موسوی‌خوئینی‌ها: رجوی و خیابانی اجازه نیافتند به داخل لانه جاسوسی بیایند

خورنا: سیدمحمد موسوی خوئینی‌ها، در سایت شخصی خود «آهنگ راه» به تحقیقی تازه درباره تسخیر سفارت آمریکا اشاره کرده که مدعی «حضور فعال منافقین در اشغال لانه جاسوسی» شده است.

موسوی خوئینی‌ها نوشته است: چندی پیش توسط سرکار خانم ابتکار اطلاع یافتم کتابی به کوشش یک دانش‌آموخته حوزه و دانشگاه منتشر شده است و در آن کتاب نوشته شده است: در اشغال لانه جاسوسی امریکا در تهران فرقه منافقین حضور فعال داشته‌اند…کتابی از پژوهشگاه حوزه و دانشگاه به قلم یک روحانی منتشر می‌شود و در این کتاب این حرکت افتخار آفرین و ضد امریکایی را به دخالت فرقه منافقین آلوده می‌سازد و این ادعای مخدوش و مغشوش را به عنوان بخشی از یک کار تحقیقی به جامعه معرفی می‌کند!

جلوگیری از اشاعه تحریف تاریخ را اقدامی می‌بایست. از این رو از فرزندم امیرحسین که دانش‌آموخته حوزه مقدسه قم است خواستم تا با نویسنده کتاب تماس بگیرد و اشتباه رخداد را یادآوری کند تا شاید خود نویسنده آن را اصلاح کند. امیرحسین از تماس گفت‌وگوی انجام گرفته با نویسنده محترم طرفی نبسته بود، گویا که آن جناب نگرانی از تحریف یکی از قله‌های بلند انقلاب را به چیزی نگرفته بودند. امیرحسین که از نویسنده ناامید می‌شود لازم می‌بیند که خود دست به قلم ببرد و گوشه‌ای از اشتباه انجام گرفته را توضیح دهد. آنچه در پی می‌آید همین توضیح است که با هم مرور می‌کنیم.

***

گفتنی است که فرقه منافقین در تسخیر لانه جاسوسی حضور نسبتاً فعالی داشتند. (تروریسم از منظر حقوق اسلام و اسناد بین‌المللی؛ ۳۱۷)

نویسنده جمله فوق، معتقد است که فرقه منافقین کاری کرده‌اند و در آن کار، نسبتا فعال بوده‌اند. حال باید دید که این اعتقاد، پایه (سند) دارد؟ در کتاب برای تایید (استناد) این برداشت، عباراتی بدین مضامین آمده است:
۱ـ «دفتر هماهنگ‌کننده ضد تروریسم وزارت خارجه امریکا»، ضمن گزارش کشوری تروریسم در سال ۲۰۰۴ م [۱۳۸۳ ش] اشاره کرده است که «سازمان مجاهدین خلق ایران» از اشغال سفارت امریکا [۱۳۵۸ ش] حمایت کرده‌اند.

۲ـ همان ارگان در گزارش سال بعد (انتشار: ۲۰۰۶ م) به جای تعبیر «حمایت» آورده است که این گروه کمک کرده‌اند.

۳ـ روزنامه‌نگاری فرانسوی از پژوهشی که در ۱۹۹۲ م منتشر شده است، نقل می‌کند: مجاهدین از تسخیر سفارت امریکا پشتیبانی، و با آزاد کردن گروگان‌های امریکایی مخالفت کردند.

۴ـ همان نویسنده از همان پژوهش نقل می‌کند: پس از تسخیر سفارت، مجاهدین به طور فیزیکی نیز در محل وارد عمل شدند و در حفاظت و پاسداری از مکان‌ها جهت جلوگیری از هر اقدامی برای آزادی گروگان‌ها دخالت کردند.

۵ـ در «بولتن اداره امنیت فدرال آلمان» (انتشار: ۲۰۰۸ م) آمده است: هواداران سازمان مجاهدین همراه با احزاب وفادار به خمینی، در اشغال و گروگان‌گیری اعضای سفارت امریکا… همدست بودند.

پیش از نتیجه‌گیری از مستندات (!) نویسنده کتاب «تروریسم از منظر حقوق…»، مناسب است کمی در آن‌ها دقت کنیم:

اولا عبارتی که از گزارش سال ۲۰۰۶ م «دفتر هماهنگ‌کننده ضدتروریسم…» آورده‌اند (عبارت ۲)، نادرست ترجمه شده است. جمله اصل (که در پاورقی صفحه ۳۱۷ آمده است) چنین است:
The group helped guard the U.S. embassy after Islamic students seized it in 1979
و ترجمه صحیح: این گروه، پس از اشغال سفارت ایالات متحده به دست دانشجویان مسلمان در ۱۹۷۹ میلادی، به حفاظت آن [سفارت] کمک کردند.

