خشت اول؛

۱۰۰ بار جراحی شدن، تراژدی تلخ دختر ۲۵ ساله سردشت زیدونی / دست نیاز خانواده به سوی مردم

یک روز به دلیل درد آپاندیس او را اعزام به اورژانس بیمارستان شهید زاده بهبهان می‌کنند و بعد از انجام آزمایش‌ها، وی را یک روز بعد روانه اتاق عمل کرده و توسط دکتر مربوطه مورد عمل جراحی قرار می‌گیرد. این دختر بیمار بعد از عمل جراحی و استراحت کوتاه مدت برای تعویض پانسمان به بیمارستان مراجعه می‌کند و در همان جا متوجه خونریزی محل جراحی می‌شود. حکیمه بعد از مراجعه به دکتر خود مجددا زیر تیغ جراحی قرار می‌گیرد تا بتواند جای عمل قبلی را که خونریزی کرده بود، مداوا کند، اما بعد...

خورنا – گزارشی تلخ از سردشت زیدون : «حکیمه پساینده» دختر ۲۵ ساله‌ ساکن شهر سردشت زیدون که به دلیل یک اشتباه پزشکی، زندگی‌‌اش به شمارش افتاده، اکنون با تحت مراقبت بودن، تنها راه نجات خود را امتحان می‌کند. «حکیمه» این روزها در منزل بستری و منتظر روزی‌ست که سلامتی خود را به دست آورد و به زندگی عادی بازگردد، پدر حکیمه کارگری ساده است تا بتواند رزق و روزی حلالی به دست آورد و خرج زندگی، خانواده و بیماری دخترش کند. این دختر جوان، شب‌ها تا صبح با درد هم‌بستر است و برای نفس کشیدن هر چه سریع‌تر باید مورد عمل جراحی قرار گیرد. بیماری وی به‌خاطر سهل انگاری یک پزشک به‌وجود آمد و ۱۰ سال است که همچنان زیر تیغ جراحان قرار دارد. این دختر جوان از سال ۸۴ تاکنون که به علت آپاندیس راهی درمانگاه سردشت شده تا به امروز به بیش از ده‌ها پزشک، متخصص و بیمارستان در شهرهایی مانند: سردشت، بهبهان، شیراز و تهران مراجعه کرده است.

حکیمه پساینده

*قصه از آنجا آغاز می‌شود
قصه تلخ این روزگار حکیمه از آنجا آغاز می‌شود که یک روز به دلیل درد آپاندیس او را اعزام به اورژانس بیمارستان شهید زاده بهبهان می‌کنند و بعد از انجام آزمایش‌ها، وی را یک روز بعد روانه اتاق عمل کرده و توسط دکتر مربوطه مورد عمل جراحی قرار می‌گیرد. این دختر بیمار بعد از عمل جراحی و استراحت کوتاه مدت برای تعویض پانسمان به بیمارستان مراجعه می‌کند و در همان جا متوجه خونریزی محل جراحی می‌شود. حکیمه بعد از مراجعه به دکتر خود مجددا زیر تیغ جراحی قرار می‌گیرد تا بتواند جای عمل قبلی را که خونریزی کرده بود، مداوا کند، اما بعد از یک هفته خونریزی شدید از ناحیه شکم، باز هم وی راهی بیمارستان می‌شود و این بار پزشکی دیگر از بیمارستان شهیدزاده تشخیص «پارگی روده» را می‌دهد و باز هم بعد از عمل جراحی دکتر متوجه می‌شود انتهای روده نیز دچار پارگی شده و دوباره وی زیر عمل جراحی دیگری قرار می‌گیرد. حکیمه پس از طی چند روز از جراحی، متوجه خونریزی در همان محل شده و مجددا به دکتر مراجعه می‌کند و این بار با وجود کمبود امکانات و به دلیل عدم تشخیص بیماری و عدم جلوگیری از خونریزی، حکیمه پساینده با هزینه‌های شخصی خود به دکترهای شیراز متوسل می‌شود. دکترها و متخصصین شیراز طی کمیسیون‌های متعدد و جلسات و بررسی‌های گوناگون و گرفتن آزمایش‌های مختلف بیماری را تشخیص نداده و دوباره به دلیل عفونت حکیمه را زیر تیغ جراحی قرار می‌دهند. این روند ادامه داشت تا دو سال متوالی و هر ماه این بیمار به دلیل عفونت و خونریزی از ناحیه شکم راهی اتاق عمل می‌شود به طوری که از ناحیه شکم حالت سوختگی و تاول امان از این بیمار بریده بود.

