اصلاحات و کوچه بن بست عملگرائی
خورنا | سرویس سیاسی:
با گذشت قریب به پنج سال از دولت اول و دوم آقای روحانی، ارزیابی های کارکرد دولت تدبیر وامیدب ویژه در دولت دوازدهم،بیانگر مغایرت های جدی با قرارهای انتخاباتی وترکیب اکثریت ضعیف کابینه وغیر قابل قبول بودن از ناحیه کنشگران سیاسی حامی دولت و وادادگی وزرا و استانداران ومدیران در برابر خواسته های فردی وجریانی نمایندگان طیف مخالف و کارکرد ضعیف برخی وزرای کابینه، بخصوص وزارت کشور و تیم اقتصادی دولت وبانک مرکزی، است. که سبب گردیده حتی موفقیتهای قابل توجه دولت در دور اول ریاست جمهوری،نیز در معرض تهاجم ونقدهای فرصت طلبانه محافظه کاران قرار گیرد وبذر نا امیدی در جامعه پاشیده شود.
رها شدگی که در عرصه اقتصاد وبازار پول وسرمایه وگرانی مهار نشده ای که گریبان مردم را می فشارد، هرچند بخشی از آن معلول اتفاقات خارجی ومداخلات خارج از اراده دولت در عرصه روابط خارجی صورت گرفته ومیشود،اما بهر حال حاصل آن ایجاد د شواریهای رفاهی برای مردم ونا امنی اقتصادی برای سرمایه گذاری ونارضایتی عمومی است.که قطعا ناشی از مماشات دولت ونشی محافظه کارانه اتخاذی وبنام دولت منتخب خواهد بود.
ترکیب بسیار ضعیف وتعلق بیش از حد دولت به جریان راست نوینی که نتوانست در رقابتهای انتخاباتی رای اعتماد مردم را بخود جلب نماید،سبب دلسردی ونگرانی شدید مردم وفعالان اجتماعی طرفدار دکتر روحانی، بویژه فعالان ستادهای انتخاباتی ایشان شده است.
این حقیقت از حافظه مردم بدور نیست که در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم، کاندیدای اصلاح طلبان، هوشمندانه بنفع روحانی کنار کشیدند وموجبات پیروزی قطعی ایشان را فراهم نمودند. ودر دوازدهمین انتخابات ریاست جمهوری نیز با وجود تایید صلاحیت دکتر جهانگیری وحضور مقتدرانه وی در مناظرات و رقابتهای انتخاباتی،اما باز هم این کاندیدای شناخته شده اصلاح طلبان، بسود روحانی کنار کشیدند وعلی رغم تهدیدهای جدی رقابتهای انتخاباتی دور دوازدهم ریاست جمهوری، مجدداپیروزی ایشان راحتمی وتضمین نمودند.
دکتر روحانی در جریان رقابتهای انتخاباتی دوازدهم،هدفمند و یا پولیتیکال،وعده های سیاسی، اجتماعی،اقتصادی وبویژه رفاهی بسیاری را به مردم دادند وتوقع جامعه را بطور بی سابقه ای بالا بردند.
لذا جامعه،بخصوص از اصلاح طلبان، که در هر دو انتخابات نقش سکوی پرواز روحانی را ایفا نمودند، انتظار داشته ودارند که با عنایت به شعارهای زیبای انتخاباتی، شاهد تقویت بیش از پیش کابینه وبکار گیری وزرا ومدیران معتقد وملتزم به شعارهای ارئه شده،بویژه در وزارت کشور وتیم اقتصادی،وعمل به وعده ها وبهشت موعود دوران رقابت انتخاباتی باشند.
اما متاسفانه ترکیب وچیدمان کابینه،هم بجهت توانمندی اجرائی ضعیف وهم بی باور وغیر ملتزم به تغیر واصلاح،می باشند.
بویژه اینکه شناسائی وبرگزیدن این ترکیب بسیار ضعیف، بدون مشورت با اصلاح طلبان وحتی تیم ستادهای انتخاباتی ایشان صورت گرفته است.
به تبع این بافت نا متوقع وضعیف دولت،استانداران وفرمانداران وسایر مدیران اجرائی در استانها نیزغالبا از بین جریان مخالف دولت انتخاب وبکارگیری شده اند.
