تحلیلی بر نقش و جایگاه رسانه های جمعی/ حسین عبدالعزیزی
خورنا _ حسین عبدالعزیزی: بی شک «رسانه» وسیله ای برای نقل و انتقال اطلاعات، ایده ها و افکار جامعه است و اگر این تعریف را قبول کنیم باید بگوییم که در رسانه انواع مختلفی همچون نوع انسانی، سازمانی یا تکنولوژی وجود دارد که از این حیث رسانه های جمعی، از مطبوعات گرفته تا تلفن، رادیو، تلویزیون، اینترنت و غیره نیز به عنوان رسانه محسوب می شوند.
به عبارتی دیگر می توان گفت که رسانه ها، افراد، ابزار یا موقعیت هایی هستند که بوسیله آن پیام ارائه می شود و یا ابزاری هستند که برای ذخیره سازی و عرضه اطلاعات یا داده بکار گرفته می شوند و دارای دسته بندی های مختلفی هستند، همچنین هر ابزاری که باعث تاثیر در اعضای چشم، بینی، گوش، دماغ و پوست انسان شود به عنوان «ابزار رسانه» هم شناخته می شود.
امروزه رسانه های جمعی همچون رادیو، تلویزیون و مطبوعات مخاطب های بیشتری در جهان و به ویژه در کشورمان پیدا کرده اند و این در حالی است که شبکه های اجتماعی در فضای مجازی نیز درصد زیادی مخاطب دارند و رشد بیشتری نسبت رسانه های جمعی دارند و همچنین در حال حاضر استفاده از این فضای رسانه ای به یک مهارت جدید و مهم برای همه و حتی کسانی که درک بسیار بالایی از فناوری ندارند، تبدیل شده است و در سال های اخیر دسترسی میلیون ها کاربر در سراسر جهان به رسانه ها و شبکه های اجتماعی باعث شده است تا این رسانه ها در کانون توجه جوامع مدرن و افراد زیادی قرار گیرند و از محبویت قابل توجهی به خصوص در میان نسل جوان برخوردار شوند.
بر اساس این گزارش و با توجه به گزارش های منتشر شده در برخی سایت ها نشان می دهد که بیش از هشتاد سال از انتشار و ورود مطبوعات به کشورمان می گذرد و به جرات می توان اذعان کرد که بیشترین تعداد روزنامه ها و رشد کمی و کیفی آن، نسبت رسانه ها و روزنامه نگاران دولتی و غیردولتی، ژورنالیسم حرفه ای و کاربرد فناوری های نوین ارتباطی، وضعیت رقابتی رسانه های مکتوب و مجازی، وجود اتحادیه و حمایت های صنفی، آزادی مطبوعات و پشتوانه های قانونی از مهمترین شاخص های ارزیابی این رسانه های گروهی محسوب می شود، که با اندکی تامل می توان متوجه شد که نتایج حاصل از بررسی این رسانه ها نشانگر موقعیت پایین، روبه رشد یا بالای روزنامه نگاری در هر جامعه ای است.
ناگفته نماند بر اساس گزارش ها و آمارهای موجود رشد کمی نشریات در کشورمان در مقاطعی قابل توجه بوده اما تحلیل کیفیت و محتوای آن تابع عوامل مختلفی بوده است، البته باید اظهار کرد که نقش رسانه های گروهی از جمله مطبوعات و خبرگزاری ها نباید از اصول و نقش های حرفه ای و مورد انتظار دور شود و می بایست با پیشرفت های روز دنیا حرکت کنند و از آن عقب نماند و در حوزه های مختلف فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی و آثار آن تا حد امکان مستقل بوده و منفعل نباشد و به صراحت می توان مدعی شد که نقش رسانه های گروهی در نظام جمهوری اسلامی به عنوان یک کانون مقدس که وظیفه اصلاح و تربیت جامعه را برعهده دارد همواره مورد توجه بوده و هست و از آن جایی که دین مبین اسلام مظهر تربیت بشر و رسیدن به سعادت است آنچه مد نظر بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران و قانون اساسی بوده، عمل و فعالیت یک رسانه بر اساس مبانی و تعالیم اسلامی است، یعنی خط قرمز فعالیت رسانه ای، مبانی اسلام و حقوق عمومی است و اگر رسانه ای از این حد تجاوز کند، مجرم است.
با این مقدمه می توان گفت که امروزه عمده ترین نقشی که برای وسایل ارتباط جمعی و رسانه ها تعریف شده عبارت از فرهنگ سازی، آموزش، اطلاع رسانی و ایجاد مشارکت اجتماعی است، البته برخی نقش های دیگری را برای رسانه ها بیان می کنند نقش هایی همچون تفریح، سرگرمی و غیره، اگر چه در تعریف نقش رسانه ها، فرهنگ سازی یکی از مهم ترین نقش های رسانه ها عنوان شده، اما متاسفانه در حال حاضر این فرهنگ سازی به تجاری سازی فرهنگ تبدیل شده است.