پس بین گزارش ۲۰۰۶ و گزارش سال قبلش (عبارت ۱) ناسازگاری نیست. نخست گفته‌اند منافقین از اشغال سفارت حمایت کرده‌اند و سال بعد گفته‌اند که منافقین در حفاظت از سفارت اشغال شده، کمک کرده‌اند. همچنین، تنها در گزارش اخیر تصریح شده است که اشغال لانه جاسوسی به دست دانشجویان مسلمان (پیرو خط امام) صورت گرفته است. باز به دشمن‌شناسی امریکا!!

ثانیا در گزارش «بولتن اداره امنیت فدرال آلمان»، اشغال لانه به احزاب وفادار به امام (ره) نسبت داده شده است. صرف مراجعه به روزنامه‌های پاییز ۱۳۵۸-ش نشان می‌دهد که حزب‌ها (حزب جمهوری اسلامی، نهضت آزادی، مؤتلفه، جنبش مسلمانان مبارز، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران، …) در جریان این کار نبودند. اگرچه پس از اشغال لانه جاسوسی و تایید امام (ره)، هیچ دسته و گروهی (حتی مجاهدین خلق ایران، حزب توده و سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران) از قافله تایید و ستایش دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، عقب نماند! پس تحلیل این بروشور درون سازمانی آلمان‌ها، به دانسته‌های مردم کوچه و بازار تهران در سی سال پیش نیز نمی‌رسد!

نتیجه: ۳۲ سال پس از تسخیر سفارت امریکا (در تهران) توسط دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، که مورد تایید و تحسین امام خمینی (ره) و اکثریت ملت انقلابی قرار گرفت؛ محققی از حوزه علمیه قم ضمن کنکاش در دو گزارش سالانه دولت امریکا و یک نشریه درون سازمانی کشور آلمان، به اشاراتی دست می‌یابد که ۲۹-۲۶ سال پس از آن واقعه، ثابت می‌کنند سازمان تروریستی منافقین، از اشغال لانه جاسوسی حمایت و در حفاظت از سفارت کمک کرده‌اند. و به گواهی نشریه اداره امنیت فدرال آلمان در کار اشغال و گروگان‌گیری، دست هم داشته‌اند.

این حقوق‌دان منصف،‌ برای اینکه – خدای ناکرده- حقی از منافقان غریب در وطن ضایع نشود و نسل امروز بدانند که مزدوران صدام حسین، سابقه پیروی از امام خمینی (ره) را نیز داشته‌اند؛ مجبور شده است همین مطالب را از کتابی موجود در اینترنت نیز نقل کند، که نویسنده آن با دسترسی به پژوهشی فراموش شده در کتابخانه کنگره امریکا، تصریح می‌کند منافقین از تسخیر سفارت پشتیبانی، در حفاظت آن مشارکت و با آزادی گروگان‌ها مخالفت کرده‌اند. حسن تصادف اینکه با ترجمه نادرست اشاره «دفتر هماهنگ کننده…»، از تکرار مستندات جلوگیری شده، در عوض تعداد ارجاعات بالا رفته است: چشم نوازتر نیست!؟ نیازی هم ندیده‌اند که لااقل یک بار به نشریات و خاطرات خود منافقین اشاره کنند!

گویا دانش‌آموخته حوزه و دانشگاه، خاطره خوشی از جرح و تعدیل روات، درایه‌الحدیث و بررسی سند نداشته‌اند. اگر بنا بود ایشان به جای کار شریف کتاب حقوقی نوشتن، سیره پیامبر (ص) را بر اساس تاریخ طبری بنویسند؛ از تاک و تاک‌نشان کجا سراغ می‌گرفتیم؟ یا اگر زبانم لال قاضی می‌شدند، صفحات بازجویی را رج می‌زدند؟ تیزبین هستند و نقطه عطف هر عبارت محققین برجسته وزارت خارجه امریکا را قاپیده‌اند، کاش چنین همتی خرج درک «معاریض» کلام پیشوایان (ع) می‌شد.

