توصیههای یک دیپلمات سابق برای سیاست خارجی ایران در سال ۱۴۰۳
کوروش احمدی دیپلمات سابق ایران در نیویورک
سال ۱۴۰۲ نیز سپری شد، اما راهحل برای شماری از مسائل اساسی که طی سالهای اخیر در دستور کار سیاست خارجی ایران قرار داشته، همچنان دور از دسترس باقی مانده است. برغم اظهارات خوشبینانه برخی از مقامات، قابل کتمان نیست که علاوه بر ادامه مسائل سیاسی داخلی، در حوزه های اقتصاد – اجتماعی نیز با مشکلات بزرگی مواجه هستیم؛ مشکلاتی که از جمله منشاء اصلی تورم دو رقمی و مزمن و چند دههای است. بسیاری از بانکها، صندوقهای بازنشستگی، موسسات صنعتی مانند خودروسازیها و … عملا ورشکسته هستند و تنها از طریق خلق و تزریق پول قوی و بیپشتوانه تورمزا امکان بقا دارند.
سرمایهگذاریهای ضروری در بسیار از حوزهها مانند نفت، زیرساختها و … نیز سالها است که به تاخیر افتاده است. از طرفی، تورم و بهره بالای بانکی و کاهش شدید تقاضا به دلیل محدود شدن تقاضای بخش عمده مردم به حوائج اولیه از جمله عواملی است که مانع رفع رکود تورمی دامنهدار در اقتصاد است. برای حرکت در جهت حل این قبیل مسائل، علاوه بر فراهم کردن شرایط مناسب در داخل و اصلاح مدیریت سیاسی کشور، حرکت در جهت حل مسائل سیاست خارجی نیز اجتنابناپذیر است.
تجربه زیسته جوامع بشری نشان داده است که بدون حل مسائل سیاست خارجی و بدون برقراری آرامشی در این حوزه و بدون بهرهگیری از امکاناتی که دنیای خارج فراهم میکند، توسعه اقتصادی در داخل ممکن نیست. چین بدون اتخاذ یک سیاست تنشزدایی طولانی و اجتناب از درگیر شدن در معضلات ژئوپلیتیک طی ۵-۴ دهه اخیر نمیتوانست به رشد اقتصادی موجود دست یابد.
ویتنام اگر در بندهای بیش از دو دهه جنگ با فرانسه و آمریکا و تلفات ۵-۴ میلیونی اسیر میماند، نمیتوانست عملا تجارت خارجی را به موتور توسعه اقتصادی خود تبدیل کند و از طریق صادرات حدودا ۳۶۰ میلیاردی که حدود ۱۳۰ میلیارد دلار آن راهی آمریکا میشود، به رشد سالانه پایدار حدودا ۸ درصدی برسد.
این در حالی است که مشکل اصلی سیاست خارجی ما این است که وقت و انرژی مقامات ما صرف اموری میشود که نه تنها ربط چندانی به منافع ملی ما ندارد، بلکه فرصتهای بسیاری را نیز برای تعاملات مثبت اقتصادی با بخشهای قابل توجهی از جهان میگیرد. به عنوان مثال، واقعا روشن نیست که چه نفعی از جنگ اوکراین ممکن است متوجه کشور ما شود تا کشیده شدن ایران به صفبندیهای مربوطه قابل توجیه باشد.
صرفنظر از کلیاتی از این دست، امید است که در سال جدید تمرکز مقامات بر رفع برخی از مسائل مشخص و مزمن باشد. تعیین تکلیف برجام در راس این امور است. اگر این تعیین تکلیف ظرف یک سال و نیم که از عمر برجام باقی مانده، از طریق تفاهم انجام نشود، در مهر ۴۰۴ بر ما تحمیل خواهد شد و به احتمال زیاد غرب تا قبل از آن تاریخ اقدام به احیای قطعنامههای قبلی شورای امنیت علیه ایران خواهد کرد.
در شرایطی که احیای برجام دیگر ممکن به نظر نمیرسد، تمرکز خلاقانه بر یافتن یک راهحل جایگزین میتواند در دستور کار قرار گیرد. “تفاهم نانوشته” اگر چه از جهتی خلاقانه بود، اما از آنجا که رفع کامل تحریمها را در دستور کار نداشت، تنها یک تسکین موقتی برای مدتی محدود بود. چرا که هدف هر راهحل جایگزین باید رفع تحریمها علیه ایران باشد. واقعیت این است که به هیچ “راهحلی” که حداکثر تنها به مقامات ما امکان تامین ارزاق عمومی را بدهد و امر توسعه و سرمایهگذاریهای بنیادی و اساسی را همچنان در محاق نگه دارد، به ضرر کشور است.
حاصل شرایط کنونی که آمریکا با تولید ناخالص داخلیاش که حدود ۷۰ برابر ایران است، از ناحیه تداوم آن دچار مشکلی نمیشود، نباید و نمیتواند بیش از این ادامه یابد، چرا که سرانجام آن فروپاشی اقتصادی اجتماعی است.
مسائل منطقهای مشکل بزرگ دیگر سیاست خارجی ما است. اگر چه مقامات ایران در طول جنگ غزه خویشتنداری قابل تحسینی نشان داده و به سهم خود از هر اقدام که میتواند موجب گسترش بحران شود، اجتناب کردهاند و آرامش نسبی که بعد از یک اوج (کشته شدن سه سرباز آمریکایی) حاصل شده نیز مغتنم است، اما صِرف این تعلیقها و خویشتنداریها کمک چندانی به حل مشکلات سیاسی و اقتصادی اجتماعی ایران نمیکند.
مادام که ایران درگیر تنشهای ناشی از مسائل منطقهای فرض میشود، تعامل اقتصادی معناداری با جهان ممکن نخواهد بود. شرایط موجود و از جمله تصور دیگران مبنی بر اینکه ایران با هر راه حلی که متضمن تداوم موجودیت اسرائیل باشد، مخالف است، عملا امکان تعاملات دیپلماتیک در سطح منطقه را از ایران سلب کرده است. همکاری بین ایران و محور مقاومت و عدم همکاری دیگر کشورهای منطقه با این محور، مشکل دیگری است که مانع تحرکات دیپلماتیک ایران میشود. اینها بخشی از مسائلی است که ایران باید در سال جدید بر آنها تمرکز شود.
در این رابطه و بر مبنای عرف موجود، ایران اگر طرحی برای حل مسائل منطقه دارد، باید آنرا با دیگر کشورهای منطقه در میان بگذارد و آماده جرح و تعدیل طرح خود برای جلب نظر موافق دیگران باشد؛ خاصه آنکه از این پس تحرکات دیپلماتیک برای حل مسئله فلسطین تشدید خواهد شد. بدیهی است که هیچ طرحی بدون جلب حمایت حداقل یکی دو کشور نمیتواند آینده ی داشته باشد.