البته حضرت امام(ره) به صراحت فرموده است: «تمام رسانه ها مربی یک کشور هستند؛ باید تربیت کنند کشور را» و این جمله حکیمانه حضرت امام نشان دهنده نهایت تعالی یک رسانه است و این تنها نقشی است که رسانه های غرب محور می خواهند از آن فرار کنند و این در حالی است که نقش و جایگاه رسانه ها همانند سایر دستگاه ها و نهادهای اجرایی کشور و البته تاثیرگذارتر از همه دارای اصول و قواعد، چه نوشته و چه نانوشته ای است که برای تحقق اهداف خاصی در جامعه تلاش می کند و بی توجهی به آنها باعث کاهش ضریب اعتماد عمومی و افزایش فاصله بین دولت و جامعه می شود.
همچنین شهروندان برای شناخت اوضاع و احوال جامعه، تجزیه، تحلیل مسائل روز، دریافت جدیدترین و بی طرفانه ترین اخبار و رویدادها به رسانه ها رجوع می کنند و صحت و سقم بسیاری از شنیده های خود را به صورت مستقیم و یا غیرمستقیم در نشریات می یابند و از این طریق ارزیابی درستی از مسائل پیرامونی به دست می آورند؛ همچنین تأثیر رسانه ها در شکل دهی افکار عمومی و بازتاب اوضاع پیرامونی جامعه به مسئولان از اهمیت انکار ناپذیری برخوردار است بطوری که باعث می شود که تصمیم گیری های کلان در سطح دولت تحت تأثیر این رفتارهای رسانه ای قرار گیرد و منافع عمومی را بیشتر در نظر بگیرند و پاسخگوی رفتارهای خود نیز باشند.
رسانه ها، واسطه ارتباطی بین مردم و دولت اند و اگر این نقش به درستی ایفا نشود و همراه با کوچک نمایی و یا برزگ نمایی باشد و یا به هر دلیلی رسانه ها عقب تر از وقایع و رویدادها حرکت کنند تحلیل ارایه شده از سوی آنها باعث انحراف جامعه می شود. انجام درست این رسالت مهم، خود تابع عوامل مختلفی است و وجود قوانین و مقررات بهروز، دوری از محافظه کاری و سیاست حفظ وضع موجود، ثبات شغلی و دستمزدهای مناسب، توانمندسازی و آموزش های حرفه ای، وجود اتحادیه و حمایت های صنفی، روی آوری بیشتر به نوآوری و سنت حسنه تولید گزارش به جای سرهم بندی داده های موجود، حمایت های لازم از خبرنگاری مستقل، ترویج اخلاق رسانه ای به عنوان تاثیرگذارترین نهاد اجتماعی و قدردانی از فعالیت های مطبوعات به نحو موثر، بخشی از اینها محسوب می شود و باید گفت که با ورود اینترنت جریان آزاد اطلاعات و ارتباطات به نحو چشمگیری دچار تحول و تغییر گسترده ای شده است و مفاهیم رایج در عرصه خبر و رسانه با تغییرات شدیدی مواجه شده است و محدوده ها و عامل های تاثیر گذار ارتباطی همچون زمان، مکان، فرهنگ، سیاست، جنسیت از وضعیتی به وضعیت دیگر تغییر یافته است و در دنیای جدید زمان بین تولید کننده و دریافت کننده خبر معنا و مفهوم خود را از دست داده است و کاربران بر خط اخبار را می بینند و می شنوند و عنصر مکان و جغرافیا بسیار کوچک و دردسترس شده است و تعبیر اتاق شیشه ای درباره این کره خاکی با همه کشورها، اقلیم ها، قومیت ها، ملت ها، فرهنگ ها و حکومت های مختلف نشان از همین دارد، فرهنگ ها به هم نزدیک شده اند و البته این نزدیکی باعث می شود فرهنگ های قوی تر جذب فرهنگ های ضعیف تر شود و به جرات می توان گفت که کشور اسلامی ما با فرهنگ چند هزار ساله از این مزیت برخوردار است که بتواند درصورت برنامه ریزی های کلان و جامع فرهنگی دیگر ملت ها و اقوام را تحت تاثیر تمدن غنی خود قرار دهد نه این که بخشی از مردم ما جذب فرهنگ های وارداتی شود.
