فصل فراموشی قطار محلی
خورنا – هادی گودرزی/ گاهی بین منطق و دلت میمانی، میخواهی چیزهای قدیمی و کهنه همان هایی که یک عالم خاطرات در دلشان دارند همانطور دست نخورده در دلت باقی بمانند؛اما غافل از اینکه هر چیز در زندگی تغییر میخواهد …
چیزهای کهنه هر چه قدر یادآور خاطرات خوب اگر نو نشوند دستی به سر و گوششان نکشیم میشوند وبال گردن ،میشوند آیینه ی دق!
مثلا همین قطار محلی خودمان…
همین وسیله ای که روزگاری وسیله ی راحت کردن رفت و آمدهایمان از مناطق صعب العبور برای رسیدن به نیازهایمان بود، همان روزگاری که از ماشین های رنگارنگ و جاده ها، بزرگراهها ،اتوبان ها خبری نبود ما را در دل خود می نشاند …
یک روز برای خاطرات خوب و شاد روزهای نامزدی و خرید عروسی ، یک روز در غم عزایمان شریک! یک روز برای رفتن به دانشگاه و دکتر و مهندس شدن و روزی دیگر…..
اما امروز همان قطار محلی خودمان کهنه و فرسوده دیگر نشان از آسایش و رمقی برای همراهی ما ندارد !همان همراه شده آیینه ی دق!
همان آدمها با کمی تفاوت ، روی صندلی های این قطار دکتر و مهندس شدند ، خانواده تشکیل دادند ولی کسی حواسش به پیر شدن قطار نیست!
با نگاهی بی تفاوت و جانی در عذاب به دنبال دغدغه ی نان میدوند توی دل قطار، اما آنجا هم خبری دیگر مثل گذشته محل آسایش نیست، باید تمام راه گرمای طاقت فرسا، صندلی پوسیده، فضای بی تهویه را تا رسیدن به مقصد تحمل کنند!
ولی گاهی آنقدر جان به تنگ می آید که آدم دلش میخواهد سرش را کج کند توی گوش بغل دستیش نجوا کند :همه چیز نو شدن میخواهد نه؟!
مثلا همین قطار محلی خودمان….!
پی نوشت:
۱- قطار محلی مسیر اندیمشک_درود نیاز فوری به نوسازی و بهسازی دارد.
۲- با توجه به اهمیت این وسیله نقلیه مهم، برای مردم بین راه نیاز است در ساعت حرکتش از اندیمشک و بالعکس تجدید نظر شود تا آسایش بیشتر مسافران را در پی داشته باشد.
۳- با توجه به فصل گرما و حضور کودکان و افراد کهنسال در این قطار بهتر است فکری به حال سیستم خنک کننده آن شود.
۴- هر چقدر ما به این مردم احترام بگذاریم باز هم کم است و بهسازی قطار محلی این مسیر قدمی کوچکی است برای این مردم همیشه بزرگ و قدر شناس.