حکایت شهر رها شده و شورای حاشیه دار اهواز!
خورنا – محمد رضایی: در حالی که دوره چهارساله شورای چهارم اهواز به سال پایانی خود نزدیک میشود که مبحث اصلی این شورا طی روزهای گذشته تنها انتخاب فردی برای نشستن بر روی صندلی ریاست بوده است! تا جاییکه جدالها، کشمکشها، نطقهای آتشین و فراتر از آن تهدیدهای برخی از اعضا نسبت به رقبای خود به مانند گرمای این روزهای اهواز به اوج خود رسیده است؛ در این بین یکی دم از افشاگری میزند، دیگری پرده از نفوذ شهرداری بر میدارد و …
حاشیه با این شورا رفاقتی دیرینه دارد. با نگاهی به عملکرد شورای شهر اهواز میتوان به این نکته پی برد که به نوعی اکثر افراد حاضر در این شورا علاقه خاصی نسبت به حاشیهها داشتهاند. اصل کار که همان نظارت بر عملکرد شهرداریها و گام نهادن در مسیر توسعه و کم کردن از بدبختیهای شهر است چند پله پایینتر از دغدغههای خود اعضاء شورا است!
هرچند که اهواز خیری از سه دوره گذشته آن ندیده بود اما با این وجود با آغاز تبلیغات کاندیداهای شورای چهارم، بسیاری از مردم با مطرح شدن اهداف آرمانی و دلفریبانه از سوی کاندیداها و برای کمک به توسعه شهری که بدون حساب واژه «کلان» را یدک میکشد؛ وارد گود شده و با اعتماد خود ۲۱ نفر را راهی ساختمان شورا کردند.
مریم ابریشم کار، ابتسام الباجی، سید مهدی آلبوشوکه، احمد باورساد، حسین حیدری، جانعلی خورشیدی، سیدمحمدجواد رضوی، آذر زمان پور، اسکندر زنگنه، غلامرضا سبزعلی، قربانعلی سعادت نیا، جمشید سلحشور، کاظم سواری، ناجی سواری، عاشور سواری پور، هوشنگ شیرمردی، زیبا صالح پور، رامی علاسوند مقدم، حجت مظفری، هدایت ممبینی، علی ناصری نمایندگان اهوازیها در این دروه از شورای شهر هستند. در ابتدای کار این دوره شورای شهر، از یک سو با روی کار آمدن چهره هایی جوان و تحصیلکرده و از سوی دیگر حجم انبوه مشکلات و معظلات در زمینه شهری، امیدها را به تغییر سطح کارآمدی و تاثیرگذاری شورا در اهواز بیش از گذشته کرده بود و به نوعی اهوازیها انتظار کارهایی بزرگ را از نمایندههای خود داشتند.
جلسهها و بازدید اعضای شورا از مناطق مختلف اهواز آغاز شد؛ حاصل جمع بندی سخنان و مصاحبههای گوناگون اعضای محترم این بود؛ آسفالت خیابان ها، پروژه مترو، پیاده روها، فاضلاب، تاکسیرانی، اتوبوسرانی، پسماند، زیباسازی، مدیریت و… مشکل دارد! در سه سال گذشته این اکتشافات بزرگ در کنار ماجرای وام خودرو، مرخصیها و… درحالی مطرح شد که قبل از آن در مهر و آبان ۹۲ امید شهروندان به کلی به یاس و ناامیدی تبدیل شده بود. در آن زمان کتانباف که خدماتش در این شهر به وضوح قابل مشاهده بود توسط شورا از این جایگاه عزل شد و پس از حضور دوماهه صفری در سمت سرپرستی، شورانشینان با چهارده رای موافق، سید خلف موسوی را به عنوان شهردار اهواز برگزیدند. ماجرا اندکی غیرقابل هضم بود؛ دوره کتانباف در شهرداری یک تفاوت عمده با دیگر شهرداران داشت و آن اینکه در دوره شهرداری وی اهواز شورا نداشت. منصور کتانباف که با این تصمیم راهی شهرداری منطقه بیست تهران شد در دوره فعالیت خود از نظر شهروندان عملکرد قابل قبولی داشت و در حوزه عمران شهری، زیباسازی و ایجاد پارکهای ساحلی فعالیتهای خوبی در اهواز انجام داده بود؛ بسیاری از افراد اعتقاد داشتند که وی باید در سمت خود ابقا شود و برخی هم معتقد بودند که نبود شورا در دوره فعالیت کتانباف عاملی برای تسریع کارها در شهرداری بوده است.به این شکل، اولین اقدام بزرگ شورای اهواز که میتوانست مهمترین تصمیم دوران چهارساله آنها باشد با انتخابی که حاصل لابیگری و رایزنی برخی افراد خاص بود تا شایسته سالاری، اینگونه به بیراهه رفت. از نگاه شورایی که این روزها موسوی را آماج نقدهای خود قرارداده، سید خلف «فرزند خوزستان بود، سابقه چندین پست مهم و حیاتی داشت و از نیروهای ارزشی و توانمند بومی بشمار میرفت.» با گذشت بیش از ۳ سال از روی کار آمدن اعضای جدید شورای شهر اهواز؛ اتفاقات و حواشی گوناگونی بوقوع پیوسته؛ هرچند کلنگ هایی در جهت توسعه بر زمین داغ این شهر زده شد؛ اما گذر زمان عیار شورای این شهر را مشخص کرد. در کنار برخی افراد دلسوز، حکایت همان حکایت گذشته است؛ بده بستانها و لابیگریها با یک تفاوت و آن اینکه دیگر همه چیز علنی شده است. همین دیروز بود که یکی از اعضای این شورا طرف مقابلش را به افشای لیست رانت ها، امتیازها و استخدامیها تهدید کرد. در کنار این مسائل عده ای هم معتقدند که باید تلاش کرد تا اقتدار از دست رفته شورا بازگردد. عده ای به دنبال علاسوند برای ریاست مجدد راه افتاده اند و عده ای هم میگویند که وی قاطعیت و نظارت لازم را ندارد.آری اهواز این روزها در حال تماشای جنگ شورانشینان است؛ شورایی که در عمل نتوانسته آنگونه که باید در توسعه شهر تاثیرگذار باشد.
اما ای کاش شاهد بکارگیری این پتانسیلهای نهفته اعضادر بخشهای دیگر بودیم؛ در شهری که نه یک پارک درست و حسابی برای استراحت وجود دارد و نه خیابانی با حداقل استانداردها و مردم آن برای افتتاح یک پروژه ساده زیر گذر چندین سال باید انتظار بکشند، ای کاش قدرت این این لابیها به بار مینشست، نه تلاش برای نشاندن فرد مورد نظر خود بر صندلی ریاست. خطاب به شوراییها بگوییم که اهوازیها انتظار ساخت اتوبان دوطبقه، حفر ۲۵ کیلوتر مترو در سال و … را ندارند و به لطف مدیرانشان سالیان سال که توقعاتشان به همین خدمات کوچک مانند جمع آوری زبالهها و جارو کردن خیابانها و قطع کردن درختان کاهش پیدا کرده است. به هر صورت این چرخه ادامه دارد؛ این دوره هم به پایان میرسد. جار و جنجالها نشان میدهد که انتخاب رئیس مهم است، حداقل برای همان ۲۱ نفر و …. امیدواریم که درگیریهای بین علاسوندیها و شیرمردیها در خیابان سقراط به نفع مردم و شهر محروم اما ثروتمند و دوست داشتنی مان باشد.