هاشمی با رهبر انقلاب درباره حصر رایزنی کرده است؟

خورنا: مشاور فرهنگی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام به بازخوانی حواشی انتخابات سال ۹۲، ثبت‌نام آیت‌الله هاشمی، حصر موسوی و کروبی و دولت روحانی پرداخت.

به گزارش ایسنا، گزیده اظهارات غلامعلی رجایی در گفت‌وگو با خبرگزاری «آنا» در پی می‌آید:

* من به عنوان شاهدی که در اکثر جلسات آیت‌الله هاشمی در سال گذشته حضور داشتم و بعضا خودم مسبب برگزاری جلسات دانشجویان با ایشان بودم، شهادت می‌دهم که آقای هاشمی واقعا نمی‌خواست در انتخابات حضور یابد. در اواخر اسفند ۹۱ زمانی که از ایشان پرسیدم برای انتخابات ریاست جمهوری چه کار می‌خواهید بکنید، گفتند من نمی‌آیم. وقتی گفتند نمی‌آیم، من که با ادبیات گفتاری ایشان تقریبا آشنا هستم، این حرف را به حساب موضع موقت یا تاکتیک نگذاشتم، یقین داشتم تصمیم ایشان به نیامدن قطعی است. در ملاقاتی هم که در یک عصر جمعه در اواسط اردیبهشت ۹۲ در منزل با ایشان داشتم و بحث درباره انتخابات و عطش جامعه نسبت به آمدن ایشان شد، باز شنیدم که گفتند نامزد انتخابات ریاست جمهوری نمی‌شوم. مورد سوم اینکه ایشان صریحا به رهبری گفته بودند من در انتخابات ۹۲ وارد نمی‌شوم. این را هم اضافه کنم اینکه برخی می‌گویند آقای هاشمی گفته من ثبت‌نامم را خلاف شرع می‌دانم، درست نیست و آقای هاشمی با این ادبیات صحبت نمی‌کند. از اسفند ۹۱ تا اواسط اردیبهشت ماه ۹۲، هرچه مستند است دال بر تصمیم به عدم حضور آیت‌الله هاشمی در انتخابات ریاست جمهوری است چون واقعا ایشان قصد آمدن نداشت، ضمن اینکه در مورد وضعیت کشور با توجه به اخبار موثقی که به دستش می‌رسید نگران بود.

* در برخی از دیدارها با رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، بعضا لحن افراد برای درخواست از حضور ایشان در انتخابات تغییر می‌کرد و به یک مطالبه تبدیل می‌شد و بعضا این لحن جنبه عتاب می‌گرفت. حتی در یک مورد در دیدار با روحانیون یکی از حاضرین دست خود را به سمت آیت‌الله هاشمی برد و به ایشان گفت چقدر سکوت می‌کنید و تا کی می‌خواهید تصمیم نگیرید؟ هرچند حاج آقا از این لحن دلسوزانه متاثر شدند اما این بخشی از ماجرا بود و دیدارکنندگان همه ماجرا را نمی‌دانستند.

* خاطرم هست حاج آقا در دیدار با دانشجویان یک جمله خط‌شکنانه گفتند و ما احساس کردیم که یک تغییر اساسی در تصمیم ایشان به وجود آمده که اعلام کردند: من نمی‌گویم “نمی‌آیم”، “می‌آیم”. با این جمله آیت‌الله، جلسه منقلب شد و دانشجویان شروع به کف زدن کردند، ایشان گفتند اجازه بدهید ادامه جمله را هم بگویم و زمانی که تشویق دانشجویان تمام شد آیت‌الله جمله خود را این گونه تکمیل کرد که “می‌آیم، ولی نمی‌گذارند”. چند روز بعد هم از ایشان در جلسه‌ای نیمه خصوصی شنیدم که گفتند به فرض که بیایم، مگر اینها می‌گذارند ما کار کنیم؟

