خاک خوردن تجربیات استانداران سابق در خوزستان
خورنا: مهندس مقیمی مشاور شخصی شده که احتمال کاندیداتوری وی در انتخابات ریاست جمهوری آن می رود. وی در حال حاضر مشاور قالیباف شهردار تهران در امور شهری ست.
از آنجا که وی زمانی استاندار خوزستان و کرمانشاه بود بنابراین سمت و سوی سخنانش بیشتر به حول محور انتخاب استانداران ست و در این زمینه گلایه های فراوانی دارد. وی معتقد است که از تجربات استانداران سابق خوزستان همچون مهندس مقتدایی بهره ای برده نمی شود و تجربیات گران بهای مدیریتی این دسته از افراد در حال خاک خوردن است.
مهندس محمد حسین مقیمی در روزهای پایانی بهمن ماه ۱۳۲۹ در خمین به دنیا آمد. سال های دانشجویی مقیمی همزمان با رشد آرمانخواهی مردم ایران و تحول خواهی آنان برای پایان دادن به دوران استبداد پهلوی بود.
مهندس مقیمی که در سال های قبل از انقلاب به مانند بسیاری از هموطنان خود تمام همت و تلاشش را صرف توفیق انقلاب کرده بود پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران فعالیت در عرصه دیگر یعنی سازندگی و تلاش برای توسعه کشور را انتخاب نمود.
سال ۱۳۶۱ و پس از مدیریت در شهرداری خمین، مدیریت شرکت نورد اهواز را برعهده گرفت. در دولت هاشمی رفسنجانی، قائم مقامی معاونت اجرایی رییس جمهور را پذیرفت و در عین حال مسئولیت ستاد بازسازی و نوسازی مناطق جنگی نیز به او واگذار گردید.
مقیمی در دوران آخر ریاست جمهوری هاشمی با ماموریت توسعه و بازسازی استان خوزستان ۴ سال فرصت یافت به عنوان استاندار، پایه گذار برنامه ها و اقدامات بسیاری در این استان باشد.
وی دهمین استاندار خوزستان و چهارمین استاندار دولت هاشمی بود که در دولت اصلاحات، جای خود را به احمد خرم سپرد.
از نظر وی وجه مشترک استانداران دولت هاشمی این بود که با امکانات کم و ماندن روی پای خود، بتوانند استان را مدیریت کنند.
یادداشت وی چاپ شده در نشریه راوی در ذیل می آید :
مهندس حسین مقیمی : اولین مسئله ای که در خوزستان و به طور کل در ایران به چشم می خورد این است که از استانداران سابق استفاده ای نمی شود و در واقع این استانداران خانه نشین شده اند و از تجربیات آنان استفاده نمی شود.
در آخرین دیداری که به عنوان استاندار با مقام رهبری داشتیم ایشان تصریح کردند که استانداران، روسای جمهور استانها هستند. در یک ملاقات دیگر ایشان اشاره کردند که استانداران نماینده عالی نظام هستند.
در همه استانهای کشور تمام مردم و مسئولان از استاندار این توقع را دارند که استان را راهبری کند. شما به این نکته توجه کنید که انتخابات توسط استاندار برگزار میشود و با حضور شورای تامین، عبور از این بحرانها امکان پذیر میشود. من تجربه حضور در دو استانی ( خوزستان و کرمانشاه) را داشتم که از شرایط خاص بهرهمند بودند.
تصمیمات اتخاذ شده در آن زمان به گونهای بود که امروز فقط شورای عالی امنیت ملی میتواند در مورد آن نظر بدهد. در آن زمان تصمیم گیری با هماهنگی با وزارت کشور و…. انجام میشد. پنجاه و شش شورا وجود داشت که ریاست آن با استاندار بود. البته این شوراها در نهایت به ۱۷ عدد تقلیل پیدا کرد.
از سوی دیگر بسیاری از مردم انتظار دارند تا استاندار مشکلات بیکاری و تورم و … حل کند. شما توجه کنید که استانداری باید ضمن هماهنگی با دولت، با قوه قضاییه و سایر نهادها تعامل داشته باشد تا به کارها سامان بدهد.
چنین شخصیتی باید واجد شرایط خاصی باشد. به نظر من اگر تصمیمات شوراها به مرکز منعکس میشد، کشور خیلی زودتر ساخته میشد. بسیاری از تصمیمات باید در استانها گرفته شود. همچنانکه هنوز برای من مشخص نیست که چرا احمدی نژاد در قالب سفر استانی هیات دولت به استانی سفر میکنند تا تصمیمی را بگیرند که استاندار هم میتوانست آن را اخذ کند! فلسفه این اقدام هنوز برای من مشخص نیست. آقای استاندار از هر وزیری بهتر میتواند در مورد هر استان تصمیم بگیرد چون منطقه را کامل میشناسد .
