ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد
خیلی طول نکشید تا خبر آن به زمینیان رسید، بعضی چون علی(ع) و خدیجه (س) با شوق تمام این پیام را پذیرفتند و عده بیشتری در برابر خواست رحمان و رحیم شمشیر کشیدند، چون پیام خدا خواندن و دانستن و سود آنان در ندانستن مردمان بود.
توحید؛ اولین پیام رسولالله(ص) به مردم
آن روز، پیامی که محمد(ص) آورد « قُولُوا لا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ تُفْلِحُوا… بگویید خدا یکی است و هیچ شریکی ندارد تا رستگار شوید» بود، که اگر مردم این پیام را میخواندند و میفهمیدند، بتکدهها از رونق میافتاد و صاحبان بتکدهها این دانستن را برنمیتابیدند.
در غار حرا آیه دو سوره علق «خَلَقَ الْإِنسَانَ مِنْ عَلَقٍ؛ خدایی که انسان را از خون بسته خلق کرد» نازل شد تا آدمیان به یادآورند حقارت خود را در برابر خالق هزاران هزار جاندار و مستکبران نمیخواستند انسان تسلیم این گفته خدای محمد(ص) شوند چرا که در آن صورت کسی خریدار غرور و منیت ابولهبها و ابوسفیانها نبود.
بیست و هشتمین روز از رجب، محمد(ص)، برگزیده خدای عالمیان شد تا آیه یک سوره نساء «یا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُواْ رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَهٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا؛ اى مردم از پروردگارتان که شما را از نفس واحدى آفرید و جفتش را [نیز ] از او آفرید پروا دارید» را به خلق برساند تا هیچ کس به بهانه مرد یا زن بودنش فخر نفروشد ولی ابوجهلها نمیخواستند این ندا به مردم برسد، زیرا در این صورت دیگر نمیتوانستند از زن یعنی ظریفترین مخلوق الهی کنیزی برای انجام امر و نهیهایشان بسازند.
ستایش برادریِ مؤمنان در کلام وحی
آن زمان، آغاز نزول کتاب آسمانی بود، که پیام سوره حجراتش زشتیِ غیبت، تهمت، تمسخر و آزار دیگران و ستایش محبت برادرانه مؤمنان است. سوره نورش از حیاء و حجاب میگوید، سوره انبیاء آن سرشار از امید دادن به انسانها است که اگر چون رسولان خالصانه دست نیاز به سوی پروردگار دراز کنند، دعاهایشان به اجابت نزدیک خواهد شد.
اما باز هم ابوجهلها و ابوسفیانها نمیخواستند آیه ۱۰ سوره حجرات «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَهٌ فَأَصْلِحُوا بَیْنَ أَخَوَیْکُمْ؛ در حقیقت مؤمنان با هم برادرند پس میان برادرانتان را سازش دهید» به گوش زمینیان برسد چرا که سودشان در اختلاف و جنگ و درگیری بود، نمیخواستند نورانیت و زیبایی کلام سوره نور درباره حجاب و حیاء را زنان و مردان بشنود چرا که در آن صورت نمیتوانستند به دنبال هوسهای زشت شیطانی خود باشند. آنها از دیگران میخواستند پنبه در گوش بگذارند تا مبادا کلمات محمد(ص) جادویشان کند، چرا که اگر آیات تحریم ربا، نزول و منع از خوردن مال یتیم گوشها را پر میکرد، دیگر جیبهای آنان انباشه از پولهای بادآورده نمیشد.
و باید گفت در آن روز همه زیباییهای فطری، به انسان دور افتاده از خویش یادآوری شد و در یک کلام اخلاق مبعوث گشت که پیامبرِ این خصلتهای نیک خود فرمود: «من برای تکمیل مکارم اخلاق مبعوث شدم»
اما خواست خدا و تلاش حضرت محمد امین(ص)، رسول مهربانیها و مصطفیِ خوبیها و یارانش ثمر داد و آن پیامها که اولینش خواندنِ به نام پروردگار بود به نتیجه نشست و اهل مدینه، مکه، طائف، کل شبه جزیره عربستان و آسیا، آفریقا و اروپا ..این پیام را خواندند و شنیدند.
از همان روزی که بعثت شد و کلامهای آسمانی به زمین رسید، روز به روز بر شیفتگان کسی که خدا او را رحمت عالمیان نامید افزوده میشود و این حقیقتی است که هیچ کس نمیتواند آن را پنهان کند.