* در آن زمان هنوز آرایش انتخاباتی مشخص نشده بود، برخی خودشان را جلو انداخته بودند، حاج آقا به شخص خاصی نظر نداشتند و منتظر بودند تا ترکیب نهایی کاندیداها مشخص شود و من در طول این مدت جانب‌داری نسبت به شخص خاصی از کاندیداها ندیدم. آقای روحانی هم گزینه‌ای بود که در کنار آیت‌الله هاشمی رفسنجانی هنگامی که ثبت نام کردند مطرح شد. حتی زمانی که آیت‌الله ثبت نام کردند آقای روحانی خواستند انصراف بدهند ولی حاج آقا قبول نکردند و گفتند شما بمانید. بعدها ما مطلع شدیم که آیت‌الله می‌دانستند که ممکن است اتفاقاتی بیفتد و در این مورد هوشمندانه برخورد کردند تا شخصی مثل دکتر روحانی که تا حدودی به مشی و تفکر اعتدالی ایشان نزدیک است در عرصه انتخابات حضور داشته باشد.

* یک روز پس از ثبت نام، بعضی از نامزدها همچون آقای محمد شریعتمداری خدمت آیت‌الله رسیدند و اعلام کردند به نفع ایشان کنار می‌روند. به نظر من اگر آقای خاتمی برای انتخابات ثبت نام کرد، به نفع آیت‌الله هاشمی انصراف می‌داد. ضمن اینکه آقای خاتمی می‌دانست اگر در انتخابات حضور یابد به دلایل مشخص صلاحیت وی احراز نمی‌شود و به همین دلیل شرکت نکرد و این از قبل قابل پیش‌بینی بود.

* آیت‌الله هاشمی احساس کردند بی‌تفاوتی نسبت به این همه تقاضا از اقشار مختلف حتی از مراجع قم و نجف کار درستی نیست. دیگر آنکه ایشان آرایش سیاسی کاندیداها را دید و آماری که از نظرسنجی‌ها در مورد میزان مشارکت مردم برای ایشان می‌آمد، آمار خوبی نبود. از سوی دیگر با توجه به نامگذاری سال ۹۲ به نام سال حماسه سیاسی و حماسه اقتصادی از سوی رهبر معظم انقلاب، در نهایت برای حضور در انتخابات مصمم شدند.

* من شهادت می‌دهم که تا نیم‌ساعت قبل از حرکت آیت‌الله هاشمی به سمت ستاد انتخابات وزارت کشور، ایشان هیچ تصمیم قطعی برای ثبت نام نداشتند و منتظر تماس از دفتر رهبری بودند و خود من حدود ساعت چهار بعدازظهر یعنی نیم‌ساعت قبل از حرکتشان به سمت وزارت کشور به ایشان گفتم ظاهرا خبری از دفتر نمی‌شود و اگر اجازه بدهید بنده متن دلایل و توضیحات لازم درباره انصراف شما را از کاندیداتوری بنویسم. حاج آقا قبول کردند. از حضورشان مرخص شدم و در دفتر اخوی ایشان مهندس محمد هاشمی نشستم و متن مربوطه را نوشتم. درحال پاک‌نویس آن بودم که شنیدم آقای علیخانی فریاد زد که رجایی بیا حاج آقا حرکت کرد. زود بیا جا نمان! من تا بیرون نیامدم باورم نشد که ایشان تصمیم بر ثبت‌ نام گرفته‌اند. همان‌ وقت از پله‌ها پایین رفتم دیدم دارند سوار ماشین می‌شوند. این قضیه آنقدر دفعی و ناگهانی بود که عکاس مجمع جا ماند و با موتور خودش را به وزارت کشور رساند. من هم فرصت نکردم حتی به اتاقم بروم و تلفن همراهم را بردارم. در این کمتر از ۳۵ دقیقه که تا پایان وقت ثبت نام کاندیداها باقی مانده بود با استرس خودمان را به میدان فاطمی رساندیم که در آنجا با حضور گسترده مردم روبه‌رو شدیم. نگران بودیم حالا که ایشان تصمیم گرفته ثبت نام کند بعد از ساعت شش به ستاد انتخابات وزارت کشور برسیم. زمانی که درخیابان فاطمی از بین انبوه مردم به سمت وزارت کشور می‌رفتیم مردم وقتی حاج آقا را در ماشین دیدند شگفت‌زده ‌شدند، صدای جیغ خوشحالی مردم را می‌شنیدم، بعضی از شوق با مشت به جلوی ماشین ایشان می‌زدند، بعضی بی‌اختیار از خوشحالی شادی می‌کردند که محافظین به‌ ناچار پیاده شدند و آنها را از جلوی ماشین دور کردند. ماشین ما درست پشت سر ماشین ایشان بود. من وآقای علیخانی بودیم و آقا یاسر که در آن ازدحام به‌ سختی رانندگی می‌کرد. اینکه بعضی می‌گویند زمان ثبت نام آیت‌الله از قبل تعیین شده بود و مردم را ما به میدان فاطمی فرستاده بودیم اصلا صحت ندارد.