 

*مداوا در خانه به دلیل وضعیت ضعیف بنیه مالی
بعد از مدتی توسط پزشک دیگری محل عفونت شکم این بیمار برداشته می‌شود و تحت مراقبت قرار می‌گیرد، اما به دلیل عدم توانایی مالی خانواده حکیمه، او را به منزل راهی کرده و وی را در خانه مداوا می‌کنند. روزی یکی از پزشکان بهبهان وی را به رئیس بیمارستان شریعتی تهران معرفی می‌کند، ولی به دلیل نداشتن هزینه‌های جاری و درمان از ادامه فعالیت درمان باز می‌ماند. هر روز حکیمه پانسمان خود را در مرکز بهداشت و درمان سردشت زیدون عوض می‌کرد و هر هفته یکبار تحت عمل جراحی قرار می‌گرفت، بعد از شش ماه که تحت مراقبت پزشکان شیراز قرار گرفت اوضاع این بیمار روز به روز بدتر شد و به طوری که شکم حکیمه داغ، سفت و خونریزی بیشتر می‌شود.

 

*پزشک برای ۱۰۰ هزار تومان حکیمه را عمل نکرد!
خانواده وی به دلیل نداشتن هزینه‌های سنگین درمان به بهبهان که نزدیک‌ترین مرکز درمان بود به پزشک دیگری مراجعه کردند که به دلیل نداشتن هزینه عمل که ۱۰۰ هزار تومان بیشتر نمی‌شد این پزشک از انجام عمل جراحی سر باز زد! خانواده حکیمه که به سختی و با کمک‌های مردمی توانسته این راه را ادامه دهد با تمام توان خود این مبلغ را تهیه و دوباره حکیمه را زیر تیغ جراحی قرار دادند که پس از بررسی، پزشک مربوطه تشخیص سرطان داد! خانواده این بیمار با درخواست اسنادی مبنی بر تایید سرطان وی، تنها با جواب تشخیص بر اساس تجربه مواجه می‌شوند و سناریوی بی‌پایان اشتباهات و تشخیص‌های متعدد ادامه‌دارتر می‌شود.

 

*هم اکنون دچار نارسایی فوق غدد کلیوی شده‌ام
این دختر بیمار اما در گفت‌وگو با خبرنگار فارس در سردشت زیدون اظهار کرد: چون مادرم بی‌سواد بود تمام کارهایم را خودم انجام می‌دادم و خانواده‌ه‌ام به‌عنوان فقط یک همراه با من جابه‌جا می‌شوند. حکیمه پسایند افزود: به دلیل تجویز یک داروی خاص سه ماه با توجه به نامساعد بودن حالم، برای پیدا کردن این دارو تمام کشور را جست‌وجو کردم. وی با بیان اینکه به دلیل استفاده بیش از حد آنتی‌بیوتیک‌ها و داروها هم اکنون دچار نارسایی فوق غدد کلیوی شده‌ام، اضافه کرد: هر هفته از ناحیه شکم دچار عفونت و خونریزی هستم و در این بین نیز کم شدن کلسیم بدن، به وجود آمدن مشکلات چشمی و دیابت نیز به آن افزوده شده است. این بیمار نیازمند زیدونی اضافه کرد: در سال ۸۴ که دچار این بیماری‌ها شدم ۱۱ سال سن داشتم و از آن زمان تا کنون بیش از ۱۰۰ بار مورد عمل جراحی قرار گرفته‌ام. پسایند با بیان اینکه تاکنون صدها میلیون تومان که با کمک‌های مردمی فراهم شد صرف درمانم شده است، گفت: پدرم تنها یک کارگر کم درآمد و شاغل در انبار است و توان پرداخت هزینه‌های سنگین درمان من را ندارد. وی با اشاره به اینکه عوارض داروهای مصرفی من را زمین‌گیر کرده است، تصریح کرد: به دلیل انجام بیش از حد عمل جراحی بافت‌های پوستم از بین رفت و یک بار نیز مجبور به انجام عمل جراحی پلاستیک شده‌ام و در زمان انجام عمل‌های جراحی نیز دو بار با انجام CPR از مرگ حتمی نجات پیدا کرده‌ام.

 

*چشم به راهی برای انجام کمک‌های خیرخواهانه
ستاد اقامه نماز جمعه سردشت زیدون ضمن حمایت از این خانواده از همه هموطنان ایران اسلامی و کسانی که می‌توانند در راستای کمک به مستضعفین و نیازمندان دست دوستی دهند شماره حساب ۰۱۰۹۳۶۰۳۷۱۰۰۴ بانک ملی شعبه سردشت زیدون دفتر امام جمعه سردشت زیدون یا شماره تماس ۰۹۱۶۸۷۱۲۷۴۴ را برای مساعدت اعلام کرده است. امروز دستان مادر حکیمه رو به سوی آسمان و چشمانش با ریختن اشک‌‌هایی آرام آرام و با قطراتی زلال‌تر از باران به زمینیان است. امید این دختر جوان ۲۵ ساله و خانواده‌اش را ناامید نکنیم و با حمایت‌های مالی هرچند اندک، یاری خدا و همراهی‌اش به سوی عمل جراحی، گامی در بخشیدن امید و زندگی به هم نوع نیازمند خود برداریم.

انتهای پیام/