خورنا: برادر اصفهانی! برای کارون لازم باشد سیلی هم می خورم

قرار نیست استان آباد شما به واسطه ویرانی استان ما آبادتر شود، ما هنوز آنقدر غیرت داریم که اگر نگذاشتیم خاک مان را ببرند همان گونه هم نگذاریم آب مان را ببرند.

خبرگزاری ایسنا اصفهان در مطلبی تحت عنوان ” چرا شاخ و شانه می کشید ” به نقد زنجیره انسانی حفاظت از کارون پرداخت. انتشار این مطلب موجی از انتقاد خوزستانی ها را در پی داشت که در ذیل نوشته میثم حلالی نصب در این زمینه آورده شده:

اینجا هر روزمان شده است خون دل خوردن برای کارونی که بخاطر شما دوست اصفهانی و همسایه گرامی ساحل اش هر چقدر هم زیباست اما کم آبی اش چنان بوی تعفنی را نصیب مهمانان ساحل می کند که دیگر رویشان نمی شود مهمانان شان را مهمان این ساحل کنند.

اینجا من بارها مردن ماهی ها را دیدم… بارها نظاره گر اشک چشم کشاورزان بودم که سال هاست محصولی برداشت نکرده اند. اینجا مردمانم را دیده ام که آب معدنی می خرند و آب تصفیه کن خریداری کرده اند.

اینجا بارها شنیده ام از پشت همین گوشی در روزنامه ای که مشغولم افت فشار داریم، آب منطقه قطع است و اگر فردی به حمام رفت، دیگر کسی جرات دستشویی رفتن ندارد.

دوست عزیز اصفهانی ! من اینجا اگر لازم باشد برای دفاع از کارون شاخ و شانه هم می کشم، سیلی می زنم و سیلی هم می خورم نه برای خودم برای فرزندانم، برای نسل های بعد از خودم، برای اینکه نمی خواهم وقتی از دنیا رفتم در وصیت نامه ام بنویسم که روی سنگ قبرم تاریخ وفات نزنند. نمی خواهم تف و لعنت بشنوم از اینکه به فکر نبوده ام و امروز استانی دارم که اگر همین آب باعث سربلندی اش شده را هم به یغما برده اند.

خوزستان همه اسباب پیشرفت یک کشور را در خود جای داده اما تو گویی آنها بیشتر به درد آبادانی و پیشرفت شما در اصفهان خورده است. ۶ وزیر که هر کدام از آنها قطعا مدارج عالی علمی را سپری کرده اند با درآمدهای گز شما به نتیجه نرسیده اند.

اینجا خوزستان است استانی که اگر شما این همه شهید و جانباز و آزاده برایش نمی دادید، اکنون درآمد نفتی نبود که باغ و بوستان بسازید و ادعایتان این باشد که هر ساله استان برتر جذب توریست هستید.

آری دوست اصفهانی همسایه من! شما کدام خانه تان با بمب های خوشه ای و شیمیایی ویران شد… شما کدام فرزند خردسال تان شب ها از صدای بمب و موشک نمی خوابید.. شما کدام فرزند خردسال تان را که کشته شده از بمب های بعثیان بود را به خاک سپردید…. شما کدام پدر پیر را دارید که بگوید پسرم یک هفته ازدواج کرده بود، اما صدام تمام جهیزیه اش را برد…

شما به فکر آبادانی بیشتر استان تان هستید، ما هم همین گونه… اما قرار نیست استان آباد شما به واسطه ویرانی استان ما آبادتر شود، ما هنوز آنقدر غیرت داریم که اگر نگذاشتیم خاک مان را ببرند همان گونه هم نگذاریم آب مان را ببرند.

راستی دوست اصفهانی من ! اصلا کارون مال شما… مردم من تشنه اند! مردم من کشاورزی می خواهند تا معیشت خانواده شان تامین شود. مردم من آبادانی و رفاه و سلامت می خواهند از همین آبی که چشم طمع به آن دارید. مردم من می خواهند در صنعت به خودکفایی برسند. مردم من می خواهند آب تصفیه کن هایشان را خاموش کنند و دیگر نگویند آب معدنی خریداری کنیم تا مریض نشویم و مردم من می خواهند در کنار همین آبی که باید میلیاردها تومان خرج تصفیه آن شود به این واسطه که شما را هم آب می دهیم زندگی را سپری کنند.

و در آخر… خاک پاک شهدا را باید بوسید چرا که در راه دفاع از ایران اسلامی شهید شدند. فرق نمی کند که از کدام استان و کدام شهر برای دفاع از وطن آمدند. همه ایرانی اند. اگر فردا روزی خدای ناکرده اصفهان مورد آماج حملات دشمن قرار بگیرد شک نکنید خوزستانی ها به یاری تان می آیند اما بدون مراوده و بدون چشم داشت و بدون منت گذاشتن از فرزندان رشید و برومندی که در این راه شهید می شوند…