* در شب آخر، آقای هاشمی برای مشورت با رهبری، با دفتر ایشان تماس می‌گیرند ولی موفق نمی‌شوند با ایشان صحبت کنند. فردای آن روز هم مجددا اول وقت با دفتر تماس می‌گیرند که به حاج‌ آقا می‌گویند رهبری در جلسه تشریف دارند. بعد از تماس دوم، آقای هاشمی کارشان را مثل هر روز شروع کردند ولی همچنان خبری از دفتر نشد. بعد از نماز و ناهار هم رفتند تا اندکی استراحت کنند. ما در این مدت کوتاه شرایط سختی را تحمل کردیم. خود من با نگرانی در دفتر قدم می‌زدم. نمی‌دانستیم چه اتفاقی می‌افتد. آقای هاشمی می‌خواست به ایشان بگوید درست است که من پیش از این گفته بودم نمی‌آیم، الان هم همین نظر را دارم ولی شرایط را به گونه‌ای می‌بینم که اگر نیایم حماسه سیاسی مورد نظر شما محقق نمی‌شود. آن روز حدود ساعت چهار یکی از دوستان دفتر حاج آقا با دفتر رهبری و آقای حجازی تماس گرفت. حاج آقا پیغامشان را به آقای حجازی گفتند تا به رهبری برساند. پاسخ شنیدند رهبری جلسات طولانی‌ای از صبح داشته‌اند و در حال استراحت هستند. به ایشان گفته شد فرصتی نیست که جواب دادند پس می‌روند بیدارشان می‌کنند و پیغام را می‌رسانند. بعد از آن هم جواب آوردند که “این مسائل را تلفنی نمی‌شود مطرح کرد”. بعد از این من در یادداشتی که برای ثبت تاریخی این روز مهم نوشتم، یادآور شدم آیت‌الله هاشمی از پاسخ رهبری مخالفتی احساس نکردند که ثبت‌ نام کردند. ایشان تکلیف خودش را می‌خواست در برابر مردم ادا کند؛ برای همین در ستاد ثبت نام انتخابات یازدهم وقتی خبرنگاری از ایشان پرسید برای چه آمدید، گفتند برای میثاق با مردم.

* انتخابات سال ۹۲ اولین انتخاباتی بود که بعضی از مراجع نجف وارد مقوله انتخابات ایران شدند و نظر دادند. البته این خبر تکذیب شد چون مصلحت اینطور ایجاب می‌کرد، ضمن اینکه نوعی جانبداری از نامزد خاصی هم بود؛ لذا بیوت مراجع عظام مایل نبودند این خبر رسانه‌ای شود. زمانی که من از آیت‌الله هاشمی درباره توصیه آیت‌الله سیستانی به ایشان برای نامزدی پرسیدم که صحت دارد، گفتند بله، ایشان حتی به‌ من پیام داده‌اند که نگرانیم و شما باید بیایید و کشور را به سامان برسانید. در قم هم علمایی همچون آیت‌الله وحید خراسانی پیغام دادند که آیت‌الله هاشمی در انتخابات حضور یابد تا بتوان مشکلات کشور را برطرف کرد.

