گویی نمی دانند که نمی دانند
سید مرتضی افقه اقتصاددان و عضو هیأت علمی دانشگاه شهید چمران اهواز:
به نظر می رسد مسؤولین یا نمی دانند و یا معیشت مردم برایشان خیلی مهم نیست، مردم به دلیل ناکارآمدی در مدیریت اقتصاد کشور هم اکنون با فشار اقتصادی مضاعفی مواجه اند. موضوعی که ناشی از کاهش شدید ارزش پول ملی است، معلوم نیست آیا دولت برای حل چنین معضلاتی سیاست و برنامه دارد و می تواند اقدام مؤثری کند یا این که شاهد رشد روز افزون نرخ ارز و تورم در بازار خواهد بود.
افزایش نرخ ارز قابل پیش بینی بود
بعد از تشدید تحریم ها، تورم و افزایش نرخ ارز قابل انتظار بود. افزایش مجدد نرخ ارز نشان داد که مسؤولان برنامه نداشتند یا برنامه مؤثری نداشتند و معلوم نیست آیا هنوز هم برای بهتر شدن وضعیت اقتصادی برنامه مؤثر دارند یا خیر؟ در حقیقت تا مشکل تحریم ها هم در تحریم کالا و هم مبادله مالی (FATF) رفع نشود، مشکلات حل شدنی نیستند. وقتی اقتصاد کشور به شدت به درآمدهای نفتی وابسته است انتظار بهبود وضع اقتصادی امکان پذیر نیست.
از طرف دیگر تشدید فشار اقتصادی به مردم نشان داد که سیاست های دولت ناکارآمد است در واقع تیم اقتصادی دولت بسیار ضعیف است که نتیجه کار آن ها وضع فعلی است و آقای رئیس جمهور هم خود هیچ سابقه اجرایی اقتصادی ندارد و بنا به سابقه قضایی، تصور میکنند با دستور و بخشنامه اقتصاد مدیریت میشود. به نظر می رسد اصلا شناختی از ساختارهای اقتصادی کشور وجود ندارد در بدترین و سخت ترین شرایط، ضعیف ترین تیم کابینه را در بخش اقتصادی چیده اند. افزایش قیمت دلار متوقف نخواهد شد، زیرا ریشه آن به افزایش نقدینگی و تورم بزرگی برمی گردد ، معلوم نیست آیا دولت مردان اعتقادی به حل آن دارند یا خیر. همه این عوامل موجب ایجاد التهابی در بین مردم شده تا به بازارهای مختلف به ویژه بازار دلار هجوم برند و دارایی خود را به کالایی تبدیل کنند.
تغییر رئیس کل بانک مرکزی چاره ساز شد؟
با اوج گیری نرخ ارز و سکه در بازار، فوران رشد نقدینگی و افت ارزش پول ملی باعث شد تا رئیس جمهور، رئیس کل بانک مرکزی را عزل کند، در این میان آقایان فکر کردند مشکلات بخش ارز فقط از ناکارآمدی رئیس کل بانک مرکزی بود که در بسیاری از موارد بود، حالا ایشان را برکنار کردند و انتظار دارند معجزه ای رخ دهد؛ نه این گونه نیست مشکل اصلی فقط مدیریت بانک مرکزی نیست؛ مشکل تحریم ها است و سیاست های غلطی که در اقتصاد اتخاذ می شود. افزایش قیمت دلار با خبر تغییر ریاست کل بانک مرکزی چند روزی کُند یا متوقف میشود؛ اما اگر در مدتی کوتاه مشکل تحریمها حل نشود یا حرفی از تداوم مذاکرات زده نشود، قیمت دلار به روند افزایشی خود بازخواهد گشت. همچنین عرضه ارز توسط بانک مرکزی به دلیل تداوم تحریمها محدود است؛ بنابراین تغییر یک فرد، بدون تغییر سیاستها و برداشتن تحریم ها، قیمت دلار را کاهش و یا به بیان بهتر به قیمت واقعی نمی رساند.
هیچ برنامه و زیرساختی برای رشد اقتصادی فراهم نیست
در کشور عادت شده به نوشتن متن های زیبا و ایده آل. ما ۲۵ سال قبل یک چشم انداز زیبا و عالی نوشته ایم اما الان که چند سال به اتمام آن مانده مشخص شده نه تنها به آن آرزوها نزدیک نشده ایم بلکه با سرعت زیاد از آن فاصله گرفتیم. الان هم وقتی دولت مردان از وضعیت اقتصاد کشور صحبت می کنند انگار در مورد کشور ایران حرف نمی زنند، برخی طوری در مورد وضع اقتصاد سخن می گویند که گویی نمی دانند که نمی دانند و در یک خلاء برنامه ریزی می کنند که هیچ سازگاری با شرایط اقتصاد الان ندارد و سفره های مردم روز به روز کوچک تر می شود.
کشورهای همسایه هم در این میان از بی تدبیری های ایران نفع می برند. ما می توانستیم با برنامه ریزی های صحیح و به موقع بسیاری کالا به کشورهای همسایه صادر کنیم اما کشورهای دیگر بازارهای منطقه را گرفتند و روسیه و چین بهترین و بیشترین سود را از ایران می برند زیرا خود را تنها طرف ایران می دانند. حقیقت این است که هیچ برنامه و زیرساختی برای رشد اقتصادی فراهم نیست چه برسد که از رشد ۸درصدی سخن می گویند. اگر فروش نفت مجدد مثل گذشته شود و ارز آن وارد کشور شود، بله رشد اقتصادی رخ خواهد، اما آن رشد، ربطی به هنر مدیران ندارد، هنر واقعی یعنی الان که بتوانند تدبیری اتخاذ کنند تا معیشت مردم با این همه مشکل گره نخورد.
توصیه آخر!
توصیه من به دولت مردان این است که در کوتاه مدت هیچ گریزی ندارند جز این که تحریم ها را بردارند حالا به هر اسمی، برجام یا هر توافق دیگر. در کنار این باید FATF به سرانجام برسد. تحریم تجارت و تحریم و محدودیت معاملات مالی باید با هم برداشته شود بنابراین بدون هیچ تردیدی مساله رفع تحریمها در کوتاه مدت و در بلندمدت تحولات ساختاری در نظام ارزشی و نظام انتخاب و انتصاب مدیران است. البته شکی نیست که تحولات ساختاری از عهده یک دولت مقتدر بر می آید که اعتقاد به ایجاد تحول داشته باشد. بنابراین اگر توافق برجام هم انجام شود دوباره ممکن است مثل سه دهه گذشته با دوپینگ درآمدهای نفتی، بی کفایتیها مثل گذشته کتمان شود و همچنان وابسته به فروش نفت و آسیب پذیر باقی میمانیم.