احمدی نژاد حتی استاد قابلی نبود که به دانشگاه علم و صنعت برگردد؛

گوش کنید! صدای آژیر می آید، شاید کاروان خودروهای احمدی نژاد به حرکت درآمده است…

خورنا: از این خبر که محمود احمدی نژاد و همکاران او از بازپس دادن ده ها دستگاه خودرو متعلق به نهاد ریاست جمهوری یا دستگاه های زیر مجموعه آن خودداری کرده اند بار دیگر این نتیجه حاصل می شود که برای تصدی مسؤولیت های کلان به مناعت و استغنایی نیاز است که از تظاهرات عادی و صوری، ضروری تر است.مشکل احمدی نژاد و یاران او در اصرار بر نگاه داشتن پاره ای امکانات دولتی که ابتدا با اقامت در ساختمان لادن خیابان شیخ بهایی خود را نشان داد و اکنون با پس ندادن خودروهای دولتی جلوه کرده ، در این است که اینان در جامعه جایگاهی نداشتند تا به همان موقعیت بازگردند و بدون امکانات دولتی و پولی که به دست آورده اند احساس خوبی ندارند!

64286_750 یک روحانی به درس و بحث و حوزه بازمی گردد، مانند آیت الله موسوی اردبیلی، صانعی، محمد یزدی و دیگران. یک استاد دانشگاه به درس و تدریس و محیط دانشگاهی مثل محمد علی نجفی پس از وزارت آموزش و پرورش و دیگرانی که بعد از دولت اصلاحات ،کار قبلی را از سر گرفتند یا ادامه دادند.یک پزشک به مطب خود باز می گردد. مانند دکتر وحید دستگردی یا دکتر فاضل. یا شخص به چنان جایگاهی دست یافته که مجال بازگشت به مرتبه قبلی نیست و در جامعه حیطه جدیدی برای او تعریف می شود مانند سید محمد خاتمی.محمود احمدی نژاد اما هیچ یک از اینها نبود. نه استاد قابلی بود که دوباره درس را در دانشگاه علم و صنعت از سر گیرد و تازه همه حساس می شوند ببینند چه در چنته دارد؟

این که تدابیر امنیتی و حفاظتی مانع از بازگشت به محیط دانشگاه است نیز پذیرفته نیست. چرا که دکتر حداد عادل در زمان ریاست مجلس نیز تدریس کانت در دانشکده ادبیات را فرو نگذاشت. یا شهردار قالیباف، خلبانی و تدریس جغرافیای سیاسی را ترک نکرده است.

احمدی نژاد اما بنیه علمی نداشت منتها قبل تر دانش او محک نمی خورد اما چنانچه می خواست برگردد ارزیابی می شد. جالب این که زود مشخص شد منظور او از بازگشت به دانشگاه، همان دانشگاهی نبود که به آن می بالید و به واسطه آن خود را دانشگاهی می خواند که دانشگاهی بر روی کاغذ بود که با استفاده یا سوء استفاده از جایگاه ریاست شورای عالی انقلاب فرهنگی و بدون طی سلسله مراتب و مراحل برای خود مجوز گرفته بود و اکنون البته در محاق است.

یک استاد دانشگاه پس از مسوولیت دولتی تدریس را از سر می گیرد و روحانی نیز  تبلیغ را. تاجر به کسب و کارخود باز می گردد و نظامی هم به محل خدمت. احمدی نژاد اما نمی دانست به کجا بازگردد. به شرکت آتی ساز که کار دولتی را در آن شروع کرده بود؟ به دانشگاه علم وصنعت که با حمایت حمید بهبهانی جایی در آن پیدا کرده بود اما اکنون کار در آن مستلزم اطلاعاتی است که اگر هم می داشت طی ۸ سال به روز نشده است؟ به جمعیت ایثارگران و جامعه اسلامی مهندسین که عضو شورای مرکزی آنها بود اما عملا کنار گذاشته شد؟ به کجا باید برمی گشت؟

اصول گرایان البته با پایان یک دولت از این نهاد به آن نهاد می روند. هیچ جا نباشد صدا و سیما هست. علی کردان در خاطرات خود گفته بود پس از دوم خرداد ۷۶ نزدیک به چهار هزار نفر از نیروهای همسو را به این سازمان آورد و جایی مشغول کرد. احمدی نژاد اما از این دایره هم بیرون زده بود.