* نظرسنجی‌های دقیقی که می‌شد حاکی از این بود که آیت‌الله هاشمی بیش از ۷۰ درصد از آرای مردم را دارد و البته این درصد روز به روز رو به فزونی بود.

* بعد از انتشار خبر ثبت نام، نه‌تنها قیمت ارز بلکه قیمت طلا و مسکن نیز با کاهش روبرو شد. حتی برخی از زائرانی که در آن ایام به حج مشرف شده بودند می‌گفتند تا خبر ثبت نام در مدینه و مکه منتشر شد رفتار سعودی‌ها با ایرانی‌ها بهتر شد. یک زائر به خود من گفت ماموران سخت‌گیر سعودی در قبرستان بقیع پس از ثبت نام آقای هاشمی می‌گفتند روابط دو کشور با آمدن ایشان خیلی خوب می‌شود. حتی قیمت کالا در کردستان عراق نیز کاهش یافت.

* بعد از اعلام نظر شورای نگهبان زمانی که آقای هاشمی دیدند اسمشان بین کاندیداهای نهایی نیست، هیچ عکس‌العملی نشان ندادند. به نظر من شورای نگهبان یکی از بزرگ‌ترین اشتباهات خود را در طول مدت عملکردش انجام داد زیرا رد صلاحیت هاشمی به بهانه‌هایی مثل کهولت سن، ایراد قانونی نبود و کاملا عیان و مشخص بود که اصل قضیه رد صلاحیت ایشان چیز دیگری است. ما اطلاعاتی داشتیم مبنی بر اینکه وزیر اطلاعات وقت با معاونین خود به جلسه بررسی صلاحیت نامزدها در شورای نگهبان رفتند و درخواست شرکت در جلسه شورا را داشتند که با اعتراض برخی از اعضای شورا مواجه شدند. حتی بعضی از اعضا به دلیل مخالفتشان با این ورود، جلسه را به حالت اعتراض ترک می‌کنند؛‌ بنابراین می‌بینیم که تا به حال سابقه نداشته مقامات امنیتی در جلسه شورای نگهبان حضور یابند. حتی اگر هم گفته شود مثلا قرار بوده گزارشی ارائه دهند، خب می‌شود گفت گزارش را می‌توانند مکتوب به شورای نگهبان بدهند و برای همین ضرورتی برای این حضور وجود نداشت. با این حال در نهایت هم شورا به این جمع‌بندی می‌رسد که تنها وزیر اطلاعات و بدون معاونینش در جلسه حضور یابد. ما از تکذیب این موضوع از سوی سخنگوی شورای نگهبان تعجب کردیم زیرا مذاکرات شورای نگهبان ثبت و ضبط می‌شود و اعضایی که در این جلسه حضور داشتند مطالب را انتقال دادند. در این جلسه گفته شده بود در حال حاضر طبق نظرسنجی‌های دقیق وزارت اطلاعات رای هاشمی بالای ۷۰ درصد است و امکان این وجود دارد که این ۷۰ درصد رای به ۹۰ درصد برسد و در آن صورت بقیه کاندیداها محلی از اعراب نخواهند داشت و ۱۰-۱۵ درصد باقی مانده بین بقیه کاندیداها تقسیم شود. به همین خاطر چند راه حل داده بودند و در نهایت یکی از سه راه حل مطرح شده رای آورد و آن این بود که اساسا نگذارند نام ایشان در بین نامزدها باشد. البته این را هم بگویم که همین گزینه هم در شورا مخالفانی داشت و روی این تصمیم اجماع نشد.

