«هفته خوزستان»؛ فرصت یا مُسکن رسانه‌ای؟

از سوم خرداد و آغاز هفته‌ای که از سوی رسانه ملی با عنوان «هفته خوزستان» نامگذاری شده، بار دیگر خوزستان به صدر خبرها بازگشته؛ استانی زخم‌خورده اما باصلابت، ثروتمند اما محروم، ریشه‌دار اما تحت سیطره بی ریشه ها.

در این یک هفته شبکه‌های مختلف صداوسیما با ویژه‌برنامه‌های خود در تلاش هستند تا شاید نگاه ها را به خوزستان جلب کنند. اما سوال اساسی اینجاست که آیا این نگاه، نگاهی عمیق و مستمر خواهد بود یا صرفاً تصویری گذرا و نمایشی از زخمی کهنه که عزم و اراده ای برای درمان آن وجود ندارد؟

🔹تحسین در برابر تردید

بی‌تردید، هر تلاشی برای نشان دادن چهره‌ی واقعی خوزستان و زدودن غبار محرومیت از این استان، در جای خود قابل تقدیر است.

اما در سوی دیگر، بسیاری از صاحب نظران، نسبت به این‌گونه اقدامات رسانه ای، احساس تکرار دارند. تجربه سال‌های پیش نشان داده است که پخش چند مستند، گفت‌وگو با برخی چهره های محلی یا خلاصه کردن خوزستان به مضیف و قهوه یا سیاه چادر و نان تیری و نهایتا ارائه تصویری توسعه نیافته و عقب مانده از این استان، نه به تغییر رویکردها منجر گردیده و نه به حل بحران‌هایی چون ریزگردها، آب، اشتغال، مهاجرت معکوس و …

از همین‌رو، این گمان تقویت می‌شود که “هفته خوزستان”، بیش از آنکه ابزار تحول باشد، بیشتر کارکردی نمایشی و مُسکن‌گونه دارد؛ مُسکنی موقت برای رنجی مزمن و جانکاه.

🔹نگاه رسانه‌ای یا نگاه پروژه‌ای؟

یکی از مهم‌ترین اشکالات موجود، نگاه پروژه‌ای به استان است. رسانه‌ ملی و اساسا دولت ها، به‌جای آنکه «خوزستان» را به‌مثابه‌ یک پرونده باز و جاری ببینند، آن را به‌صورت اپیزودیک روایت می‌کنند: فقط در مناسبت‌ها، در بحران‌ها، در سالگردها.

خوزستان نباید فقط در سوم خرداد و در نسبت با جنگ دیده شود، همان‌گونه که سیستان و بلوچستان نیز نباید فقط در زمان طوفان شن دیده شود. مسئله ما، تداوم و صداقت در روایت است، نه تکرار مناسبت‌ها.

دیگر ملاحظه مهم، شیوه بازنمایی خوزستان در این برنامه‌هاست. وقتی خوزستان را روایت می‌کنید اما صدای مردمش را خاموش می‌گذارید، یا فقط صدای گزینش‌شده را پخش می‌کنید، رسانه نه فقط از مسئولیتش فاصله گرفته، بلکه در بی‌صدایی ساختاری شریک شده است. مردم خوزستان، اگرچه شاکرند، اما خسته‌اند. خسته از وعده‌ها، از نادیده‌گرفتن دردهای واقعی که یا روایت نمی شوند یا گوش شنوایی برای شنیدن روایت های آنان وجود ندارد.

در نهایت اینکه، «هفته خوزستان» می‌تواند فرصتی باشد برای گفت‌وگو، برای بازخوانی، برای دیده‌شدن؛ اما اگر در همان سطح همیشگی بماند، چیزی فراتر از یک قابِ پرزرق‌وبرق اما تهی از تغییر نخواهد بود. صدای خوزستان را باید شنید، نه فقط پخش کرد.

 

علی پورباقر

کنشگر سیاسی و فعال حوزه جوانان