اما مگر آیا همه باید سمت و منصب داشته باشند و آیا احمدی نژاد نمی تواند در گوشه ای از این سرزمین زندگی کند مثل همه مردم دیگر؟ مگر در روز آخر و در گزارش تلویزیونی ۱۱ مرداد ۱۳۹۲ نگفت: «حاضر است جوی خیابان ها را تمیز کند» ؟ چرا حالا به کمتر از دانشگاه خصوصی و اتومبیل تشریفاتی و منطقه ولنجک در گران ترین نقطه تهران رضایت نمی دهد؟

64285_372

مشکل اما در او نیست. مشکل متوجه اصول گرایانی است که او را دچار این احساس کاذب کرده اند تا نتواند خودش باشد. این وضعیت را بازیگران سریال های تاریخی هم پیدا می کنند. چندان که خروج آنان از آن نقش سال ها زمان می برد.می گویند آنتونی کویین هم با همه حرفه ای گری در نقش حمزه عموی پیامبر گرامی ما فرو رفته بود و آن هیات و هیبت را دوست می داشت و تا مدتی ظاهر خود را تغییر نمی داد. در ایران یادمان هست که داریوش ارجمند با نقش مالک اشتر زندگی می کرد و چهره ظاهری او تغییر کرده بود. یا فریبرزعرب نیا که پس از ۵ سال بازی در نقش مختار تقفی روحیه دیگری پیدا کرده بود که در قالب عصیان در مقابل کارگردان فیلم «چ» خود را نشان داد.

احمدی نژاد به بازیگری می ماند که هر چه به او می گویند دوربین ها خاموش شده و از حس بیرون بیا، نمی آید! او عنوان «رییس جمهور سابق» را نیز یک منصب می داند.

رفتار او در پس ندادن خودروهای دولتی را می توان با کاری که مهندس بازرگان در روز ۱۴ آبان ۱۳۵۸ و در فردای استعفا از نخست وزیری انجام داد مقایسه کنیم. به دفتر نخست وزیری رفت و  وسایل شخصی را برداشت و چکی را تحویل حسابداری داد. از او پرسیدند: بابت چه ؟ پاسخ داد: بابت ناهارهای غیر مرتبط با کار نخست وزیری. چون در ایام نخست وزیری با برخی از دوستان سابق در دفتر نخست وزیر ناهار خورده بود در حالی که جلسه کاری و اداری نبوده و به روابط شخصی مربوط بوده است. این یک ادعا نیست. در اسناد نخست وزیری ثبت شده و شاهدان متعدد دارد. امروز اما باید آدم بفرستند و بگویند: آقاجان! ماشین ها را پس بده!

روزی که دکتر ایرج فاضل وزیر بهداشت دولت سازندگی را مجلس وقت استیضاح کرد و مجلس به استیضاح او رای مثبت داد و در نتیجه از وزارت افتاد صمیمانه تشکر کرد. او گفت: من به امر آقای هاشمی آمده بودم و در این مدت از کار جراحی و لذت و درآمد آن نیز محروم شده بودم و فرصت کمتری برای کار علمی و عملی داشتم . شما به من لطف و خدمت کردید. او مجامله نمی کرد. مثال ملموس و امروز آن وزیر کنونی بهداشت است که اگر همه وقت خود را صرف تخصص خود کند درآمد و آسایش بیشتری دارد.

کسی را باید به منصبی گماشت که به آن وابسته نباشد و بدون آن نیز اعتبار و اشتهار داشته باشد. راز پاره ای فساد های مالی هم در این است که شخص پس از دوران صاحب منصبی نمی تواند به جای قبلی بازگردد چون جای ویژه ای نبوده و تخصص و مهارت و نفوذی هم ندارد. بنا براین درصدد جمع آوری ثروت و سرمایه برمی آید تا بتواند با این پول، نداشته های دیگر خود را جبران کند.

اگر دل احمدی نژاد به این اتومبیل ها خوش است و با آنها سرگرم می شود و احساس می کند شخصیتی به دست می آورد بگذارید باشد. اگر دوست دارد چند خودرو دنبال او راه بیفتند و آژیر بکشند بگذارید راه بیفتند.

او نه خاتمی است که پس از ریاست جمهوری و برای اختصاص دفتر کار، بیت امام برایش آغوش بگشاید و نه ناطق نوری که حوزه  علمیه ای در لواسانات به راه اندازد. نه بازرگان است که پول ناهار با دوستان خود را به خزانه بازگرداند و نه  قالیباف که خلبانی را رها نکند.

نمی خواهم بگویم که او هیچ کس نیست. او البته محمود احمدی نژاد است. کسی که ۷۰۰ میلیارد دلار ثروت ملت ایران را در اختیار داشت. اگر هم کوچک نبود اما می خواست همه ما را کوچک کند و دنیا برای او در همان ۱۰ نفر حواریون او خلاصه می شد. پس اگر با قطاری از اتومبیل های دولتی به بزرگی می رسد بگذار برسد. هر چه باشد بخشی از تاریخ ما و عمر ما با آرزوهای برآورده شده و نشده او گره خورده است.

