حجاریان: باید به احمدی نژاد و میرکاظمی و… میدان حرف زدن بدهند،چون هرچه بگویند به نفع روحانی است
*چند عامل در پیروزی روحانی نقش داشت. یکی از آنها عملکرد دولت احمدینژاد بود که باعث شده بود مردم آزرده شوند . بین سیاستمداران جناح راست هم شکاف عمیقی ایجاد شود… عامل بعدی تاثیر تحریمها بود. آقای روحانی هم انگشت گذاشت روی مساله هستهای و رفع تحریمها و مردم نیز به او اقبال نشان دادند. چون تصورشان بر این بود که پیروزی روحانی در انتخابات گشایشی در وضع کشور ایجاد خواهد کرد. موضوع بعدی حمایت آقایان خاتمی و هاشمی و بهخصوص ردصلاحیت آقای هاشمی بود که در پی آن و کنارهگیری آقای دکتر عارف، سبب شد بخش اعظمی از آرای آنها به سبد روحانی ریخته شود. مساله بعدی این بود که مردم احساس میکردند کشور از اعتدال خارج شده بود و کشور تعادل نداشت. ضمنا گفتار خود آقای روحانی نیز، گفتاری نرم و آرامشبخش بود. او نشان داد که قابلیت دارد مساله را حل کند. منظورم این است که عوامل خیلی زیادی دستبهدست هم دادند تا روحانی پیروز شد. مردم به این نتیجه رسیده بودند که سکوت و رایندادن آنها به معنای ادامه وضع قبلی است، بنابراین از لج وضعیت قبلی رای دادند به آقای روحانی.
* پیام خاتمی و هاشمی موجب حضور مردم پای صندوقهای رای شد. به نظر من اصلاحطلبان به قول علما «جزء اخیر علت تامه» پیروزی آقای روحانی بودند. پیام آقای خاتمی و انصراف دکتر عارف از رقابت، آن قطرهای بود که رای روحانی را لبریز و پیروزی او را قطعی کرد.
*( در پاسخ به این سوال که علت سکوت احمدینژاد چیست؟)احمدینژاد الان هرچه بگوید به نفع روحانی است. به نظر من باید به امثال رسایی، میرکاظمی، کوچکزاده و احمدینژاد تریبون بدهند که هرچه دلشان میخواهد بگویند.
* اصولگراها هم میخواستند از وضعیت قبل فرار کنند.چون وضعیت قبلی غیرقابل دوام بود. یعنی احمدینژاد کشور را به سمت وحشتناکی سوق داده بود. اصولگراها در داخل خودشان از اوضاع کشور باخبر بودند اما در بیرون حرفی نمیزدند. آنها از اخباری که الان بیرون میآید مطلع بودند و خیلی خوب میدانستند که اوضاع تا چه اندازه وخیم است.
*آقای روحانی همواره در سرای سالمندان یا مراکز بهزیستی است. در بیشتر تصاویر ایشان، دکتر ربیعی و دکتر هاشمی در کنار او هستند. دلیل اینکه این دو وزیر همواره در کنار آقای روحانی دیده میشوند این است که ایشان نگاه به حاشیه دارد.او دنبال این است که فاصله موجود بین حاشیه و متن را کاهش دهد. شما ببینید در تهران ماشینهای پورشه و مازراتی جولان میدهند در حالیکه در کورهپزخانهها و حاشیه شهرهای بزرگ، عده زیادی از مردم با مشکلات جدی روزمره دستوپنجه نرم میکنند. بنابراین روحانی تلاش میکند برخلاف احمدینژاد که میخواست با تزریق پول نقد، مشکلات حاشیهنشینها را حل کند، با تدبیر و سیاستهای اصولی خود به دنبال رفع تبعیض باشد.
*حاشیه برای احمدینژاد اصل بود. حاشیه پایگاه رای احمدینژاد بود و او به جنگ حاشیه علیه متن دامن میزد. کم مانده بود که به حاشیه فرمان حمله به متن بدهد. اگر میتوانست این کار را میکرد مانند چاوز و مورالس. فرمول آنها نیز همین بود. اما روحانی نمیخواهد نفرت ایجاد شود و از طرفی هم نمیخواهد پوپولیست باشد، سعی میکند تا حدودی مشکل را با تدبیر حل کند. بدون تهییج و نفرتپراکنی.
*در مجموع، آقای روحانی معتدل است به این معنا که رویکرد ایشان بهگونهای است که کموبیش میتواند آونگی عمل نکند و باید بتواند شاقول باشد. یعنی حرکت پاندولی نداشته باشد و چون شاقول ثابت باشد. آقای روحانی دامنه حرکتهایش خیلی زیاد نیست که مثلا امروز چپ باشد و فردا بکشد به راست تا الان یکنواخت بوده است. همان حرفهایی که قبلا میزد را الان هم میزند.
