” که میگوید زن در موضع ناز است؟ “
نوشتاری از دکتر فاضل خمیسی (فعال سیاسی، اجتماعی و فرهنگی)
هوا رو به سردی و تاریک شدن و، خیابانها کم کم خالی از تردد و حضور مردم میشدند، برخی مردان به بهانه دل به دست آوردن قلب همسر با دستان پر در حال رفتن به منزل هستند، و آنقدر در فکر چگونگی حضورند که فقط به مسیر میاندیشند، و توجهی به اطراف ندارند؛ رقیه اما؛ ناز کردن و عشوه آمدن را بلد نیست، تا منتظر همسرش باشد، او سیده و خانم است، البته فقط در عنوان!!
او را شناختم، وقتی که تا کمر در سطل زباله بدنبال عدالت میگشت …
زنی ۳۸ ساله و سیده که مسئولیت ۴ دختر را بعهده داشته که دوتای آنها کر و لال هستند،
قیافه اش نه بوتاکس و نه ژلی بود و به تقویم ۷۰ ساله مینمود، و چه سخت است، آرزوها در سطل های زباله گم شوند مثل مفاهیم انتظار داشتن از یک جامعه انسانی …
با رقیه صحبت کردم، از شرمندگی خودم گفتم که او حقی بیش از این بر گردن امثال من دارد، اما او میگفت از کسی انتظار ندارد و از زمانی که شوهر معتادش با سیم داغ دست و بدنش را میسوزاند، دنیا را با مفهوم مهربانی را دفن کرده و پذیرفته برای رنج کشیدن آفریده شده!!!
رقیه تا سوم راهنمایی درس خوانده و در ۱۴ سالگی به فشار زن پدر تن به ازدواج میدهد، ازدواجی که در آن سازی بجز هلهله های بدبختی نواخته نمیشود، و لباس سفید عروسی در کار نبود،
بغضش می ترکد، از اینکه در خیابان میخوابد و مجبور است، هفته ای یکبار به شهرستان برود، جایی که دخترانش را به دست همسایه سپرده!
برایم سوال شد، که او هنوز زن است و در موضع ناز کردن؟ که گفت حدود ۲۰ سال است که ناخن هایش را لاک نزده و رژی به لبانش نمالیده است، و زن بودن را فقط در ترس و دستار بر سری میداند که سر بی مویش را میپوشاند، میداند،
عجله رفتن داشت، زیرا زنان رقیب ایشان برای زباله گردی زیاد شده اند، و نیز چرخ گاریش مثل سیستم توزیع لنگ میزد …
حالا دیگر باران برای نیامدن دلیل داشت …