برای آنهایی که از رفتن امثال اصغر فرهادی خوشحال میشوند
خورنا: حجت الاسلام والمسلمین دکتر رسول جعفریان در آخرین مطلب خود به موضوع مهاجرت اصغر فرهادی از ایران پرداخته و رسانهها و چهرههای علاقهمند به این موضوع را مورد انتقادی تند قرار داده است.
این عضو وبلاگ نخبگان خبرآنلاین نوشته است: “در خبرها آمده بود که اصغر فرهادی همراه خانوادهاش ایران را ترک و در فرانسه اقامت کرده است… خبر رفتن اصغر فرهادی، کارگردان فیلم جدایی نادر از سیمین از ایران، با استقبال برخی از سایتها روبرو شده است. یکی از این سایتها خبر این رفتن را با چندین طعنه و حمله بدرقه کرده و به اعتبار این که بی بی سی از وی و فیلم او تقدیر کرده او را مورد حمله قرار داده است. در این خبر آمده است: گفتنی است فرهادی در آخرین فیلم خود “جدایی نادر از سیمین” با ارائه یک چهره سیاه و غیرواقعی از جامعه ایرانی، توانست نظر کشورها و جشنوارههای غربی را به خود جلب کند و جوایز فراوانی را به دست آورد.”
جعفریان میافزاید: “بنده مثل بسیاری از ایرانیان که به فراوانی از این فیلم استقبال کرده و آن را دیدند، به تماشای آن نشستم اما به هیچ روی تصویر سیاهی از ایران یا تصویری غیرواقعی در آن ندیدم. در این باره خیلی به ذهنم فشار آوردم، اما باز عقلم به جایی نرسید. البته احتمال میدهم که نتوانسته ام چنین سیاهنمایی را از آن درک کنم. با این همه، اگر بنا باشد سیاهنمایی از ایران در این فیلم آن قدر دور از ذهن باشد که به این سادگی نتوان به آن رسید، باید به درک افرادی که نایل به درک آن شدهاند آفرین گفت که این قدر قدرت سوراخ کردن فیلم را دارند. بنده البته به این فیلم ـ صرف نظر از ویژگیهای شخصی کارگردان که چیزی از آن نمیدانم ـ آفرین میگویم. آفرین گفتن من بهخاطر واقعگرایی و موضع انسانی است که در این فیلم وجود دارد، عشق پسری به پدر که این چنین شیفته اوست. زنی وفادار به شریعت و انسانیت و صداقت که وسوسه به دروغگویی میشود، اما تسلیم نمیشود. رفتار انسانی آن زن و خانوادهاش با شوهرش و بسیاری نکات دیگر.”
وی افزوده است: “اکنون میگویند فرهادی ایران را ترک کرده و در فرانسه اقامت کرده است. بنده از این که یک ایرانی یا یک مسلمان شرقی به اروپا برود از این بابت خوشحالم که بالاخره یک مسلمان به مسلمانان آن دیار اضافه شده است. همین که اسم مسلمان روی اوست کافی است. اما از این که کسی در اینجا نگران این نباشد که کارگردانی کارآزموده که در دامان سینمای پرافتخار پس از انقلاب تربیت شده و اندکی هم ممکن است شورشی باشد، از ایران برود، ناراحت هستم.
مگر ما بر این باوریم که همه رفتارهایمان در جمهوری اسلامی درست است؟ مگر ادعای عصمت داریم؟ تازه مگر دو سه آدمی که در یک فیلم نمایش داده میشوند نمونهای از تمام مردم ایران هستند؟ ایا اتفاق بد در جامعه نمیافتد؟ آیا فساد اقتصادی وجود ندارد؟ آیا آدم بد در جامعه وجود ندارد؟ پس این همه زندانی برای چیست؟ صدالبته انسانهای پاک هم فراوان هستند. انسانهای ایثارگر و پاک هم فراوان هستند. بسیجیان غیرتمند و حافظ مرزهای ایران اسلامی هم بسیارند. در عالم فیلمسازی، یکی ممکن است فیلم خوبان را بسازد دیگری فیلم بدان را. خداوند هم در قرآن گاهی اخبار خوبان را میگوید گاهی اخبار بدها را. آیا داستان یوسف باید به این معنا باشد که قرآن تصویر بسیاری بدی از مردم کنعان میدهد؟ به هر حال وظیفه یک فیلمساز این است که عیب و مشکل جامعه خود را بگوید، وظیفه دیگری آن است که حسن آن را بگوید.”