* باید وزرای ایشان به صحنه بیایند و حرف بزنند و موضع او را تقویت کنند. روحانی فاقد مکانیزمی برای پاسخگویی و ارتباطات اجتماعی است بنابراین خودش روابطعمومی خودش است. اما خاتمی برآمده از جنبشی بود که قبلا کلی روی آن کار شده بود. ماده اولیه آن به خوبی پیریزی شده بود پس خیلیها بودند که از او و سیاستهایش دفاع میکردند. اما روحانی ناگهان پیروز شد و چون خاستگاه حزبی جدی هم نداشت و خود او هم نخبهگراست، کمی در این بخش مشکل دارد.
*من فکر میکنم کمکم این موضوع که دیگران پاسخ منتقدان را بدهند شروع شده است من بهتازگی دیدم آقای غرویان یا زیباکلام سر قصه بهشت و جهنم از روحانی دفاع کردند. کمکم شاید عدهای به صحنه بیایند. البته مشکلاتی هم وجود دارد و بخشی از حامیان بالقوه روحانی هم امکان انتشار آرا و افکار خود را ندارند.
*آن عدهای از اصولگرایان که فریاد میزنند مشخص است بهدنبال رای در انتخابات مجلس آینده هستند، اما آنهایی که سکوت کردند عدهای از آنها (Free-Rider) هستند یعنی صبر کردهاند که اگر روحانی موفق شد بگویند ما هم هستیم اگر هم نشد بگویند ما از ابتدا نبودیم. شما دیدهاید در اعتصابها، عدهای در حاشیه میایستند از پیادهرو میروند که اگر کار گرفت بروند میان راهپیمایان و اگر نگرفت در بروند. عدهای دیگر از اصولگراها هم، میخواهند دفاع کنند، اما میگویند ممکن است دفاع ما کشور را دوشقه کند. مثلا در موضوع هستهای نمیدانند موضع نهایی چیست. گیر کردهاند، به دلیل عدم پیشبینی است که دفاع نمیکنند.
*علت اینکه اصلاحطلبان به دفاع از روحانی نمیپردازنداین است که ممکن است دفاع اصلاحطلبان راستها را بترساند و به ضرر دولت تمام شود. چون آنموقع راستها میگویند چه شده که مثلا سعید حجاریان از روحانی دفاع کرده است و تبلیغات به این سمت میرود که هر شب روحانی با من فالوده میخورد.
*توافق با ایران برای اوباما یک برگبرنده است برای انتخابات بعد.
*روحانی نباید مردم را از دست بدهد و باید تمام کوشش خود را انجام دهد تا پایگاه رایاش را حفظ کند.
*من اعتقاد ندارم که روحانی تمام انرژی خود را روی سیاست خارجی گذاشته است. تا جایی که من خبر دارم هفتهای دو، سهروز جلسات چند ساعته برای اقتصاد میگذارد و روی این موضوع جدی دارند کار میکنند. سیاست خارجی را به دست دکتر ظریف سپردهاند و او هم بر کارش مسلط است. روحانی برای حل مسایل داخلی، انرژی فوقالعادهای میگذارد. مسایل اقتصادی، بهداشتی و درمانی و رفاه اجتماعی برایش اهمیت فراوانی دارند. او میداند که مسایل داخلی برای او بسیار پرچالش هستند.
* اصلاحطلبان خیلی به روحانی فشار نمیآورند و میگویند اگر فعلا روی سیاست داخلی تمرکز نداشته باشید نیز اشکالی ندارد. درباره موضوعاتی چون آزادی زندانیان سیاسی و رفع حصر خیلی به روحانی فشار نمیآورند. چون میدانند روحانی چه مشکلاتی دارد.
*در موضوعاتی چون انتخابات مجلس ما (اصلاح طلبان)ناچار به همگرایی بیشتر میشویم. با وجود ردصلاحیت ما به اجبار همگرا میشویم. (با خنده)
*فشار گروههای خودسر در دوران خاتمی خیلی وحشتناک بود. الان خیلی خوب هستند. حرفهایی میزنند اما خطری جدی برای روحانی محسوب نمیشوند.
*روحانی میتوانست کابینه بهتری داشته باشد. الان ناهماهنگی در ستاد او زیاد است.
*(در پاسخ به این سوال که: آقای روحانی ۲۴ خرداد دوباره تکرار میشود؟)بله انشاءالله، هرچند گفتم کشور ما پیشبینیناپذیر است.