* در رد مشکل کهولت سن می‌توانم بگویم که ساختمان مجمع حدود ۳۸ پله دارد و آیت‌الله هاشمی هر روز صبح که وارد می‌شود این پله‌ها را به حالت نیم‌دو طی می‌کند. آقای هاشمی یک بار هم به من گفت که در منزل هر روز روی تردمیل با شیب تند می‌دود و در محوطه خانه پیاده‌روی می‌کند. همین چند روز قبل هم که از نمایشگاهی بازدید می‌کردند و من در خدمتشان بودم حدود ۳ ساعت راه رفتند و غرفه‌ها را بازدید می‌کردند. وقتی به ایشان گفتند خسته شده‌اید اجازه بدهید صندلی بیاورند گفتند خسته نیستم.

* آیت‌الله هاشمی بعد از رد صلاحیت خود منتظر بودند تا بعضی که می‌خواهند از صحنه کنار بروند، ‌کنار رفته و آرایش نهایی نامزدها معلوم شود. ایشان نمی‌خواستند با اعلام فوری حمایت خود از یک نامزد، بقیه نامزدها را نگران کنند. از طرفی بحث کناره‌گیری آقای عارف مطرح بود. برخی از ایشان می‌خواستند با دکتر عارف صحبت کند تا به نفع روحانی کنار بکشد. حاج آقا گفتند خودشان می‌دانند، من این کار را نمی‌کنم. آقای هاشمی در ابتدا به صورت کلی دکتر روحانی را تایید می‌کرد. وقتی روحانی از ایشان خواست در حمایت از وی بیانیه بدهد، به ایشان پیغام داد که اجازه دارید از گفته‌ها و تصاویر من در فیلم‌های تبلیغاتی خود استفاده کنید. چند روز آخر مانده به انتخابات هم بیانیه‌ روشنی در حمایت از روحانی دادند و با موافقت ایشان بعضی از نیروهای ستادشان به کمک ستاد روحانی رفتند.

* در این‌باره که می‌گویند روحانی، هاشمی دوم است و دولت روحانی، دولت هاشمی است باید تصریح کنم که هاشمی نسخه دوم ندارد و این دولت نیز دولت هاشمی نیست ولی دولتی است که آقای هاشمی ایده‌آل‌های خود را در آن جست‌وجو می‌کند و دوست دارد تجربه‌های خود را به آن منتقل کند و روحانی نیز به این تجربه‌ها احترام می‌گذارد. این را هم بگویم که شخصیت آقای روحانی یک شخصیت مستقل است و در عین حال همانگونه که متاثر از برخی افراد است از آیت‌الله هاشمی نیز که دوستی ۳۰ ساله با ایشان دارد تاثیر می‌پذیرد.

* یکی از تمایزهای دولت روحانی با دولت قبلی حضور در جلسات مجمع تشخیص مصلحت نظام است که در این دوره هم خود رئیس‌جمهور و هم معاونین و وزرای وی در جلسات مجمع شرکت می‌کنند و مصوبات مجمع را اجرا می‌کنند. احمدی‌نژاد در مورد مصوبات مجمع صریحا می‌گفت که من مصوبات مجمع را اجرا نمی‌کنم. بعد از آن همه زحمت و کار کارشناسی که مصوبات مجمع به امضای رهبری می‌رسید احمدی‌نژاد این مصوبات را کنار می‌گذاشت و اجرایی نمی‌کرد و اساسا یک بخش از شخصیت احمدی‌نژاد تضاد و چالش با هاشمی بود. وی یک تضاد و چالش با رهبری هم بر سر قضیه مشایی داشت. او حتی با مجلس هم در افتاد و بعضا مصوبات مجلس را ابلاغ نمی‌کرد تا جایی که مجلس خودش مصوبات را به بدنه دولت او ابلاغ می‌کرد. باید خاطرتان باشد که کار به شکایت مجلس از شخص رئیس دولت به دلیل این تخلف آشکار قانونی هم کشید.

