جامعه شناسی نیروهای خودجوش! از کنسرت شجریان تا آیت الله هاشمی/ علی چاروسائی
خورنا_ علی چاروسائی: نیروهای خودجوش هیچوقت خودجوش نبوده و نیستند. با نگاهی به عملکرد این نیروها، به وضوح میتوان متوجه شد اهداف سیاسی در رفتار این گروه ها بیشترین نقش را دارد.
پیشترها، نیروهای خودجوش! به کنسرت شجریان هم رحم نمیکردند. اواسط دهه هفتاد بود که محمدرضا شجریان در نمایشگاه بینالمللی تهران چند شب کنسرت داشت و هر شب نیروهای ظاهراً خودجوش با حضور تهدیدآمیزشان در اطراف محل کنسرت جمع میشدند، به مردم چشمغره میرفتند و اواخر کنسرت نیز که شجریان یکی دو تصنیف درخواستی مردم را برایشان میخواند، درها را باز میکردند و جلوی در ورودی سالن کنسرت میایستادند که یعنی زودتر تمامش کنید! آن قدر این رفتارها را تکرار کردند که استاد را آزردهخاطر کردند و او هم اجرای شب آخر را لغو کرد.
پس از آن، در دوران هشت ساله خاتمی، همه جا سر و کله نیروهای خودجوش! پیدا بود. در انواع و اقسام تجمعات سیاسی مجوزدار، مردمی که به خاتمی رای داده بودند، باید طعم حضور تهدیدآمیز نیروهای شبهه خودجوش و گاهی نیز طعم مشت و لگد آنها را میچشیدند. میتینگ بدون چک و لگد که میتینگ نبود و هیجانی نداشت! وزرای خاتمی نیز توسط همین نیروهای خودجوش! گوشمالی داده شدند. متفکران دگراندیش و خیلیهای دیگر نیز هم.
در دوران احمدینژاد، نیروهای خودجوش! پیشرفت بیشتری کردند و کارشان بالا گرفت. آنها دیگر به لغو کنسرتهای مجوزدار شهرهایی مثل مشهد راضی نبودند. سخنرانی نوه امام را هم در حرم امام به هم میزدند. حتی وقتی که با احمدینژاد هم چپ افتادند، سخنرانی رئیسجمهورشان را نیز خراب کردند.
صابونشان به تن ناطق نوری هم خورد؛ ناطقی که روزگاری برای پیروزیاش در انتخابات ریاست جمهوری، چه کارها که علیه خاتمی نکردند.
به در خانه هاشمی رفسنجانی هم رفتند و هاشمی و خانوادهاش را به دشنامهای آبدار میهمان کردند. قصه فائزه هاشمی و جوان ارزشی شهر ری هم که زبانزد عام و خاص شد و صدای مخالفان هاشمی را هم درآورد که آخر اینجا دیگر کجاست و این دیگر چه رسمی است؟!
آخر سر به سراغ علی لاریجانی هم رفتند و حرم حضرت معصومه (س) را با غوغاکدهی سیاسی خود اشتباه گرفتند. در کشرفتن مجسمههای تهران هم ظاهراً دستی داشتند!
آری، نیروهای خودجوش! همه جا بودند. از کنسرت شجریان تا درِ خانه آیت الله هاشمی !
نوع پوشش، طرز رفتار، مراسمات فرهنگی یا اندکی شعار مردم نیست که زمینهساز تاخت و تاز خودجوشانه! آنها میشود. مشکل چیز دیگر و در جای دیگریست و نیروهای موسوم به خودجوش، نه خودجوش که ناخودجوش اند و تا دستور نرسد، نمی تازند.
اگر این نیروهای خودجوش! شأنی بیشتر از سایرین برای خود قائل نباشند دیگر هیچ کنسرت و هیچ میتینگ سیاسیای به هم نمیخورد. هیچ دگراندیش و سیاستمداری کتک نمیخورد. همه چیز بر مدار قانون پیش خواهد رفت. متخلفین احتمالی میتینگها و تجمعات نه به چوب و چماق نیروهای خودجوش، که به چوبدستی قانون و عدالت تادیب میشوند. کار ممکلت بر چرخ قانون میچرخد و روزگارِ خوش ِ نورسیدهی ایرانیان، خوشتر میشود و رفتارها و روندهای عقلانی و قانونی در جامعه ایران، نهادینه میشود.