رضا پهلوی؛ در سایه صهیونیسم، در مسیر رجوی

اسماعیل مغانم طرفی در یادداشتی برای خورنا نوشت: در بحبوحه رویارویی ملت ایران با تجاوزات آشکار رژیم صهیونیستی، یک نام آشنا باز هم از حاشیه به صحنه آمد؛ نه برای دفاع از وطن، که برای فروختن نام آن. رضا پهلوی، فرزند سلطنتی سرنگون‌شده، این‌بار نه فقط در موضع دشمنی سیاسی، که در کنار اشغالگران و دشمنان دیرینه ملت ایران ایستاد. او، با حمایت آشکار از اقدامات صهیونیست‌ها و هماهنگی با ماشین رسانه‌ای جنگ روانی علیه ایران، آخرین پرده از چهره خود را نیز کنار زند.

این حرکت نه تازه است، نه غافل‌گیرکننده. تاریخ گواهی می‌دهد که خاندان پهلوی، از پدر تا پسر و نوه، همواره منافع شخصی را بر منافع ملی ترجیح دادند. پدر بزرگش، رضاخان، بخشی از خاک ایران را در قراردادهای تحقیرآمیز از دست داد. پدرش، محمدرضا پهلوی، نفت را به ثمن بخس به بیگانگان واگذار کرد و سرنوشت کشور را به تصمیمات واشنگتن و لندن گره زد. اکنون نیز نوبت به رضا رسیده است تا همان خط خیانت را، این‌بار زیر پرچم رژیم صهیونیستی، ادامه دهد.

 

آنچه رضا پهلوی امروز انجام می‌دهد، در ماهیت خود تفاوتی با رفتار مسعود رجوی ندارد. هر دو، در لباس مخالف سیاسی، عملاً در اردوگاه دشمنان ایران صف کشیده‌اند. یکی دست در دست صدام گذاشت و دستانش به خون هزاران ایرانی آغشته شد، دیگری امید بسته به تل‌آویو تا شاید با بمباران تهران، تاج و تختی مجازی برایش مهیا شود.

 

اما مردم ایران، درسی را که با خون در دهه ۶۰ آموختند، فراموش نکرده‌اند. همان‌طور که خیانت گروهک منافقین با پاسخ قاطع و تاریخی ملت ایران روبه‌رو شد، این‌بار نیز توهم سلطنت‌طلبی در سایه اف-۳۵ و لابی صهیونیستی، با واکنش قاطع مردم پاسخ داده شد. نه تنها خاک ایران معامله‌پذیر نیست، بلکه هیچ ایرانی آگاهی تن به حاکمیتی نخواهد داد که مشروعیت خود را از جنایتکاران جنگی می‌گیرد.

 

رضا پهلوی امروز دیگر حتی یک گزینه سیاسی نیست؛ او یک ابزار مصرف‌شده است که در لحظه‌ی حساس، مردم ایران رویای خیانت را در دل او خاموش کردند. تاریخ دوباره تکرار شد، اما این‌بار با بصیرتی بیشتر و ملتی قدرتمندتر.