سید محمد خاتمی، سلاله پیامبر (ص) / باز کنید راه را، سید خندان می رسد؟

خورنا: سیاست خاتمی، ایجاد توازن در قدرت سیاسی و برقراری تعادل در رقابتهای سیاسی از طریق گفت و گوی سازنده و استقرار نهادهای مدنی است و مگر جز این است که رهبر انقلاب درباره این سیاست (در ۴ ساله دوم ریاست جمهوری خاتمی) فرمودند آنچه آقای خاتمی درباره جامعه مدنی دینی برخاسته از مدینه النبی میگویند مورد تأیید ماست و ما حاضریم جانمان را برای چنین جامعهای فدا کنیم.

اول. سخنان دیروز حجت الاسلام والمسلمین سید محمد خاتمی، رییس جمهور سابق کشورمان ، مانند بیشتر سخنان ایشان جامع نگرانه و واقعبینانه بود. منش کلی او در موقعیتهای حساس و فتنه آلود سیاسی، این است که جانب اعتدال را نگاه میدارد و میکوشد تا در میانه افراطها و تفریطها، از بام سیاست به عرصه منازعات و مجادلات سیاسی بنگرد. تأکید مستمر او بر ضرورت درک و حفظ مصالح ملی و عمل در چارچوب قانون و توجه به حساسیتهای ارزشی و اسلامی جامعه ایران، میتواند به مثابه راهبردی درونی شده، جناحها و جریانهای سیاسی را در موضعگیریها و تفسیرهای خود نسبت به رویدادها یاری دهد و در تقلیل هر چه بیشتر هزینه توسعه سیاسی ـ فرهنگی کشور سهم داشته باشد. پارهای از نکتههای مهمی که در سخن او بود، در تحلیل گستردهتری که جا دارد صاحبنظران فکری و سیاسی کشور به دست دهند، بسیار راهگشاست.

دوم. افراد و عناصری مشکوک طی هفته های اخیر، از ترس ورود خاتمی به عرصه انتخابات، تلاش های گسترده و تخریبی خود را آغاز کرده اند. اینان با شعله ور ساختن اختلافهای جزئی جریانهای سیاسی و بزرگ نمودن انتقادات به آقای خاتمی سعی دارند یا ایشان را به مقابله صریح و سرسختانه با عناصر انقلاب بدارند و یا این که ایشان را با زخم زبان ، اتهامات واهی ، نخ نما شده و غیر اخلاقی (مثل دیدار با جرج سوروس) از صحنه به در کنند!

تصور پارهای از این عناصر که یک سرش به حامیان تندروی پروژه «عبور از خاتمی» برمی خورد و سر دیگر، به جریان مشوک و مرموز «انحرافی» می رسد، این است که با افزایش تشنج و تضاد، یا خاتمی را به مقابله نیروهای انقلاب بکشانند یا آن که او را فردی ضعیف در رویارویی با موانع و ناکام در اجرایی برنامههای خود و تحقق عدالت اجتماعی معرفی کنند: در هر دو صورت، به نظر آنها، راه برای بهرهبرداری آینده هموار خواهد شد و در جریان انتخابات شورا و دوره آینده انتخابات ریاست جمهوری، جریان انحرافی را بر کرسی اقتدار سیاسی خواهد نشاند. (چندان که جایگاه ریاست جمهوری، اینک با هزار دغل، ظاهرگرایی و عوامفریبی، بر کف بی کفایتشان سنگینی می کند)

اینها میخواهند با عمده کردن اختلافات گذشته و اصرار بر برخی اشتباهات، خاتمی را معاند و ضدانقلاب معرفی کنند و چهره نازیبا و برنامههای قدرت طلبانه خود را چهره زیبای خاتمی و سیاستهای او معرفی کنند، آن خاتمی که ما میشناسیم یار دیرین انقلاب و غمخوار ملت است و نقشههایی چنین بیگانه پسند، راه به دیهی نخواهد برد.

