یادداشتی پیرامون ماجراهای رخ داده اخیر در حوزه جوانان:

حوزه جوانان خوزستان آبستن حوادثی مهم و شگفت انگیز

خبر گر قامت همت کند راست

نه از چپ می کند پروا، نه از راست

در چند روز اخیر، حوزه جوانان خوزستان آبستن حوادثی مهم و شگفت انگیز بود. به چند مورد از موارد فوق به صورت تیتروار اشاره می کنم:

  • ابتدا نامه ای از طرف جمعی از تشکل های دانشگاه خاتم الانبیا(ص) بهبهان به رئیس جمهور منتشر می شود که به صورت ویژه به برخی -به زعم ایشان- تخلفات مدیر فرهنگی آن دانشگاه می پردازد و خواستار عزل این مدیرفرهنگی می شوند. سپس خبری مبنی بر توهین همان مدیر فرهنگی به یک دانشجوی دبیر تشکل منتشر می شود که وی در مصاحبه آن را رد نمی کند. یارکشی رسانه ای طرفین (دانشجویان از یک سو و دانشگاه خاتم از سوی دیگر) اهمیت واژه «رسانه» و مفهوم «بی پروایی در انتشار» را دوچندان کرده بود.
  • شکایت استاندار خوزستان در «روز قلم» از رسانه «خورنا» که پرمخاطب ترین و بزرگترین رسانه استان خوزستان و متعلق به بخش خصوصی بود، شاخک ها را نسبت به روند «بی پروایی» حساس تر کرد. ظاهرا استاندار خوزستان از انتقادهای چندماه اخیر این رسانه برآشفته شده بود. نکته جالب ماجرا آنجا بود که همین رسانه در تاریخ ۶ تیر ۹۵ خبری از استاندار خوزستان منتشر کرده بود که « مادامی که من استاندار هستم کسی حق شکایت از رسانه ها را ندارد». این استاندارد دوگانه، توان فعالین رسانه ای و فرهنگی استان را به فعلیت درآورد و آنها را متفق القول کرد که نمی توان قلم را آن هم در روزقلم شکست.
  • مصاحبه ای از دستیار جوان استاندار در یک پایگاه محلی منتشر می شود. آن پایگاه محلی به هر دلیلی این خبر را پس از ساعتی از خروجی خود حذف می کند. با بررسی این مصاحبه، مشخص می شود که مصاحبه فوق، انتقادی بود و مدیرکل ورزش و جوانان را از چند جنبه (ازجمله انتخاب مشاور جوان و عدم توجه به مقوله جوانان) مورد انتقاد قرار داده بود. دو گمانه در این زمینه مطرح می شود:

الف) ممکن است این رسانه به واسطه قراردادهای احتمالی رسانه ای، خود را مکلف کند فقط به انتشار ارائه گزارش عملکرد یا به اصطلاح رپرتاژ بپردازد و از هرگونه انتقاد و خبر حساسیت زا  بپرهیزد. با قبول این پیش فرض (که بعید به نظر نمی رسد) باید در «استقلال» این رسانه شک کرد و پذیرفت که نمی توان این رسانه و رسانه هایی از این دست را پایگاه های مورد وثوق و ارجاع مردم گماشت.

ب) اداره کل ورزش و جوانان با فشار بر مدیران این رسانه، آنها را مجبور به حذف مصاحبه کند. چند سوال در اینجا مطرح می شود. ابتدا اینکه مگر مصاحبه به جز انتقاد حاوی چه واژگانی بود که نباید مردم و جوانان از آن خبردار می شدند؟ دوم اینکه چه منافع مشترکی میان یک رسانه (به عنوان سازمانی خصوصی) و یک سازمان دولتی وجود دارد که آن رسانه به طرفه العینی مصاحبه مورد نظر را حذف می کند؟

از واژه «رسانه» به صورت تحت اللفظی ماموریت «رساندن» بر می آید. با مقایسه موارد ۲ و ۳ از همین متن، به اهمیت «استقلال» رسانه ها و به طور ویژه جسارت کار خبری می توان پی برد. باید مشخص شود بین رسانه های بخش خصوصی و دستگاههای دولتی خوزستان چه مراوداتی (به جز تبلیغ و آگهی) وجود دارد که رسانه را دربند و بنده دستگاه می کند؟ در مقالی و مجالی دیگر به برخی از روابط عمومی هایی که از قضا رسانه ای هستند به عنوان یکی از مهمترین حلقه های اشتراک و اتصال این دو مدل سازمان می پردازیم.

 

سید عبدالهادی آرامی/ فعال رسانه ای