در حل مسائل مربوط به نظم اجتماعی نقشی تعیین کننده دارد.
«اعتماد»، پیش شرط عمده و کلیدی برای موجودیت هر جامعهای محسوب میشود و تسهیل کننده مبادلات در فضای اجتماعی است.
«اعتماد»، در روابط اجتماعی شکل میگیرد و در طول زمان تقویت میشود، لذا کمّ و کیف روابط، میزان و نحوه تعاملات میتواند در تقویت و شکلگیری اعتماد مؤثر باشد.
«اعتماد»، سرمایه اجتماعی میآفریند و پایه اعتماد، راستگویی و صداقت است.
نقش رسانهها به ویژه رسانه ملی، در تقویت یا تضعیف این سرمایه بستگی به نحوه عملکرد آنها دارد.
با اطلاعرسانی درست، به موقع، موثق، با صداقت و راستگویی، اعتماد بین حاکمیت و ملت شکل میگیرد و خلاف آن جز نابودی موجودیت جامعه، دستاوردی نخواهد داشت.
«این حادثه جانسوز موجب کاهش اعتماد آسیب دیده مردم و افزایش درد و رنج برای همگان بخصوص بازماندگان محترم شد. انتظار میرفت که مسئولان امور تاخیر در رسیدگی به این حادثه را با سرعت عمل دقیق و منصفانه در مشخص کردن علل این حادثه و برخورد مناسب با قاصران و مقصران و مرهم نهادن بر دلهای داغدار و کاهش آسیب روحی و مادی حاصل از این فاجعه را جبران کنند.» (پیام سیدمحمدخاتمی، ۹۹/۱۰/۱۸)
گسترش اعتماد عمومی در سایه توجه به سرمایههای اجتماعی، همدلی و مسئولیتپذیری اجتماعی را به همراه میآورد. در مقابل، بیاعتمادی در جامعه منجر به تضعیف تعهد اجتماعی و کمرنگ شدن هویت اجتماعی و ملی میشود.
تحقیقات جامعهشناسان حاکی از آن است که اگر زمانی اعتماد اجتماعی تحت تاثیر عوامل مختلف دچار فرسایش شود، نظم و انسجام اجتماعی نیز با چالشهایی مواجه میشود.
تجربه ثابت کرده کشورهایی که سیاست اجتماعی را به طور جدی در دستور کار خود قرار دادهاند، مسیر توسعه را هموار کرده و از سرمایههای اجتماعی خوبی برخوردارند. بر این اساس نظامهای سیاسی میکوشند تا با برآورده ساختن مطالبات بخشهای مختلف جامعه بر مقبولیت خود افزوده و پایههای مشروعیت خود را تقویت کنند. زیرا نادیده گرفتن مشکلاتِ به حق و درست بخشی از جامعه در کوتاهمدت از اعتماد عمومی کاسته و در بلندمدت بر کارایی نظامهای اداری، مشروعیت نظام سیاسی و مطلوبیت نظام فرهنگی و اجتماعی اثرات نابهنجاری بر جای گذاشته و در نهایت جامعه را به سمت افول خواهد کشاند./