در پایان باید همگان را به تأمل و تنبه خواند که روایت و قضاوت درباره مهم‌ترین اتفاقات ایران اسلامی، بر مبنای چند گزارش درون سازمانی ابرقدرت مغلوب یا آثار ژورنالیستی شکل می‌گیرد بر اساس برداشت‌های غریب و برگردان غلط، توسط دانش آموخته حوزه علمیه قم!! گذشت دوره‌ای که کاریکاتورهای «جلال آل قلم» یا «سید شهیدان اهل قلم»؛ بر اساس «شنود» و فالگوش «اشباح» انگشت در تاریخ عالم کرده بودند. امروزه فضلای حوزه با اعتماد بر تحلیل‌های دشمن، فرقه پژوهی می‌کنند و به راحتی از کیسه جوانان انقلابی دیروز که دستشان از دامان عدالت کوتاه است به منافقین می‌بخشند. طلبه‌ای که برای دفاع از حقوق قربانیان تروریسم و اعاده حیثیت ایران و اسلام، رنج سفر به آلمان را بر خود هموار نموده است؛ ننگ داشته است که برای فهم وقایع آغاز نظام اسلامی، با شاهدان زنده و ساکن وطنش تماس بگیرد!؟

****

آنچه ملاحظه کردید توضیحات حجت‌الاسلام سید حسین (فرزندم) بود. اکنون برمی‌گردم به سخن اولم و آن اینکه در این سال‌های اخیر چه اتفاقی در این کشور رخ داده است که گویا جریانی در پی تخریب بنیان‌های انقلاب و تحریف تاریخ آنند!؟ یک روز آدمی را پیدا می‌کنند و قلم به دستش می‌دهند که بنویسد آن روحانیِ همراه با دانشجویان در اشغال لانه جاسوسی امریکا تحصیلکرده مسکو و عضو (کا. گ. ب) بوده است! من شنیده‌ام چه کسی به او پول داده است و او را در انجام این کار حمایت کرده است لیکن اگر انتشار این کتاب به دست یک یا دو نفر بود، مهم نبود، به نظر من اما آنچه مهم است جریانی است که در این سال‌های اخیر فعال شده است و هر روز هم قدرتمندتر از دیروز می‌شود.

فردی… می‌گوید اشغال لانه طرح خود امریکایی‌ها بوده است اگر یک اقدام فردی بود ممکن بود به حساب اعوجاج و کج فکری همان فرد بگذاریم، آنچه اما مهم است جریانی است که آبشخور همه این تحریف‌ها است. من برای اینکه این روحانی جوان و محترم و دیگر کسانی که علاقه‌مند به دانستن واقعیت‌های تاریخند بدانند منافقین کم‌ترین نقشی در جریان اشغال لانه نداشته‌اند توضیحاتی را عرض می‌کنم: در اولین ساعت پخش خبر اشغال لانه این سازمان اعلامیه‌ای صادر کرد و این اقدام را محکوم کرد و آن را از موضع چپ حرکت به سمت راست معرفی کرد و چون دانشجویان خود را با پسوند «مسلمان پیرو خط امام» نامیده بودند، سازمان مجاهدین در بیانیه خود نوشتند که اساسا این جریان درک صحیحی از امپریالیزم ندارد و نمی‌تواند با آن مبارزه کند، لیکن آن روز هنوز به شب نرسیده بود که (منافقین خود را در برابر حمایت قاطع حضرت امام و نطق مرحوم شهید دکتر بهشتی در آغاز جلسه مجلس خبرگان قانون اساسی نوبت بعد از ظهر و امواج خروشان مردم تهران که به سرعت خود را به اطراف لانه رساندند و خرسندی و حمایت قاطع خود را از این اقدام انقلابی اعلام کردند دیدند) در بیانیه دوم اعلام حمایت ونیز عذرخواهی کردند. آیا باز هم می‌نویسید که سازمان مجاهدین حضور نسبتا فعالی در اشغال لانه جاسوسی داشتند؟

چند روز یا بیشتر پس از اشغال لانه از طرف روابط عمومی دانشجویان دفتری در داخل لانه اختصاص داده شد که هرکدام از شخصیت‌ها مایل بودند در آن دفتر دیدگاه خود را بنویسند و حمایت خود را به صورت مکتوب اعلام و امضاء کنند، تنها گروهی که اجازه نیافتند و نتوانستند به داخل لانه وارد شوند سران سازمان و دیگر اعضاء آن بودند، مسعود رجوی و موسی خیابانی دو عضو شماره یک و دو منافقین بیش از یک ساعت پشت در سفارت امریکا معطل ماندند و با وجود اصرارها و خواهش‌های فراوان اجازه نیافتند تا به داخل لانه راه یابند، هنوز در خاطرم هست که یکی از دانشجویان به علت تقاضاهای ملتمسانه مسعود و موسی دلش نرم شده بود و آمده بود وساطت کند و می‌گفت این دو نفر می‌گویند ما حتی یک لحظه هم نمی‌نشینیم فقط اعلام حمایت می‌کنیم و دفتر را امضاء می‌کنیم و برمی‌گردیم، با این حال باز هم اجازه نیافتند وارد لانه شوند، پاسخ دانشجویان این بود: شما با مواضع دوگانه‌ای که گرفته‌اید قابل اعتماد نیستید. آیا باز هم می‌نویسید منافقین در اشغال لانه حضور فعالی داشتند!؟

