از شیث رضایی تا زهرا امیرابراهیمی؛ کدام اخلاق و کدام آرمانشهر؟
خورنا-پژمان راهبر(سایت گل): تیتراژ نود که تمام شد عادل فردوسیپور را دیدیم در حالی که هول بود بلافاصله بعد از «بهنام خدا» درباره فاجعه بزرگ رفتاری این روزهای جامعه ایران بگوید. حرکت علنی دو بازیکن فوتبال که حالا برروی تمام اخبار سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی سایه انداخته است.
اینجا عرصه فراخ فوتبال است. جایی که خطوط قرمز آنقدر باز هستند که بشود حرکت جنسی دو بازیکن فوتبال را در این جامعه ظاهرا اخلاقگرا روی میز تشریح گذاشت. در عین حال اما برنامه یا جریدهای نیست که درباره صحت یا نادرستی اطلاق کلمه فاحشه برای بازیگران سینما از سوی یک کارگردان صاحبنام به بحث بنشیند؛ همانطور که قبلاً هم گفتهایم این مباحث فقط در جایی مجاز است که پای فوتبال وسط باشد.
بله. فوتبال. برنامه دیروز نود پر بود از احساسات زباندار مجری و شدت عمل آنهایی که پشت خط میآمدند و بسان مصلحانه اجتماعی سعی در تأدیب خاطیان داشتند … ساعت ۱۲ شب بود و دادگاه پیشروی بینندگان. آنها تخمه میشکستند و از این پاسداری همهجانبه از اخلاق لذت میبردند.
این در شرایطی بود که ۲۴ ساعت بعد از آن اتفاق خبرساز، ماجرا دیگری هم رخ داده بود فحاشی دو بازیکن مشهور استقلال در زمین که یکی از آنها از واژهای نسبتاً نژادپرستانه علیه دیگری استفاده کرده است. جمله او یک لیچار آبدار و غیرقابل نوشتن است که در عصبانیت از گلو خارج شده است و محدودهای نژادی دارد. به شهادت شاهدان این دشنام گرچه در فرهنگ عمومی ما با تساهل ذاتی جامعه قابل گذشته به نظر میرسد اما اگر به جای حنیف مثلاً جان تری این جمله را برزبان میراند حالا دوباره بازوبند تیم ملی را از کف میداد. به جز این، باید از فحاشی بیپایان هواداران داماش به مازیار زارع نوشت. تقابلی که در پسزمینه خود کینه عمیق میان دو شهر نزدیک را نشان میدهد؛ دو شهری که در داربیهای فوتبال اخلاق را زیرآوار بداخلاقی دفن میکنند … این نکات اما عوامانه درپس پرده میمانند چرا که هنوز دوربینی اختراع نشده تا صدا را ثبت کند!
برنامه شب گذشته نود در پس گزارش عجیب شبکه خبر درباره محکوم کردن حرکت نصرتی و شیث روی آنتن رفت. در این بخش خبری گزارشگر با استفاده از کلمات تاثربرانگیز و پرسوز و گداز محکومیت دو بازیکن خاطی را بسیار ناکافی دانسته و با مقایسه این رسوایی با نمونههای خارجی خواستار محکومیت به مراتب بیشتر برای این دو شده بود. یکی، دو ساعت بعد هم عادل فردوسیپور که ذاتاً علاقمند به تکلم در قامت مدعیالعموم است روی صحنه آمد و برگ دیگری روی پرونده خاطیان گذاشت. او اما سه هفته قبل سعی در تکریم قهرمان فروریختهای داشت که اولین حرکت مشابه را در یک داربی انجام داده بود… ما از مجتبی محرمی حرف میزنیم که در زمان خود بارها به محاکم قضایی رفت و هفتهنامهای عکس بزرگش را با ضربدری تاریخی روی گیشه فرستاد؛ زمان اما خلافکار آخر دهه ۶۰ را ضعیف و قابل ترحم کرد(و البته این به خودی خود موضوع بسیار قابل بحثی است) …
آنچه که شیث و نصرتی انجام دادند شنیع و قابل تنبیه است اما یادمان نرود اشتیاقی را که تماشای دوباره این خلاف در دل داشتیم. شوقی که برای بعضیها یادآور هجوم همهجانبه جامعه برای تماشای سی دی غیراخلاقیای بود که از رابطه خصوصی یک بازیگر جوان پرده برمیداشت. این خباثتی بود که وجدان اجتماعی را در خود حل کرد و دخترک را ویران به سرزمینی دیگر فرستاد. اتفاقی مثل یک امتحان الهی که جملگی در آن گیماوور شدیم!