باران غارتگر آمد خانه ام را ویرانه کرد/ مسئولان ارشد ایذه باید چاره ای بیاندیشند
به گزارش پایگاه خبری خورنا به نقل از خبرگزاری فارس بیشک باران که میبارد حس بیپایان زیباییها زنده میشود، طراوت محیط به جان و روح آدمی سرایت میکند و روح سیری ناپذیر انسان را غرق در آرامش و قدرت بیانتهای پروردگار خود میکند.
باران که میبارد همه چیز آرام است و انسانها صبورتر میشوند، ولی در ایذه چنین نیست و همه چیز فرق میکند.
باران در ایذه درس میدهد، مکتب باران در ایذه حاصل از تجربه چندین و چند سالهای است که در راه تاریخ شدن خود گام برمیدارد.
درس باران در ایذه، درس وفاداری به میز، عدم تعهد، و درس بیهودگی سپری شدن برخی از روزهای عمر را میدهد و کارهایی که انجام نشده باقی است.
بدون شک درسی که در بارانهای ایذه نهفته است در هیچ جایی از این سرزمین دیده نشده و یا دیده نخواهد شد.
*مشکلات و دلنگرانیهای موجود در ساختار ایذه
در بارانهای زمستانی و فصول سرد، مردم ایذه علاوه بر خوشحالی از ریزش رحمت، از ریزشهای پیاپی و سیلابی که حاصل از عدم همت است، میهراسند.
ساختار نامنظم خیابانهای این شهر در کنار سیستم بسیار ضعیف دفع آبهای سطحی و فاضلاب ناتمامی که تنها رهآورد آن به نابودی کشاندن خیابانهایی بود که قبل از اجرای این طرح هم حال و روز خوشی نداشت.
با بارش نخستین قطرات باران در شهر ایذه، مردم حاضر در خیابان به تکاپوی زودتر برگشتن به کاشانه خود افتاده زیرا که بالا آمدن آب در سطح خیابانها در همان دقایق چند قطرهای، غیر اصولی بودن ساختار زیرسازی و بسترسازی را نمایان میکند و عدم رفع آن تا به امروز نیز جای بسی تأسف دارد.
کانال اصلی دفع سیلاب در قسمتهای بالایی شهر به دلیل عدم داشتن بودجه ناتمام رها مانده است، جداول و جویهای بسته شده در سطح شهر چرا باید خروجی نامناسب داشته باشد؟
بدون شک بارش باران چند روز گذشته در ایذه، علاوه بر افزونی نعمت و حتی وارد شدن خسارات زیاد به قسمتیهایی از شهرستان، رهآورد و درس بزرگتری هم داشت.
*شعارها
درس بزرگ باران شهر ایذه به مسئولانی بود که بارها با جملات شعاری تمام مشکلات فصل سرد و باران را حل کرده بودند نه عملی و این باران محصول تلاشهای عملی را نمایان ساخت.
زیر آب رفتن خیابانهای یک شهر در اثر بارش باران، کاری نیست که مسئول بتواند جلوی آن را بگیرد و زیر آب رفتن مناطق و منازل زیادی در گوشه و کنارههای جهان رخ میدهد، ولی زیر آب رفتن سیستمهای بزرگ خروجی آب بهعلت بسته بودن دهانه خروجی آنها، گل و لای باقی مانده از باران سالهای قبل و عدم توجه جدی به لایروبی و تکمیل کانالهای نیمه کاره و اصلی دفع آب ایذه، باعث جاری شدن رودخانه در خیابانها و کوچههای شهر میشود.
*درمان هزار باره و عدم پیشگیری یکباره
وجود دره سنتی و خاکی در یکی از محلات پرجمعیت شهر ایذه و نبود پل ارتباطی روی آن در یک کوچه پر رفت و آمد، باعث مسدود شدن راه عابران و ایجاد خطر برای اهالی آن کوی شده بود که دستگاههای اجرایی و مسئول شهر در ستاد بحران، با وارد کردن بیلهای میکانیکی و لودر، به مانند سالهای قبل درصدد ایجاد سیل بند برآمدند.
با اینکه این توجهات بازهم جای قدردانی دارد ولی جای این سؤال پیش میآید، که چرا تا قبل از بارشها و جاری شدن سیل نباید فکری به حال این قبیل مشکلات کرد؟
*روشهای کدخدامنشی و مدیریتهای طایفهای
تبعیت از روشهای سنتی و کدخدامنشیگری در بین اقوام همواره کار بسیار پسندیده در راستای احترامها، ارزشها، رفع مشکلات درون طایفهای و منطقهای بوده است، اما این کار برای پیشبرد کارهای مدیریتی در یک شهرستان و جلوگیری از بروز مشکلاتی بهمانند این سیلاب در شهرستان نیازمند ارائه راهکار علمی و عملی کردن ایدهها است و بدون شک سیستم کدخدایی و برادری، با گرایش به اهداف طایفهگری و ایدههای شخصی، در امور خدماتی و بستر سازیهای معیشتی و رفاهی شهرستان ایذه راه به جایی نخواهد برد.
اگر بارش باران شهر ایذه به مانند مناطقی از اندونزی و آسیای شرقی که در تمام فصول سال بهصورت سیلابی هستند رخ میداد، حال نمیدانستیم چه به روز این شهر خواهد آمد.
*مشکلات موجود و قابل بازنگری
واژگونی چندین دستگاه خودرو در جویهای بدون روپوش و بزرگ، که شاید برخی از مالکان آنها نانآور یک یا چندین خانواده بودهاند، نه تنها باعث بیکار ماندن صاحب آن شد، بلکه باعث خسارت و افزودن هزینههای تعمیر و بازسازی شد.
خیابانهای به گل رفته و شهر سیلاب زده، تکاپوی مسئولان در روز بارانی برای بازگشایی گوشهای از مشکلات بوجود آمده یک سؤال را در ذهن تداعی میکند، چرا نباید از قبل به فکر حل این مشکلات بود؟
ولی با وجود تمام این رخ دادها، نباید یک جانبه یقه تمام مسئولان شهر را گرفت و جنبههای انتقادی را روا داشت.
نبود بودجه مناسب و عدم پیگیری آن در راستای بازسازی نقاط ضعف شهرستان، از جمله آبراههای ناتمام و اصلی شهر و خالی بودن جیب ادارههای متولی برای بازسازی این اماکن، از عوامل دیگر و بهوجود آورنده مشکلات بوده است.
در کنار آن، عدم توجه به مشکلات آبهای سطحی و باز نبودن خروجیهای قدیمی آب هم جای تعجب دارد.
چرا بعد از سالها تغییرات مدیریتی در شهرستان، مشکلات گذشته بدون پیگیری به حال خود باقی و مشکلات جدید نیز باید به آن اضافه شود و سطحینگری و عدم توجه به فرداها باید در برنامههای این شهر وجود داشته باشد؟
هدف از تغییر پستهای خدماتی در شهر چیست و چرا تعهد به کار و توجه به پیگیری مشکلات مردم باید در رده آخر کار مسئولان و موکلین مردم در شهرستان باشد؟
*مقام نباشیم، ایذه مسئول میخواهد
باید قبل از مقامیت در شهرستان، مسئولیتپذیری توسط مدیران شهرستان مورد قبولیت قرار گیرد و مسئولیتپذیری در جای مسئولیتگریزی نهادینه شود و ادارههای متولی امور مردم در شهرستان؛ توجه به مسائل کلی شهرستان را به جای توجه به برنامهها و اهداف شخصی و جانبدارانه خود قرار دهند.
تا زمانی که تفکرات جانبدارانه و طایفهگراییهای افراطی و غیراصولی در این شهرستان ریشه دوانیده باشد، هیچگاه نباید انتظار دفع سیلابها، رفع وصله جادههای برونشهری و درونشهری، شهربازی، سینما، جلوگیری از مهاجرتها و … را داشت.
کلیت سبک نپنداشتن گذشتگان خود که امروز ما وارثان آنها هستیم، بسیار نیک و پسندیده است، ولی نباید با وارد کردن مسائل اتحاد قومیتی گذشته برای حفظ خود، شایسته سالاریها را به دامن سیلابهای چند روز پیش و سیلابهای سالهای گذشته بسپاریم و هر کسی در سمت خود باید پاسدارنده مسئولیتهای خود باشد.
سپردن جذب بودجه به دست فراموشی و توجیهات کارهای قانونگذاری برای سطوح کلان، از نقدهایی است که برگرفته از افکار جانبدارانه و رد کردن مدیران شهرستان با همین قدرت است، و این دلیل باعث شد که بارانهای فصلی در ایذه به راحتی بتازند و نبود بودجه کام بسیاری از خانه محلات پایین دست ایذه را خیس و تلخ کند.
کوچههای پر از گل و لای، درههای عمیق و بدون حفاظ، خانوادههای داغدار از بارانهای سالهای گذشته، خسارات جدی به کشاورزی و همه و همه برگرفته از روحیههای تسویهطلبی بین مسئولان خرد و کلان شهرستان ایذه است که بعد از به پایان رسیدن دور کارشان، هیچگاه در ایذه نمانده و حاضر به زندگی در شهر آباد شده به دست خودشان نیستند.
بدون شک تیر و ترکشهای این لجاجت در مدیریتهای شهرستان و کمکاریهای صورت گرفته در زمینه رفع موانع و مشکلات موجود در ایذه بر پیکره مردمی مینشیند که تمام امیدشان برای پیشرفت دیار خود به این مسئولان بوده است و سالها بعد از انتخابهای وابستهگرایانه خود و سکوت افکارشان، نظارهگر پیشرفت روزافزون شهرهای دیگر و تبدیل شدن ایذه به گورستان مهاجرین متوفی شده هستند.
به هر حال نقدها و نقلهای ذکر شده، برگرفته گوشه کوچکی از درسهایی بود که باران سیلآسای ایذه به مردم این شهر داد، تا تلنگری باشد بر پیکره مسئولان اداری و اجرایی شهرستان ایذه و ما نیز از این پس در آرزوی این بمانیم که کاش آب دره ما را نبرد.
غرق شدن در جویهای بدون روپوش
خیابانهای بدون خروجی آب
درههای بدون زهکشی در شهر
درههای پر از آب