درآمدی بر جنبش مشروطه ایران

احمدرضا رستمی/ خورنا

جنبش مشروطه ایران نه داستان است و نه افسانه؛ بلکه روایتی واقعی از تلاشهای نخبگان یک جامعه بر ضد استبدادی‌ است که با خشونت تمام بر گرده رعیت تسمه می‌کشید و با ایجاد انسداد سیاسی در کشور، هر ندای آزادی خواهی را به توپ می‌بست.

تجدد، ترقی و قانون گرایی با نگاه به هویت ملی و ارزشهای شهروندی از جمله سرفصلهای اصلی این جنبش بود که گروهی نجیب‌زاده ایرانی آن را تدوین، تئوریزه و برای تحقق آن کوششهای بسیاری کردند.

این نجیب زادگان که درس خوانده فرنگ بودند ولی هیچگاه فرنگی‌مآب نشدند در آن روزگار می‌نوشتند و با صدای بلند نیز فریاد می‌زدند که در مملکت بیمار و تراخم زده ایران که در هر گوشه‌ای از آن خان یا خانکی در زیر سایه سلطان قاجار، با چک و اردنگ و شلاق رعیت را به استثمار می‌کشد نیاز به قانون و یک مجلس قانون گذاری دارد که در آن شاه نه سایه خدا که نماد همبستگی ملی باشد و گردش امورات مملکتی هم در دست نخبگان منتخب ملت.

آنها همچنین تاکید می‌کردند که باید به استعمار روس و انگلیس در کشور پایان داد و فرهنگ ملی را هم از زنگارهای ارتجاع پاک و ایران جدیدی را بنیانگذاری کرد. ایران نوینی برپایه ساختارهای سیاسی دولت ملت و مبتنی بر قانون و ارزشهای شهروندی.

به عبارت دیگر جنبش مشروطه ایران را باید یک جنبش اومانیسمی و مبتنی بر انگاره‌های ملی، مدرن و رو به جلو دانست که بنیان گذاران اصلی آن نسلی از روشنفکران ایرانی بودند که ایرانی فکر می‌کردند و ایرانی رفتار می‌کردند که بر نسل چنین روشنفکرانی درود باد.

ولی افسوس که با گذشت بیش از یک قرن از جنبش مشروطه ایران، چنین جنبشی همچنان در غریبی و غربت تمام در گوشه‌ای از تقویم ملی کشورمان خاک می‌خورد و هیچگاه آنطور که شایسته و بایسته است سمینار و همایشی در سطح کلان کشور برای نکوداشت سالانه آن برگزار نمی‌شود.

می‌گویند گذشته چراغ راه آینده است و ﻣﻠﺘﯽ ﮐﻪ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﮐﻨﺪ ﺁﯾﻨﺪﻩﺍﯼ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ نداشت بنابراین جنبش مشروطه ایران را باید به عنوان یک سرمایه فرهنگی و تاریخی پاس داشت و بر روی میز گذاشت و با همکاری دست اندرکاران فرهنگی و نخبگان کشور، مفاهیم مترقی موجود در آن را استخراج و برای پیشبرد دموکراسی در کشور تئوریزه کرد.


احمدرضا رستمی از اهواز (۱۴ مردادماه ۱۴۰۲)