* به نظر من شخصیت احمدی‌نژاد هنوز جای واکاوی دارد. احمدی‌نژاد یک شخصیت دارای فراز و فرود است. زمانی‌که وی استاندار و شهردار بود، تعابیر و تعاریفی از هاشمی دارد که زمانی که رئیس‌جمهور شد، این تعابیر برعکس می‌شود. معتقدم اگر اینها را کنار هم بگذاریم متوجه می‌شویم این آدم به‌ نوعی دچار یک تضاد در خویش است. احمدی نژاد در دور دوم ریاست جمهوری خود کاملا در جهت حذف هاشمی از صحنه سیاست و کشور تلاش می‌کرد. برای نمونه به تشریفات وزارت خارجه گفته بود که میهمانان خارجی که به ایران می‌آیند را به ملاقات هاشمی نبرید و به نوعی حکم به محاصره تبلیغی ایشان داده بود، یعنی همچون کاری که در حال حاضر صدا و سیما انجام می‌دهد و دیدارهای خارجی و سخنرانی‌های مهم هاشمی را غالبا حذف می‌کند. به عنوان نمونه ذکر می‌کنم؛ یکی از روسای جمهور آسیای میانه که به ایران آمده بود با اصرار از تشریفات وزارت خارجه خواسته بود به دیدار آیت‌الله هاشمی برود و رفته بود. زمانی که این خبر به گوش احمدی‌نژاد رسید تشریفات وزارت خارجه را توبیخ کرد که چرا این شخص به دیدار هاشمی رفته است.

* آیت‌الله هاشمی در رابطه با رفع حصر با رهبر معظم مستمرا صحبت‌هایی داشته‌اند و به دنبال حل مسأله هستند و بنده می‌دانم که تدبیر رهبری و آیت‌الله هاشمی در جهت حل مشکل است.

* ملاقات‌های هاشمی با رهبر معظم انقلاب به صورت ادواری و خیلی صمیمانه برگزار می‌شود ولی زمان مشخصی ندارد.

* دولت روحانی میراث‌دار وضعیت مناسبی نیست. تا سال ۹۰ حدود ۳۰۷ هزار نفر نیروی مازاد از دولت قبل استخدام شده‌اند که اینها دولت را فربه کرده است. حتی در بین افراد استخدام‌شده اشخاص بی‌سواد و زیر دیپلم و دیپلمی وجود دارند که بر خلاف قانون به استخدام آموزش و پرورش درآمده‌اند. در دولت گذشته استخدام‌ها بسیار بی‌ضابطه بود به طوری‌که با یک نامه رئیس‌جمهور سه نفر از یک خانواده استخدام دولت شده‌اند.

* وزارت خارجه عملکرد خوبی داشت و در طول این مدت توانست تابوی عدم مذاکره با آمریکا را بشکند و این اقدام کمی نبود. ظریف از تیم آقای ولایتی است و او هم وزیر خارجه دولت هاشمی بوده است. انصافا کارش را خوب بلد است اما از نظر من وزارت کشور عملکرد قابل قبولی در طول این مدت نداشته است.

* دولت یازدهم بیشتر مردمی و مردمی‌تر باشد. به نظرم دولت روحانی عقبه اجتماعی به آن معنا ندارد. عقبه اجتماعی در فرآیندی کوتاه‌مدت به‌دست نمی‌آید و حرکت روحانی در تغییرات مدیریت‌ها در استان‌ها کند و نگران‌کننده و برای بعضی طرفدارانش یاس‌آور است. کنش اجتماعی رئیس‌جمهور با مردم گرما و شور و فروتنی و حرارت بیشتری می‌طلبد. وزرا باید بیشتر در بین مردم دیده شوند. البته از این دولت توقع تکرار حرکات پوپولیستی دولت گذشته نیست اما این باید مد نظر قرار بگیرد که سریعا در کنش دولت و بدنه آن با مردم تجدیدنظر و سطح تعامل از وضعیت کنونی بهتر شود.

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *