حکایت شهرداری سرخ اندیمشک
خورنا : ( محمدامین جمشیدی – سرپرست حوزه ی خبری اندیمشک ) اندیمشک شمالی ترین شهر خوزستان پر افتخار با شناسنامه ای مملو از شور و حماسه … شهری که تاریخ , چهارم آذر را به عنوان سند مقاومت و مظلومیتش در تقویم ایران اسلامی به روشنی جای داده است… شهری که روزگاری پاریس کوچولوی خوزستان نام داشت …. اما این شهر مقاوم و مظلوم, افسوس از روز خونش در تقویم پر افتخار جنگ تحمیلی با شور شهدای یکهزار شهیدش نامی ندارد …. اما این بار به نگاهی متفاوت میخواهیم شهر روشن و سربلند دیروز را با سرخ های پایتخت که روزگار طوفان سرخ آسیا را بر قطار افتخاراتش بر یدک می کشد … تیمی که در هر کوی و برزن … در هر سمت و سویی, شال و پیراهن سرخ تن پوش هواداران سرخش نماد تعصب و مردانگی بود … را بر ترازوی قضاوت نهیم چرا که روزگار بر مسیر ناجوانمردی گشت و اندیمشک و شهرداریش شهر کوچکش هم مسیر پرسولیس و پایتخت و یک تقدیر مشترک گردیدند … جوانان پاریس کوچولوی دیروز, امروز در حسرت حتی یک پارک و بیمارستان مناسب چشم به فردای خود بسته است و جوانانش نگران از فردای خویش کوله بار مهاجرت به امید یک شغل و درآمد به فرسنگ ها دورتر از شهر رویاهای پاک کودکی بسته اند … شهری که از وفور نعمت های طبیعی و معدنی خدادادی می درخشد اما مدال طلای بیکاری مردمان دیارش , پاسداشت شهدای یکهزار شهر است … تا با پرسپولیس و طوفان سرخش سالها در عطش جام و افتخار و سهم هواردارنش با سکوهای خالی و بارانی که به دنبال ساقهای مردان سرخ از کنار چشمان هواردارنش می چکد …. در حسرت پیروزی به فردای خویش می اندیشد …. هم ردیف و همسپار یک مسیر شوند …
واژه ی آشنای سیاسی و سیاست بازی
سیاسی و سیاست بازی سالهاست در حکایت پرپسولیس هم واژه و هر ردیف توپ گرد زمین فوتبال شده است … و سایست بازی در زمین پرپسولیس امروز بیش از توپ گرد فوتبال در زمین سرخ خاطرات سالهای دور به گردش در می آید … تا سیاسیون غریبه ی بی هنر با علم فوتبال در زمین فوتبال نقش تکرار و شکست جایگزین تکنیک و تاکتیک کنند … و پول های دیروز هم مسیر وعده های مدیران تازه منصب نقش سراب را در پیکره ی باشگاه سیراب سازد ! شهرداری اندیمشک نیز همرنگ سرخ های پایتخت نیز سالهاست به جای تمرین در عرصه ی خدمت تمرین سایسی بازی می کند … مردم اندیمشک یاد پروژه های بی هدف و نا فرجام را بر تاریخ خود نظاره گر می کنند و نام پروژه های نیمه تمام را بر یاد خود زمزمه … برای مردمی که خدمات شهری را از یاد برده اند … شهری که از پشتوانه ی مالی و زیر ساخت اقتصادی محروم است هر روز در مسیر سایست به یک سو کشیده میشود وبا بازوان خسته از کشاکش سیاسی با تنی پر درد به فردای خود می نگرد …. تا زباله های شهری در گوشه و کنار شما وعده های کاغذی دیروز را با چشمانی پر افسوس به تصویر کشد …
حکا یت تکراری بدهی های سنگین و میلیاردی
سالهاست هوادران سرخ در حسرت جام طلایی نقش خاطرات را بر افتخار به رخ می کشند … تا هر از چند گاهی با گل به خودی های سیاسی تا ندای افسوس بر اسمان به سر دهند و جیب هایشان را با بدهی های میلیاردی تیم محبوبشان و صفر های بی انتهای این پولها را هم واژه ابر های جادویی سازد … و نقش ابرها را وعده های دیروز شهدای یکهزار شهید شهر هموچو شهید کلانتری مظلوم , متروک مانده به رخ کشد …. و صدای زباله های فاضلاب در شهر در حسرت فقدان فاضلاب و تجهیزات مناسب همچو سالهای دور به گرمای خورشید در خشکاندن سوء مدیریت های شهری را به گوش رساند …. و زباله های شهری به دور از نگرانی از منظر نا صواب شهری و سلامت مردمی هر دو در نبش هر خیابان کوههای آرزوی مردم خطه ی اندیمشک را همسپار حیرت میسازد …. اما دست تقدیر باور هوارداران سرخ و مردم شهر را به گرما درهم فشرده یکی نشسته در سکوهای انتظار و دیگری در مسیر قطار دور شده از توسعه با یک باور مشابه از خود می پرسند … دیروزمان هم قطار امروزمان است … این بار بدهی های میلیاردی از کجا بر تقدیر ما نقشی استوار به یادگار نوشته است … ؟ تا به کی دیروز و امروز باید هم صدای سوت قطار خسته ی ما از کاستی های و نباید ها باشد ؟ ایا سهم فردای ما هم قطار و مسیر امروز و دیروزمان است و دیوار های رنگ شده از حسرت و دیوار های پوسیده از آنچه باید میشد و نیست تا به کی رویای پاک دیروزمان را به تسخیر به سخره بسته است … ؟ و خط و قطاری فرسوده از حرف های بی سرانجام را همسفر تکرار نموده است ؟ براستی تفاوت اندیمشک و پرسپولیسم دیروز با امروزشان چیست ؟ پس این بدهی های میلیاردی از کجاست ؟
آتش بازی حاشیه
گردش توپ در زمین فوتبال بر مدار تکنیک و تاکنیک در مسیر فتح قله های افتخار است اما قرمز های پایتخت بر مسیر بازی سیاسی با چهر ها و وعده هی زود گذر نقش باور بسته اند و هر سیاسی به یک سو در مسیر آروزهای هوادران سرخ خطی از تکرار را بر زمین بازی می نویسد و هوادار در سرما و گرما آتش بازی حاشیه را در قامت پرپسولیس به بازی می بینند … مردمان شهر نیز در گوشه ی دیگر آتش بازی چهر ههای سیاسی با نگاهی خسته از کاستی های دیروز در مسیر محرومیت شهر ورق میزنند … قرمزهای پایتخت بر سیاسی های تیم به تعداد یک تیم گلهای به حسرت نشسته را نظاره می کند و اندیمشک امروز سرشار از افتخارت دیروز تهی از عزم از توسعه در حسرت کاستی های روزگار به سختی سپر می کند و در آلبوم امروز شهر نقش دهها پروژه ی نیمه تمام و صد ها حرف کاغذی و هزاران حرف که حتی قلم بر کاغذ نیز توانایی به سطر کشید نشان را ندارد بر فردای خود نقش انتظار را به دنبال وعده ای تازه به تصویر می کشد … شهر من شهردارانی دارد که تعدادشان به ارقام یک تیم فوتبال است و عمر مدیریتشان کمتر از یک بازی فوتبال … غافل از کاستی های شهری که هنوز به پوسترهای رنگی وعده های به دیوار مانده باور دارند و بر باور چرخش فریاد های شادی در پارک های خاک گرفته ی شهر در رویای فدک و والفجر و پارک بزرگ شهر بر باور باران در شست وشوی دیوار های افسوس شهر , کوله بار هجرت و حسرت را هم صدای فریاد شغل خوب و پالایشگاه و پتروشیمی و فولاد و کارخانه ی بی تولید و نیروگاه های بی سیکل را در خاطرات شیرین کودکی را بر پرده ی دو سینمای متروک شهر بی سینمای خود نظاره می کند ….
ثانیه های بازی را به شماره نیدازیم
تعقییرات مدیریتی پی در پی باشگاه پرپسولیس وضعیت این باشگاه پر سابقه ی فوتبال را با تردیدی دو چندان مواجه کرده است … باشگاهی که روزی با بالهای شاهین به پرواز در آمد امروز بر حسرت کاستی ها در آسمان ورزش به پرواز اوج می گیرد و این باشگاه را از ساده ترین زیر ساخت های ورزشی محروم کرده است … نبود امکانات و ساختار در خور نام خود در بخش ورزشی و ساختار مناسب اداری و اقتصادی و آکادمیک همه بر باور تدبیر برای خروج از وضعیت قرمز باشگاه سرخ نیازی میرم دارند تا شاید این باشگاه محبوب با امید هوادارانش بدرخشد چرا که فریاد های هوادارن دیگر توانایی غم و حسرت را ندارد …
اما حکایت شهرستان اندیمشک افسوس از شهرداران ماهانه است … هر دم از شهر یک شهردار به گوش میرسد و منظر مردمانش بر فقدان فضای سبز و زیر ساخت های مناسب شهری رهسپار شهرهای دیگر شده اند … اندیمشک جوان که تاریخش با تولد سرخ های پایخت هم ردیف یک برهه زمانی نزدیک است خسته از مهر ابی بر انگشت دست بر گفتمان تدبیر و بر باور امید در مسیر شهدا و ارزش های دفاع مقدس هشت ساله در پرتو نظرات رهبر معظم انقلابش باور دارد چرا که مردی از خانواده ی شورا بر منصب شهرداری تکیه زده است … منصبی که از رای مردم بر آمده و بر انتظار مردم ایمان دارد تا مثل گذشته رویای هوادران سرخ در قامت جام طلایی اینبار در آسمان واقعیت به تصویر بیفتد و مردم شهر یکهزار شهید برگی از توسعه را در مسیر محرومیت به یادگار بنویسند … اما این بار مردم با پیراهن سرخ و هودار با نام اندیمشک هم صدا میشوند در در انتخابی جدید درخشش تیم و شهر محبوشون را بر کتاب افتخار آینده همچو گذشته به رخ کشند… تا ثانیه های بازه به شماره نیفتاده هم صدای هم شویم …