گوش کنید! صدای آژیر می آید. شاید کاروان خودروهای احمدی نژاد به حرکت درآمده است… .

منبع: عصر ایران

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  • از اهواز چه ربطی داره اخه . خاتمی هم که رییس جمهوره سابقه تازه از سران فتنه هم هست اما بازم واسش محافظ گذاشتن و با ماشین تشریفاتی میره این ور اونور . متاسفم واسه این تحلیل آبکی تون . ضمنا بازم گلی به جنال اصولگرایان که خودشون اولین منتقدین احمدی نژاد بودن . اما اصلاح طلبا چی ؟ کدومشون اومد یه بار از گذشته خائنانه اصلاح طلبا انتنقاد کنه ؟؟ اکثر لیدراشون یا تو انگلیسن یا نیویورک یا اورشلیم .
    • شهروند من با اين تحليل مخالفم اما شما هم هر وقت حرفي براي گفتن نداريد و سواد پاسخ گويي نداريد مي پريد به انسان فرهيخته اي چون خاتمي همه عالم مي دانند خاتمي اهل ادب و انديشه است و مخالفان او چماق بدستان اقتدار طلب .حداكثر جواب تحليل آبكي را با تحليل آبكي بدهيد والسلام با اقتدا به مولا حسين (ع) آزادگي را براي همه آرزو منديم .
  • از خوزستان اينان بخشي از جملات عجيب و غريب همين آقای احمدي نژاد در دوران رياستشان ميباشد: 1- وقتی در خیابان‌ها راه می‌رفتیم، به هر ساختمانی می‌رفتیم، همه توجهات به سمت هیأت ایرانی بود، کأنه هیچ‌کس دیگری نبود..... همه حدود بیست‌وهفت‌هشت دقیقه تمام، این سران مژه نزدند. این‌که می‌گم مژه نزدند، غلو نمی‌کنم. اغراق نیست، چون نگاه می‌کردم، همه سران مبهوت مانده بودند. انگار یک دستی همۀ آنان را گرفته بود، آنجا نشانده بود. چشم‌ها و گوش‌هایشان را باز کرده بود که ببینید از جمهوری اسلامی پیام چیست(6/9/84 در جریان داستان هالۀنور) 2- «موقع عبور از خيابانهای نيويورك دختر بچه‌ای از میان جمعیت با ذوق گفته بود این محموده!» (خاطرات سفر اول به نيويورك) 3- «وقتی از ماشين پياده شدم ناگهان شور و غوغايی عجيب در بين جمعيت بپاشد!» 4- «آنچه از صندوق رای بیرون آمد وحی الهی است!» (پس از انتخابات1384) 5- «ما مقدمۀ یک اتفاق بزرگ هستیم!» 6- «ایران 70 میلیون احمدی‌نژاد دارد!» 7- «می‌خواهم در اينجا بشارت بدهم كه دوران سختی، تهديد و كينه‌‌ورزی به پايان خواهد رسيد و ان‌شاءا... حضرت مسيح(ع) در روزگاری نه‌چندان دور در كنار حضرت مهدی(عج) حضور پيدا خواهدكرد و بساط ظلم را از عرصۀ‌جهان برخواهد چيد!» (آبانماه 1385 در جمع مردم كرمانشاه) 8- «نگران نباشید دو سال دیگر امام زمان (عج) ظهور می‌کند و همۀ مشکلات را حل می‌کند!» بعدا و در تاييد همان گفته‌ها:«کسانی که با ایشان در تماس هستند، گفته‌اند!»(اولين سفر استانی به سيستان و بلوچستان) 9- برای خدمتگذاری نیازی به کاغذپاره‌ها[مدرك تحصيلی!!!] نیست (در مراسم معرفی كردان) 10- یک قصاب شرافتمند در نزدیکی ما زندگی می‌کند که از همۀ مشکلات مردم باخبر است و از وی هم اطلاعات مهم اقتصادی را می‌گیرم!