تیرگان؛ جشن رهایی و ماندگاری ایران
اشکان زارعی پژوهشگر تاریخ از اهواز
یکی از بنیادیترین اندیشههای فلسفی ایرانی ٬باور به نبرد همیشگی میان خوبی و بدی است. ایرانیان همواره خواهان جهانی آباد و آرام به دور از بداندیشی بودهاند و این آرزو را در آیینها٬ جشنها٬ استورهها٬ چکامهها و نگرشهای دینی خود دنبال کردهاند. چنانکه سخن خردمندانهی گفتار٬ کردار و اندیشهینیک بر همین پایه از دل این فرهنگ برخاسته است.
بیگمان جانمایهی جشن تیرگان را باید در همین راستا یعنی کشمکش خوبی و بدی و شادمانی رهایی و ماندگاری ایران زمین از گزند اهریمنان و بدخواهانی چون آپوش دیو خشکسالی و افراسیاب تورانی نماد تیرهروزی و ویرانگری جستجو کرد.
واژهی تیر٬ نیز بخشی از پیکرهی نمادین این جشن بهشمار میآید چه آنجا که ایزد باران و باران خواهی است و چه آن هنگام که ابزاری برای گسترش مرزهای ایران بهکار رفته است.
ایران چون از دیرباز سرزمینی خشک و کم آب بوده و مردمش نیز بیشتر کشاورزی میکردند٬ همواره دست به آسمان داشته و نگاهشان بر زمین بوده است. آنان در گذر روزگار به خوبی دریافتند که چگونه از آب بهترین بهره را ببرند. کندن کاریز٬ساختن سد٬ آب انبار وبرپایی جشنهایی همچون خردادگان٬ آبانگان و تیرگان در بزرگداشت آب٬ بخشی از تلاش نیاکان ما در پاسداری از این دادهی اهورایی بوده است.
پس تیرگان را باید جشن بارانخواهی دانست٬ زیرا در فرهنگ ایرانیان تیر یا تیشتر٬ که در ادبیات پارسی با نامهایی چون «شباهنگ»٬ «ورآهنگ»٬ «ستاره خنگ» و «ستاره سحری» شناخته شده٬ ستاره باران و ایزد ترسالی است که هرگاه در آسمان به درخشد مژده باران میدهد٬ او سرور همهی ستارگان است که هیچ پری و جادویی نمیتواند بدان آسیب رساند.
به باور ایرانیان٬ تیشتر به گونهی اسبی سپید با گوشها و لگام زرین در سیزده تیر پس ازسه ده شب نبرد٬ آپوش دیو خشکسالی را شکست داده٬ باران زایی آغاز میگردد.
افزون بر کارکرد بارانزایی تیرگان٬ چرایی پیدایش این جشن را باید در داستان آرش کمانگیر نیز بررسی کرد٬ آنجا که منوچهر پیشدادی پادشاه ایران از سپاهیان افراسیاب تورانی شکست خورده٬ داوری میان دو کشور و گستردگی مرزهای آنان به پرتاب تیری سپرده میشود.
آرش کمانگیر که به او شیواتیر نیز میگویند بهپا میخیزد و برای پرتاب تیر آماده میشود٬ او بهدرستی میداند پهناوری کشورش٬ کینخواهی خون همرزمانش و سربلندی هممیهنانش بسته به بازوان او دارد.
آرش در تیر روز٬ به ستیغ کوه دماوند رفته٬به گفتهی ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه و ابوسعید گردیزی در تاریخ گردیزی وی برهنه میشود٬ به یاری اورمزد٬ همهی توانش را در چلهی کمان مینهد و رها میکند. آرش جان میدهد اما تیر او بر درخت گردویی در آنسوی آمودریا فرود میآید تا مرزهای ایران فراختر گردد٬ جنگ پایان پذیرد و مردم شادمان شوند. بدینگونه آرش نماد جانفشانی و جانبازی در راه میهن میگردد.
ازاینرو نیاکانمان جشن تیرگان را از هزارههای کهن در ده روز از سیزدهم تا بیست ودوم تیر برپا میکردند. آنان از بامدادان تن را شستشو داده٬ رخت نو پوشیده وبا پختن خوراکیهای سنتی به دید و بازدید میپرداختند. همچنین کلههای قند را در کاغذ هفت رنگ«تیر و باد» پیچانده به نوعروسان و تازه دامادها پیشکش میکردند. برگزاری فال کوزه «چک دوله» و فال حافظ از دیگر برنامههای این روز بوده است.
دراین روز دختران و پسران جوان، همراه با شادی و پایکوبی بافتههای هفت رنگ به نام «تیر وباد» که هم نشان از تیر آرش دارد و هم یادآور بادهای بارانزاست به دست میبستند.