این ملغمه، که متاثر از مشاورین ومباشرین ایشان است،موجب شد دولت منتخب وشخص روحانی، بسرعت از اهداف و برنامه های اعلامی وقرار ومدارهایش با جامعه وحامیانش، حتی فعالان ستادهایش،که عمدتا از میان اصلاح طلبان بوده اند، فاصله بگیرد.
این خطای استراتژیک روحانی،که احتمالا بقصد کاهش از حساسیتهای مخالفین وتضمین آینده سیاسیشان اتخاذ گردیده است،موجب شده که نه تنهانتوانسه است طیف مخالف را مهار واز میزان مخالفتها وی بکاهد،بلکه بتدریج در حال از دست دادن شانس حمایتی علاقمندانش در اردوگاه اصلاح طلبی و حاکم شدن فضای بی تفاوتی،توام با تاسف، بر آنها واحتمالا باز شدن باب نقدهای جدی است.
از سوی دیگر،دولت آقای روحانی، از ابتدا تلاش داشته که خود را غیر سیاسی جلوه داده وبیشتر داعیه خدمتگزاری داشته باشد.مانندآنچه که دولت سازندگی آقای هاشمی رفسنجانی، اتخاذ کرده بودند. با این تفاوت که آقای رفسنجانی،خود کاریزمای سیاسی بوده اند واز این جهت خلائی برای دولت ایجاد نشد.
اما با توجه به اینکه آقای روحانی فاقد آن تاریخچه وکاریزمای سیاسی هستند وبیشتر پیشینه امنیتی دارند، در شرایط نبود حزب واردوگاه سیاسی مقتدر حمایتی، موجب گردیده که با از دست دادن پایگاه اصلاح طلبی،که در اثر مشاورتهای غلط حلقه پیرامونی وبویژه دفتر ایشان صورت گرفته است، نتواند فضای سیاسی کشور را بسود خود مدیریت کنند وجریان رقیب با استفاده از این خلاء ودلسردی ونا امیدی هواخواهان اصلاح طلب وجامعه آماری رای دهنده به ایشان، زبان تخریب وانتقاد را جدیتر کرده ودولت وی در آستانه مواجه شدن با بحران جدی سیاسی واجرائی قرار بگیرد.
در این شرایط،باباقی ماندن برخی چهره های اصلاح طلبی در معاونت ویا کابینه ومدیران اجرائی،با عنایت به محدودیتهائی که در اختیارات واثر گذاری دارند،که هیچ نقشی را نمی توانند ایفا نمایند. در حکم گیرافتادن جریان اصلاح طلبی،در کوچه بن بست سیاسی است.ودیر یا زود مورد مطالبه گری جدی جامعه قرار خواهند گرفت.وباید پاسخگوی تهیج و بسیج مردم، برای رای به دولت دوازدهم دکتر روحانی وفاصله گرفتن ایشان از کنشگران غاطبه
جامعه، رای دهنده به ایشان درانتخابات ۹۶ باشند.
لذا اصلاح طلبان نباید با سکوت ویا ماندن غیر موثر دربدنه دولت، سیبل توجیهی عملکرد غیرقابل قبول دولت باشند. وآخرین امید مردم به جریان منتقد درون نظام،یعنی گفتمان اصلاحطلبی،رت از بین برده و شرایط را برای نگاه به بیرون نظام فراهم نمایند.
بنابر این جریان اصلاح طلبی باید هرچه سریعتر بااتخاذ مواضع شفاف و جسورانه،از این کوچه بن بستی که برای خود فراهم کرده اند خارج شوند.
لذا این جریان سیاسی یا باید مسئولیت خطای استراتژیکی خود را بپذیرند و به توجیهگری ادامه دهد،که یقینا بمنزله تیر خلاص به جریان اصلاح طلبی است! ویابایدحساب خود را از روند انحرافی جاری که اکنون در دولت،بنام اصلاحات و بکام محافظه کاران دنبال میشود و هر روز آشکارا با گفتمان اصلاح طلبی زاویه معنی داری پیدا میکند،جدا کنند.و بی جهت متحمل ضرر وزیان های ملموس خارجی از اراده آنها نگردند.
هرچند که جریان چپ سنتی و اصلاح طلبی کنونی،بخاطر پایبندی به آرمانهای امام وانقلاب پیوسته مورد کم لطفی ومحدودیتها ومحرومیتها قرار گرفته اند و عنداللزوم از هزینه دادن ابائی ندارد واین امر برای آنها تازگی ندارد.
✍️ عباس حیصمی- فعال سیاسی