( تیر 1386/ در جمع اصناف و بازار) 11- «بنده وقتی در آنجا (دانشگاه کلمبیای آمریکا) حضور داشتم، یقین داشتم که با فضای مسمومی که آنان در دانشگاه ایجاد کرده‌اند مولایم خواهد آمد و صحنه را اداره خواهد کرد.» (21/8/1386( 12- «با مديريت امام زمان 500 ميليون نفر سخنان مرا از تلويزيون ديده اند!» (پس از بازگشت از دانشگاه کلمبیای آمریکا) 13- «دشمنان طرح ربودن خادم ملت[منظور خودش می‌باشد!!] را در سفر به عراق برنامه‌ریزی کرده بودند!» (ششمین اجلاس جامعۀ مدرسین حوزۀ علمیۀ قم) 14- «گروهی متشکل از‏‎ ‎افراد فلسطينی،عراقی، افغانستانی و آمريکايی با شعار ضدآمريکايی و ‏ضد‎ايرانی می‌خواستند اين کار را انجام دهند[ربودن يا ترور خودش] که به لطف خدا نتوانستند به‏‎ ‎اهداف شومشان دست پيدا کنند و با تغيير يکی دو برنامه اين عمليات به هم خورد و آنها وقتي متوجه موضوع شدند ‏که عراق را ترک کرده بوديم!! »(سه‌هفته پس از ادّعای فوق) 15- «اين‌طور نيست كه بنشينيم نگاه كنيم، اگر دست از فشارها برندارند يا اگر كسی در مقابل اين فشارها كوتاه بيايد بداند خائن به ملت ايران است و به ملت معرفی خواهد شد!» (در ديدار با دانشگاهيان علم و صنعت در سال ۸۶) 16- «در آمریکا دانش‌آموزان آمریکایی می‌گفتند اینجا نمی‌گذارند ما صدای شما را بشنویم! این دانش‌آموزان به من شماره تلفن‌هایشان را دادند و گفتند شما زنگ بزنید ما صدایتان را پشت بلندگوی مدرسه می‌گذاریم تا همه بفهمند شما چه می‌گویید...!» 17- «کسی برای این تهدیدات هویج [بجای تره!‍] هم خرد نمی‌کند» (اسفند1386) 18- «خیلی وقت‌ها در موضوع هسته‌ای من به دوستان می‌گویم نگران نباشید، اینها فقط هارت و پورت می‌کنند، اما دوستان باور نمی‌کنند و می‌گویند تو به جایی وصل هستی! تو حرف‌های آسمانی می‌زنی!» (مهرماه 1385) 19- «یکی از من پرسید فلانی می‌گویند تو ارتباط داری، گفتم بله دارم، پرسید واقعا ارتباط داری؟ با چه کسی؟ و من گفتم با خدا ارتباط دارم. مگر حتما باید در این قرن از دل کوه شتر بیرون بیاید تا دوستان قبول کنند معجزه را؟؟!!!» (در ادامۀهمان افاضات فوق) 20- «تمام دنیا برای حل مشکلاتشان با ما تماس می‌گیرند و می‌خواهند تا ما به وسیلۀ دانشمندان‌مان مشکلات آن‌ها را حل کنیم!» (مرداماه1386) 21- «این رییس جمهور امریکاهم مثل ماست! یعنی به ایشان هم الهام می‌شود...الهام از نوع شیطانی‌اش، شیطان به رییس جمهور آمریکا الهام می‌کند!» (شهريور 1386) 22- «آن قدر قطعنامه بدهید تا قطعنامه‌دان شما پاره شود!» (آذر 1386) 23- «در ادامۀ همان سفربه جزیرۀ بالی وارد شدیم. در این میان تعدادی زیادی ازدانشجویان هندو به دیدار ما آمدند . آنها فریاد می زدند: "احمدی‌نژاد ما عاشق تو هستیم". این وضعیت را ما یک ماه بعد در کشور چین هم داشتیم. جایی که دانشجویان نیمه‌شب به دیدار ما آمدند...!» 24- «حالا یك زن پیدا شده كه مثل مرد ایستاده و حرفش را میزند همه به او خرده می گیرند!» (در دفاع از فاطمۀرجبی نويسندۀ كتاب معجزۀهزارۀسوم!) 25- «این‌طور نیست که انقلابی کردیم و حالا به نوبت حکومت کنیم مثل حکومت‌های دیگر، خیر! این انقلاب می‌خواهد به حکومت جهانی برسد!» 26- «خيال نكنيد برپايی آرمان‌ها به سهولت قابل دسترسی است. اگر به اين سادگی بود حاكميت امام علی(ع) كه تجلی اسماء الهی است، موفق می‌شد!» (خرداد 1387) 27- «سال گذشته که به عراق رفته‌بودم، گفتند یکی از فرماندهان اشغالگران، علاقه دارد شما را ببیند. گویا مرخصی او هم رسیده بود، مثل خودمان که پس از 45روز در جبهه مرخصی می‌رفتیم، اما او یک ماه مرخصی را عقب انداخته بود تا