خفاش ِ سیاسی
نوشتاری به قلم دکتر فاضل خمیسی (فعال سیاسی، اجتماعی و فرهنگی)
وقتی انتقادات از نحوه عملکرد جناب آقای روحانی در سال آخر مرحله اول ریاست جمهوریش بخاطر عدم تحقق شعارهای آرمانی به اوج میرسید، ایشان احتمالا با هماهنگی تیم مدیریتی خود شعاری با این مضمون به شعارهای خود افزود:< به فساد سازمان یافته بگوییم نه!!>…
شاید این شعار بود که پرونده فضای املاک نجومی، حقوق های نجومی، و سایر رفتارهای نامتعارف فساد اقتصادی و سیاسی را در حاکمیت قوانین اسلامی گشود، اما وقتی قرار شد این شفافیت به همه زوایا نفوذ کند، به محض عبور به حلقه خودیها نه تنها کدر شد، بلکه جای خود را به افشاگری فضای مجازی داد، آنجا که دیگر هیچ توصیه ای کارساز نبود و این شفاف گرایی مثل هر مساله دیگری سیاست زده و آنهم از جنس افراط گرایی شد و جنس شفافیت به جنسی از نوع افشاگری تبدیل گشت که در آن مسوولین متهم و مردم طلبکار شدند. این موضوع تا آنجا پیش رفت که وقتی رئیس جمهور روحانی براساس “نظام شفافیت اطلاعات” از دستگاههای کشوری و لشکری بصورت دستوری خواست تمامی حقوق و مزایای دریافتی مقامات مذکور در سایت وزارتخانه یا سازمان مذکور و حتی در سایت سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور درج شود و عدم درج اطلاعات مذکور تخلف اداری محسوب و مستوجب مجازات است این مهم هیچگاه جامه عمل بخود نگرفت!! و این خواسته و دستور رئیس جمهور بر سایر فرامین شفافیت و وعده ها به انبار فراموشی سپرده شد.
متاسفانه رهیافت و پیدایش بسیاری از اقداماتی که ناخوشایندی اجتماعی را بدنبال دارد نه از قِبل شفافیت سیاسی یا اقتصادی بلکه از طریق افشاگری فاش میشود که در این راستا برخی مواقع هزینه های سنگینی را برای افشاگر بدنبال دارد.
وقتی سیاست ها آنهم از نوع داخلی آن منفعت و انحصارطلبی را دنبال میکند بهترین شرایط تعریف برای آن ناشفافی و کدر بودن آنست، در این فضا است که سره از ناسره و درست و غلط گم میشود و به تعریفی؛ خفاشان سیاسی برای بقای خود و منافعشان فقط در فضای تاریک و مکدر است که شکار موفقی را بدست خواهند آورد. هر چند بنا به تصادفات و و تلاقی منافع معامله گران بسیاری از محتویات زد و بندهای سیاسی افشا میشود، اما توجه به این نکته لازم است گفته شود که این افشاگریها در زمانهای آینده و در زمانی که اجتماع دچار آسیب های جبران ناپذیری شده، رخ میدهد.
هر چندوجود حاشیه های امن افشاگریها را به تعویق میاندازد. اما این افشاها سرمایه اجتماعی را آسیب میرساند، وقتی نماینده مجلسی در خلوت یک منزل یا دفتری خاص با وزیری میبندد و در عیان فریادهایش ساختمان مجلس را به لرزه در میاورد و یا وقتی که با ذکر دلایل استیضاحی را امضا میکند و بدون دلیل امضایش را پس میگیرد. یقین بدانیم معامله ای صورت گرفته که در آن مردم نامحرمند و باید خودشان حدس بزنند چه اتفاقی افتاده است!!
فرار از شفافیت سیاسی داخلی تحت عنوان گزینش های عقلانی! باعث میشود، دروغ گویی از طرف افرادی نهادینه شود که مردم به آنها اعتماد کرده اند و نتیجه این بداخلاقی تا بدانجا پیش میرود که وقتی رفتار ناپسندی از طرف نمایندگان یا هر منتخبی دیگر راست یا دروغ در فضای مجازی منتشر میگردد بجای اینکه مردم با بزرگواری بدنبال صحت و سقم قضایا باشند با خرسندی و انژری مضاعف در باز نشر آن و دامن زدن به اخبار مذکور پیش قدم گردند.
ایجاد هزار فامیل و حلقه های دوستان که غالبا بدون تخصص و فاقد شاخص شایسته سالاری در اطراف مسوولین بصورت مافیایی چیدمان میشوند با هدف تحقق اهداف سازمانی و پیشرفت نبوده بلکه برای این موضوع رخ میدهد که اخبار واقعی وصحیح به اطلاع مردم رسانده نشود و این ظلمی آشکار در حق مردمی است که به شعارها و وعده ها اعتماد کرده اند.