اما شادمانهترین بخش جشن تیرگان آبپاشی است که به آن آبپاشان٬ آبریزان و سرشوران هم میگفتند. ایرانیان در کنار رودخانهها و هر جای مناسب دیگری به نماد باران سازی به یکدیگر آب پاشیده و این چکامه را میخواندند:
تیر برو٬ باد بیا٬
غم برو٬ شادی بیا٬
محنت برو٬ روزی بیا٬
خوشه مرواری بیا٬
اگرچه بنمایهی جشن تیرگان و دیگر جشنهای ایرانی استوره است اما نباید آنها را با پندار و گمان (تخیل و وهم) یکی دانست. زیرا از نظر کارل گوستاو یونگ «استوره تنها محصول تخیل نیستند٬ بلکه خاطرات ضمیر ناخودآگاه بشر هستند». اسپنسر نیز میگوید: استوره یادی از رویدادها و قهرمانهای تاریخی است که در گذشته میزیسته و از خود در خاطر آیندگان یادگاری خوش یا ناخوش بجا گذاشتهاند. به زبانی دیگر استوره اوج خرد ایرانی است که بینش او را به خداوند٬ هستی و انسان نمایان میسازد.
یکی دیگر از شوندهای برپایی جشن تیرگان در پیوند با گاهشماری ایران پیش از اسلام است. زیرا در سالنمای ایرانیان٬ دوازده ماه سال٬ نامهایی چون «فرهوشی»، «آرتاوهیشتا»٬ «خردات»٬ «تیشتر»٬ «امرتات»، «شهریور»٬ «میتر»٬ «آپان»٬ «آتور»٬ «دزو»٬ «وهومن» و«سپندارمت» را بر خود داشتند. سیروز ماه نیز دارای سی نام بودند که با «اورمزد» آغاز و با «انیران» به پایان میرسید. چون نام دوازدگانهی ماههای سال در میان نام روزها بود٬ بدینسان در هرماه یک روز نام ماه و نام روز برابر میگشت که آن را ایرانیان جشن میگرفتند.
تیرگان نیز در جرگهی همین جشنها است٬ که در پی برابری نام روز و نام ماه در سیزده تیرماه برگزار میشد٬ اما اینک برپایه گاهشماری زرتشتی دهم ارج گزارده میشود.
تیرگان در هزارتوی گذشتهی این سرزمین از دریای مازندران تا دریای پارس و از خاور تا باختر با نامهای گوناگونی چون «آب تیر ماهی»٬ «سیزه شو»٬ «سیزه تیر» و « تیرو جشن»٬ «هلهله کوسه» ٬«کلَل کوسه»٬ «چمچمه گلین»، «عروسی قنات» و «عروسی باران»برگزار میشده است.
همچنین به باور پژوهشگران٬ جشن آب پاشان « وارداوار» در میان هممیهنان ارمنی و جشن «نوسردایل» در نزد ایرانیان آشوری برگرفته از جشن تیرگان است. جشن گلابپاشی نیز که در میان مسلمانان شبه قارهی هند در تیر ماه انجام میگیرد٬ گونهی دیگر از جشن تیرگان است که از روزگار غزنویان به آن سرزمین رفته است. در گستره قفقاز و فرارود (ماوراالنهر) مانند تاجیکستان نیز این آیین گرامی داشته میشود.
بزرگداشت جشن تیرگان در میان تیرههای ایرانی٬ ایرانیتباران و فارسی زبانان آن سوی مرزها٬ نشان از پویایی اندیشهی ایرانشهری و جاودانگی ایران فرهنگی دارد.
تیرگان را باید نکوداشت رهایی ایران از خشکسالی و ماندگاری این سرزمین در برابر یورش انیرانیان دانست. تیرگان و همه جشنهای ایرانی بر دانایی نیاکانمان گواهی میدهند زیرا درآیینهای بیشمار٬ افزون بر شادمانی٬ باهم بودن٬ ارجگزاری بزرگترها٬ پاسداری از زیست بوم و از همه برجستهتر خدا پرستی را میآموختند.
اگر با ریشهی جشنهای ایرانی آشنا شویم٬ رمز پایداری ایران٬ رمز ماندگاری فرهنگ ایرانی و راز تلاش مردم ایران برای دستیابی به آرمانهای انسانی و ارزشهای اخلاقی بر ما آشکار میشود.
یارینامه:
گاهشماری و جشنهای ایران باستان٬ هاشم رضی
آیینها و جشنهای کهن در ایران امروز٬ محمود روحالامینی
اساطیر و فرهنگ ایران٬ رحیم عفیفی
از اسطوره تا تاریخ٬ مهرداد بهار
جشنهای ایرانی٬ عسگر بهرامی