در دوران ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی ، کشور با شرایط ویژهای روبرو بود. شما به هیچ وجه شرایط سال ۶۸ را نمیتوانید با هیچ دورانی مقایسه کنید. در آن زمان کشور با تخریب ۵ استان به طور کلی، قطع شریانهای حیاتی، بمباران پالایشگاهها و تجهیزات و نابودی بسیاری از صنایع روبرو بود. به طور کلی در کشور توسعه و پیشرفت تعطیل بود و تمام توان دولت متمرکز شده بود تا جنگ به پایان برسد. وقتی هاشمی رئیس جمهور شدند، ارتحال امام (ره) رخ داده بود و ما با خلاء حضرت امام مواجه بودیم و مقام رهبری نیز به تازگی از سوی مجلس خبرگان انتخاب شده بودند. در چنین شرایط ویژهای میبایست بازسازی انجام میشد. هاشمی در انجام تمام این کارها بسیار موفق بود.
وی در مسیر مدیریت با مشکلات بسیاری مواجه شدند. همچنانکه در دورهای ایران ناچار شد تا نفت را با بشکهای هفت دلار تا هشت دلار به فروش برساند .
کشور در چنین شرایطی بازسازی را در دستور کار قرار داد. در این دوران، وضعیت به گونهای بود که بسیاری میگفتند تهران دیگر نمیتواند پایتخت باشد با این حال هاشمی، استاندارانی را انتخاب کرد که بازسازی و توسعه را اجرایی کنند. وجه مشترک استانداران دولت هاشمی این بود که بایست برای اعتلای وضعیت اقتصادی کشور تلاش کنند و شرط انتخاب نیز اینگونه بود که بتوانند با امکانات کم و ماندن روی پای خود، بتوانند استان را مدیریت کنند .
شما توجه داشته باشید که در بازسازی مناطق جنگی هیچ کمکی از سوی کشورهای خارجی به ایران نشد. همچنانکه در مین روبی و تمیز کردن زمین از آلودگی که یک وظیفه بینالمللی است این کشورها حاضر به کمک نشدند.
این کشورها حتی حاضر نشدند تا نقشههای مین را از عراق بگیرند و به ایران بدهند. به هرحال دولت هاشمی این مساله را در دستور کار قرار داد و موفق شد. هرچند تورم هم به پنجاه درصد رسید. یک مرتبه ارز از هفت تومان به ۱۵۰ تومان و در نهایت به سیصد تومان رسید.
سیاست تعدیل اقتصادی به جامعه شوک زیادی وارد کرد. اگر انتخاب استانداران به صورت مناسب انجام نمیشد به طور قطع با بحران مواجه میشدیم. البته سیاستهای بازسازی در زمان حیات امام و ریاست جمهوری آیت الله خامنهای تدوین شده بود و مشخص بود که ما باید چه اقداماتی را انجام بدهیم. اما با این وجود اجرای این سیاستها کار آسانی نبود به همین دلیل ما باید از این مقطع تاریخی به عنوان یک دوره پر افتخار نام ببریم .
در زمان دولت موقت آقای مهدویکنی، هیچ کس سابقه کار استانداری نداشت. شاید در زمان دولت بازرگان، استانداران سابقه معاونت استانداری داشتند. در زمان دولت موسوی همه استانداران ما مکتبی و انقلابی بودند و سابقه فعالیت اجرایی نداشتند. در زمان دولت موسوی این افراد حفظ شدند و در نهایت این افراد وارد فعالیت عمرانی و اجرایی شدند و تا پایان دولت خاتمی شاهدیم که بسیاری از معاونان استاندار شده و استانداران وزیر و سفیر میشوند و رابطه پایین به بالا حفظ میشود.
این روند از زمان دولت آقای مهدویکنی اجرا میشود. اغلب استانداران، قبلا فرماندار بوده یا معاون استاندار، یا اینکه نماینده چندین دوره مجلس بودند. الان هم کسی که در وزارت کشور تلاش کرده و قابلیت تطبیق با دولت را دارد، بهتر است به سمت استاندار منصوب شود.
شما توجه کنید که استانداران در زمان سازندگی بدون هیچ کمکی توانستند کشور را بسازند. مهمترین لازمه این کار این است که از تجربیات استفاده شود.
شما توجه کنید که دولت احمدینژاد هشت سال کشور را مدیریت کرد. حال اگر قرار باشد که دولت بعدی از این تجربیات بهره نگیرد، واقعا به کشور جفا کرده است. اگر قرار باشد که شما به اسم جوانگرایی بسیاری از این نیروها را حذف کنید، به هیچ وجه درست نیست.
کشور ما همواره توسط دو جناح اداره شده است. استانداران با هدف بهره گیری از تجربیات یکدیگر مجمع استانداران را شکل دادند. حال شما از وزیر کشور بپرسید که چند بار با مجمع استانداران جلسه تشکیل دادند و از آنها نظر خواهی کردند؟
اگر ما از تجارب استفاده نکنیم، کار خوبی انجام ندادیم. همانطور که در دولتهای دوم و سوم از تجارب دیگران استفاده شده، الان نیز باید از تجارب این دو دولت استفاده کرد. شما نباید اجازه بدهید که تجربهای در خانه بنشیند. اگر تجربهای در خانه نشست، یعنی اینکه شما نتوانستید از تجربیات بهره بگیرید. این تجربیات به سادگی به دست نیامده است. البته این انتقادات فقط متوجه دولت آقای احمدینژاد نیست. در دولت اصلاحات نیز از تجارب دولت سازندگی چندان استفاده نشد.