نگارنده به عنوان یک اصولگرا معتقد است:

خاتمی از سلاله پیامبر (ص)، رییس جمهور ۸ ساله ی کشور شهیدان، برآمده از حوزه علوم دینی، شاگرد امام خمینی (ره) و یار دیرین رهبری معظم است، پس چگونه میتوان این دروغ بزرگ را تصدیق کرد که اصولگرایان و ارزشمداران، شخصیتی چنین را رویاروی یا مقابل خود میبینند؟ چنین عناصر و کسانی که با تبلیغات وسیع و توطئههای عمیق و پی در پی  در صدد تحقق خواستی چنین شیطانیاند، دیر یا زود نزد مردم و پیش از آن در پیشگاه خدا رسوا خواهند شد و هیچ عنصر مشکوک و نقشه ای نخواهد توانست خاتمی را از انقلاب و رهبری، و انقلاب و رهبری و ملت را از خاتمی جدا و بیگانه نشان دهد. خاتمی از ماست و ما از خاتمی.

سوم: برنامه ی خاتمی برای ورود مجدد به صحنه سیاسی و قدرت، تحقق آرزوهای مردم ایران و نیت و آرمانهای انقلاب اسلامی، امام خمینی (ره) و رهبر معظم انقلاب است.

سیاست خاتمی، ایجاد توازن در قدرت سیاسی و برقراری تعادل در رقابتهای سیاسی از طریق گفت و گوی سازنده و استقرار نهادهای مدنی است و مگر جز این است که رهبر انقلاب درباره این سیاست (در ۴ ساله دوم ریاست جمهوری خاتمی) فرمودند آنچه آقای خاتمی درباره جامعه مدنی دینی برخاسته از مدینه النبی میگویند مورد تأیید ماست و ما حاضریم جانمان را برای چنین جامعهای فدا کنیم.

رهبری معظم در دوران ۸ ساله ی اصلاحات، به اقتضای شناخت خود از جناب آقای خاتمی ، همواره مسئولان و مردم را به حمایت از او و دولتش ترغیب کرده و از سید خندان به عنوان «یک روحانی، متدین و عاشق اهل بیت که با همه وجود در راه خدا برای پیشبرد این کشور، احیای کلمه اسلام و احیای نام امام کار میکند» یاد کرده اند.

خاتمی نیز همواره (در دوران ریاست جمهوری و پس از آن) جایگاه ولایت فقیه و رهبر معظم انقلاب را در قانون اساسی گوشزد نموده و همه را به عمل در چارچوب اهداف نظام جمهوری اسلامی دعوت کرده است. او در یکی از آخرین سخنانش در هفته های اخیر چنین گفت که «اگر من بیایم به قانون اساسی و رهبری پاینبد خواهم بود…ما نمی توانیم توقع داشته باشیم کسی بیاید که با جمهوری اسلامی مخالف است و در جمهوری اسلامی قانون اساسی مبنا است. هیچ اشکالی ندارد که افراد به اصول قانون اساسی نقد داشته باشند، اما مبنای نظم قانون اساسی است قانون اساسی هم اصول مختلف دارد. ولایت فقیه یکی از اصول قانون اساسی ما و مورد قبول است»

چهارم و آخر سخن آنکه، سعی بلیغ دشمن آنست که ارکان نظام اسلامی را رویاروی قرار دهد و از طریق ایجاد نفاق بین مسئولان و چهره های محبوب، متنفذ و طراز اول کشور، امنیت ملی را مخدوش و انقلاب اسلامی را از آرمانهای امام دور سازد، اما مگر چنین چیزی از سوی سید محمد خاتمی ممکن است؟

پس با وجود نجابتی چنین از سید خندان، چرا راه بر او باز نمی کنیم و از ظرفیت های کم نظیر و منحصر به فردش در راه حل بحران های داخلی و خارجی بهره نمی بریم؟ آیا این ، خود «سوختن سرمایه» و بی توجهی به «آلترناتیو» های معدود موجود (آنهم فردی دلسوز ملت و مقید به آرمان های امام و رهبری) نیست؟! چرا و در شرایطی که رهبری بصیر انقلاب با نامگذاری سال «حماسه سیاسی، حماسه اقتصادی»، بر حضور همه جریان های معتقد به نظام در انتخابات تاکید داشته و می گویند «تنها یک رای دارند» ، برخی جریان های مشکوک انحرافی درصددند نظر خود را بر کرسی نشانند؟ آنها می ترسند! می ترسند که با خلق حماسه ای باعظمت، ماندگار و تاریخی، دیگر فضایی برای جولان این نورسیدگان نوکسیه، نباشد!

مصطفی فقیهی-مدیر مسئول پایگاه خبری انتخاب

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *