غزه ؛ آزمون شکست اخلاق جهانی/ اسدالله سرافراز

اسدالله سرافراز : هنوزقصه ی پرغصه ی غزه وخشونت بی سابقه ی اشغال گران اسرائیل درصدرخبرها است،متجاوزان متوحش صهیونیستهنوزبرمردم بی گناه وبی دفاع سرزمین فلسطین بدون هیچ توجیه بشری جفا می کنند، حقیقتا واژه ها نمی توانند ستمی که تاکنون برمردم مظلوم ومسلمان غزه خصوصا زنان وکودکان رفته را به تصویردرآورند.

به گزارش روناش، بدون شک فجایع دهشتناکی که درنوارغزه ازسوی نظامیان آدم خواراسرائیل غاصب بوجود آمده مصداق بارزوکامل نسل کشی وجنایت جنگی است، قتل عام کودکان وزنان وپیران وتخریب مدارس،مساجد،مراکزدرمانی درشرایطی که اکثریت مطلق ملت مظلوم غزه درمحاصره به سرمی برد باکدام منطق ومرام اخلاقی وبین المللی مطابقت دارد؟

به روشنی می توان گفت که اگرکسی رفتارظالمانه وعملکرد سفاکانه متجاوزین صهیونیست رامحکوم نکند وغم ساکنانستم کشیده ی غزه رانخورد بی شک انسانی اخلاقی نیست، دولت ها وسازمان های مدافع حقوق بشر کجای این معادله اند؟

امروزتنها اسرائیل عامل قتل وقساوت وشرات بی نظیردرسرزمین فلسطین نیست ، بلکه سکوت مرگباردولت های غربی وعربی وحامیان وبانیان آن، مقصرومباشراین جنایات اند، چگونه جهان غرب این همه تبهکاری وکودک کشی وخون ریزی درسرزمین محروم فلسطین رامی بیند ولی وجدان اخلاقی اش بیدارنمی شود؟!

دولت آمریکا واتحادیه اروپا پس ازدیدن وشنیدن آن همه مصیبت وماتم جان سوزواخلاق ستیزتجاوزکاران باچه رویی حاضرند بازازحقوق بشرومبارزه باخشونت وتروریزم سخن بگویند، معلوم نیست ازنظردنیای غرب وکسانی که خودرابی شرمانه متمدن می دانند چه شروجنایت جنگی درسرزمین مظلوم فلسطین باید پدیدآید تا آنان علم اعتراض بلند کنند وعملا اقدامی بشردوستانه انجام دهند، آیا خشونت عریان درشهرمظلوم ومحاصره شده ی غزه وجلوگیری ازغذا وداروودرمان برخلاف موازین بین الملی نیست؟

آیاچشم بستن برروایت فزون خواهان خون ریزاسرائیل وحامیان وحواریون شریرآن یادآوراین سخن نیچه نیست که خدا درغرب مرده است؟ واین که جهان وجامعه جهانی ازعدالت واخلاق خالی است؟

درست است که ماجرای استخوان سوزغزه، مقاومت مردان وزنان غیورآن سامان رانشکست وعطرعدالت خواهی شان درعالم پیچید و وجدان های خفته بسیاری رابیدارکردوطنین لعنت ونفرت علیه اشغال گران فلسطین وتمام خشونت طلبان درانداخت ، امااینها گفتمان خشونت وخون ریزی را مهار و به محاق نمی برد، آن چه امروزدرعرصه جهانی بغایت ضروری است توجه جدی به الگوی تکلیف مداری است.

همان گونه که اندیشمندان وخردمندان جهان غرب بعدازفجایع دهشتناک جنگ های جهانی به فکرشکل گیری حقوق انسان هاافتادند ودرنهایت منشورحقوق بشردرعرصه روابط بین المل به تصویب رسید ؛ اکنون نیزبحران نسل کشی وکشتن کودکان بی گناه توسط نظامیان اسرائیل باید صاحب نظران وفرهیختگان عالم رابانگاهی اخلاقی به این نتیجه برساند که منشور جهانی تکالیف بشربرای تکمیل منشورجهانی حقوق بشرراطراحی وصورت بندی نمایند، البته فیلسوفانی چون راولزبا ایده ی حق دخالت بشردوستانه می خواستند برخی کاستی های اعلامیه حقوق بشررابرطرف نمایند اما ظاهرا تاکنون کفایت نکرده است.

به نظرمی رسدهمان گونه که گفتمان تکلیف اندیشی درجهان شرق عرصه رابرگفتمان حق مداری بشدت تنگ کرده، درجهان غرب نیزگفتمان حق مداری فضا را بر تکلیف گرایی بسیاربسته است ، لذا زیست اخلاقی اقتضا می کند برای توازن وتعادل تمنیات بشر، نهضت تکلیف گرایی درجهان غرب بوجودآید.

شایداین راهی باشدبرای رهایی انسان ها ازرنج خشونت وتجاوزوبیدادگری …