پس از اشغال لانه و گذشت زمان زیادی یکی از دانشجویان به عضویت سپاه پاسداران در می‌آید سپس کشف می‌شود این فرد عضو منافقین است (و شاید در یک عملیات تروریستی هم شرکت کرده بود که الان جزئیات آن در خاطرم نیست) آیا با وجود یک یا دو نفر در میان چهارصد نفر دانشجو و یا در سپاه پاسداران می‌تواند بهانه‌ای باشد تا گفته شود که منافقین در اشغال لانه یا در سپاه پاسداران حضور فعالی داشته‌اند؟ آیا این دانشجوی جوان حوزه علمیه که در کار ارزشمند تحقیق دستی درآورده‌اند تاکنون به سندی دست یافته‌اند که خود سازمان مجاهدین اعلام کرده باشند که در اشغال لانه حضور فعال داشته‌اند؟ آیا جناب حجت‌الاسلام دکتر سیدحسین هاشمی که برای من مثل فرزندم امیر حسین عزیز و محترم است در بررسی اسنادِ ساخته دست غربی‌ها به ویژه امریکایی‌ها به این نکته توجه نکرده‌اند که آنان چه اهدافی را دنبال می‌کنند؟

شاید لازم باشد من توضیح دهم: پس از اشغال لانه امریکایی‌ها بسیار تلاش کردند تا به دنیا وانمود کنند که حادثه اشغال سفارت امریکا در ایران تحت تاثیر شوروی است و ارتباطی به ملت ایران ندارد و برای اقناع افکار عمومی دنیا به ویژه مردم امریکا از من چهره‌ای ساختند به عنوان روحانی سرخ و نوشتند که من در مسکو تحصیل کرده‌ام و عضو سازمان جاسوسی شوروی هستم و حتی این تبلیغات را تا آنجا گسترش دادند که نوشتند مواضع ضد امریکایی آیت‌الله خمینی تحت تاثیرإلقائات همین شخص بوده است و سفر من به نجف زمانی که امام در آنجا بوده‌اند و همچنین سفر من به پاریس زمانی که امام در پاریس بوده‌اند برای همین منظور بوده است!… گفتنی است امواج خروشان مردم ایران در سراسر کشور علیه امریکا به ویژه در حمایت از اقدام غرورانگیز گروگان‌گیری باطل‌السحری بود که تمام ترفندهای تبلیغاتی امریکایی‌ها را باطل کرد، در دنیا کمتر کسی که از اوضاع ایران در جریان انقلاب اطلاع داشت تحت تاثیر این تبلیغات قرار گرفت و در ایران تنها کسی که در دام این تبلیغات افتاد آن جوان گرفتاری! بود که با وسوسه پول و دیگر چیزها تن به این فضاحت داد و نوشته‌های نشریات زرد غربی را به عنوان مدارک معتبر برای ساختن یک کتاب پر از گناه تهمت و دروغ مورد استفاده قرارداد، من در وقت مناسب منبع تغذیه مالی و حمایتی نویسنده آن کتاب را معرفی می‌کنم اکنون با این توضیح که چرا گزارشگران غربی به ویژه امریکایی سعی کرده‌اند پای مجاهدین خلق را در اشغال لانه به میان بکشند، همان گروهی که سال‌ها شاه و… سعی کردند به غربی‌ها به ویژه امریکایی‌ها بگویند مخالفان دربار و امریکا در ایران مارکسیست‌های اسلامی و کمونیست‌ها هستند.

نویسنده محترم گویا برای اثبات این مطلب که امریکایی‌ها در ادعای مبارزه با تروریسم دروغگو هستند خواسته‌اند به امریکایی‌ها بگویند شما که قبول دارید اشغال سفارت کشورتان در ایران توسط مجاهدین خلق انجام شده است و آن را یک اقدام تروریستی می‌دانید پس چرا سال‌ها است از این گروه تروریستی حمایت می‌کنید؟ منظور نویسنده اگر چنین چیزی بوده است جا داشت که این مطلب را به روشنی می‌گفتند و به صراحت می‌نوشتند که این ادعا هر چند از نظر ما و ملت ایران مردود است و اشغال سفارت امریکا و گروگان‌گیری توسط دانشجویانی انجام شده است که هیچ‌گونه ارتباط تشکیلاتی با فرقه منافقین و با کمونیست‌ها نداشته‌اند اما شما امریکایی‌ها که در گزارشات خود آورده‌اید و ادعا کرده‌اید که منافقین دست به این کار زده‌اند و این کار را یک اقدام تروریستی می‌دانید چرا سال‌ها است از آنان حمایت می‌کنید؟ لیکن آنچه در این کتاب آمده است تایید ادعای امریکایی‌ها است و تحریف واقعیت اشغال لانه جاسوسی امریکا.