ضریب نفوذ و تاثیر گذاری و قدرت مانور رسانه های مجازی در حوزه سیاست بیش از رسانه های مکتوب است و متاسفانه باید گفت که مطبوعات کشورمان و به ویژه استان زرخیز خوزستان از ظرفیت های موجود نتوانسته اند به اندازه وبلاگ ها، سایت ها، شبکه های خبری و خبرگزاری ها استفاده کنند و در این میان، شاید به دلیل آزادی عمل بالاترین سهم بهره برداری رسانه های مجازی در بخش غیردولتی بسیار بیشتر از دولتی ها بوده است و این در حالی است که وضع موجود مطبوعات و رسانه های مجازی در کشورمان و به ویژه در استان خوزستان با توجه به آنچه بیان شد تا اندازه ای مشابهت دارد و در نبود احزاب فراگیر، دائمی، کارآمد و حرفه ای بار پیشتازی در عرصه کنش و واکنش ها و تحولات سیاسی جامعه بر دوش مطبوعات گذارده شده است.
البته باید گفت که مطبوعات، در کشورمان، تاریخی پرفراز و نشیب را طی کرده است و نزدیک به بیش از یکصدو هفتاد سال از تولد نخستین روزنامه در ایران میگذرد؛ اما به نظر میرسد مسایل، نیازها، آسیبها و نقاط ضعف حوزه مطبوعات، همچنان دچار تکرار، تسلسل یا دور معیوب است و از آنجا که مطبوعات ایران تاریخ پر فراز و نشیبی را طی کرده است و فعالان این حوزه همیشه با مشکلات و محدودیتهایی مواجه بودند و اگر از بیرون به حوزه مطبوعات بنگریم، نگاه و برخورد با مطبوعات و روزنامهنگاران، داوریها، انتظارات و اظهارنظرها هنوز هم حاکی از نگاهی نامهربانانه، ابزاری و تبلیغاتی است؛ نگاهی که فرصت و فضای تجربهکردن روزنامهنگاری و مطبوعات آزاد، مستقل و کثرتگر را به شدت از جامعه ما گرفته است و از این رو، روزنامهنگاران ایران، امروز هم کم و بیش با همان مسایلی روبرو هستند که از سپیده دم تولد مطبوعات در ایران حضور خود را به رخ کشیده است و خلاصه تر اینکه، مشکلات معمول مطبوعات امروز ایران در چهار حوزه تعریف مى شوند مشکلات قانونى و سیاسى، مشکلات اقتصادى، مشکلات آموزشى و مشکلات حرفه اى است.
همچنین باید گفت که تنها بخشی از این مشکلات مربوط به مسایل دولتی و قوانینی است که در این حوزه وجود دارد نیست و بخش مهم و اساسی آن مربوط به خود مطبوعات است، به عنوان مثال می توان گفت که عدم به کارگیری و تربیت نیروی متخصص، همچنین نبود یک صنف برای این رشته، که این عوامل باعث شده تا متاسفانه مطبوعات کشور به صورت حرفه ای اداره نشوند و نیروی ماهر و کارآمد هم تربیت نشود، متاسفانه بیشتر افرادی هم که در این رشته تحصیل می کنند به دلایلی مختلف حاضر به کار در این رشته نیستند و ناگفته نماند که خبرگزاری ها در چند سال اخیر بسیار برای فضای رسانه ای ایران مفید بودند و توانستند، انحصار خبری را بشکنند، تا قبل از این تنها خبرگزاری های دولتی فعالیت میکردند که با نیروی زیاد بهره وری کمی داشتند.
البته غولهای خبری یک به یک متقاعد میشوند که دوران رسانههای نوشتاری رو به پایان است و کاهش تدریجی حجم مخاطبان نشریات به رغم افزایش شمار رسانههای چاپی، به خوبی این پیغام را میرساند که تنوع مطبوعات نیز نمیتواند باعث افزایش حجم روزنامه و مجلهخوانها شود و آنچنان ابزارهای اطلاعرسانیِ در لحظه، توسعه یافته که حتی پیگیریهای تحلیلهای یک خبر نیز تنها با ساعتی اختلاف از اصل خبر در دسترس قرار میگیرد که کارکرد رسانه مکتوب را محدودتر از پیش میسازد، همچنین رشد روزافزون کارکرد شبکههای اجتماعی نظیر فیس بوک و غیره و حضور فعال چهرههای خبرساز و تحلیلگر در این شبکهها که با کمترین سرعت قابل تصور، اخبار و تحلیلشان را به اشتراک میگذارند، تهیه اخبار را از این راههای دارای صرفه اقتصادی نیز بوده، هرچند به زعم برخی صاحبنظران هیچ گاه رسانههای آنلاین نخواهند توانست، احساسی که داشتن یک نشریه به هر خوانندهای را میدهد، بگیرند، ولی واقعیت این است که این احساس قشر حداقلی را به عنوان مخاطب رسانههای مکتوب حفظ میکند و بخش حداکثری سراغ همین رسانههای نوظهور میروند.