ما را ببیند و من هم گفتم، بیاید. وقتی آمد پیش ما گفت: افتخار می‌کنم با شما هستم[!!!] شما در دل ما جا دارید[!!!] وی سپس از من درخواست کرد با من عکس یادگاری بگیرد و گرفت و سپس معاونش هم همین‌طور. من زدم پشتش و تشویقش کردم و گفتم هوای مردم عراق را داشته باشید!» (20/4/1387) 28- «آمریکا عراق را اشغال کرد چون می‌دانست امام زمان از این منطقه ظهور می‌کند!» 29- «حركت آخر شروع شده است و بشريت در آستانۀ ورود به دوران جديدی است آشکارا می‌بينيم که از يک طرف نور می‌آيد و ازطرف ديگر تاريکی و ظلمت فرار می‌کند و بزودی محبوب دل همه صالحان وخداپرستان حضرت مهدی‌(عج) خواهد آمد.» ( 22/7/87- در جمع خانوادۀ شهداء استان گيلان) 30- اگر بدخواهان به حقوق ملت ایران تجاوز کنند این ملت با چاقوی زنجان دست و پای آنها را قطع می‌کند!(درجمع مردم زنجان) 31- «مگر احمدی‌نژاد هم مریض می شود؟!» (آبانماه1387 درجمع استانداران سراسر كشور) 32- «طبعا همه ضعف‌هایی دارند اما اگر بنا باشد نقاط ضعف یکدیگر را روی میز بگذاریم، مسایل دیگری پیش خواهد آمد!»(آبانماه 1387 در جريان استيضاح كردان) 33- «عده‌ای هر روز از بالا تا پایینِ دولت رو می‌شورند... اما این چیزا مهم نیست...!» (در جريان مراسم توديع كردان) 34- «امروز نیز به وضوح ویژه‌خواران و زیاده‌خواهان را در پس انبوه شایعات و اتهاماتی که روانۀ این فرزند ملت و خادم کوچک و همکاران نجیب و صبورم می‌شود مشاهده می‌کنم!» (وبلاگ شخصی رييس‌جمهور-خردادماه 1388) 35- «کسانی که در مورد آقای مشائی حرف می‌زنند، کوچک‌مغزند و نمی‌فهمند... خداوند به من تفضّل کرده که می‌توانم نیّات را بخوانم. این قدرت را خدا به‌من داده است!» (در جلسۀ معارفۀ مشایی3/5/1388) 36- «شما یک مهندس پیدا کنید که ادّعا کند مونوریل اقتصادی نیست تا من ببینم مهندسی‌اش را ازکجا گرفته است؟»(درجریان بحث مونوریل در صداوسیما) 37- «علاقۀ ویژه‌ای به ایشان(کامران باقر لنکرانی وزير بركنارشدۀ بهداشت) داشته و دارم. اصلا مثل "هلو" می‌ماند و آدم می‌خواهد بخورد این جوان را...!» (مرداد 88/ گفت‌و‌گو با شبکۀ یک) 38- «من نامهٔ بچهٔ ۵ ساله و ۱۰ ساله را می‌خوانم و دیگران و حتی با آنها حضوری صحبت می‌کنم!» (8/6/1388 در صحن علنی مجلس) 39- «فکر می‌کردم این کار باید انجام شود [حضور زنان در هیأت دولت] چون زنانِ شایستۀ فراوانی داریم که فرصت حضور در عرصۀ مدیریت کلان را پیدا نکرده‌اند. به نظرم رسید آن کسی که می‌تواند این راه را باز کند احمدی‌نژاد است!» (18/6/1388) 40- «این پول[یارانۀنقدی] پول امام‌زمانه...!» (مصاحبه با صدا و سیما در جریان هدفمندی یارانه‌ها) 41- «صهیونیست‌های احمق آدم اجیر کرده‌اند که مرا ترور کنند...!»(11/5/1389) 42- در خطاب به اوباما و سران کشورهای غربی: «آن ممه را لولو برد!» (مرداد1389/ همایش ایرانیان مقیم خارج) 43- «یک بندۀ خدایی در لبنان برای من تعریف کرد که همان شب که ما در بنت‌جبیل بودیم یک عده‌ای مردم از آن طرف به سمت مرز حرکت کرده بودند و وقتی از آن‌ها پرسیده بودند که کجا می‌روید و چرا به سمت مرز حرکت می‌کنید گفته بودند که می‌خواهیم احمدی‌نژاد را ببینیم!» (26/7/1389) 44- «من به آنها نصیحت می‌کنم جلوی سگ‌های صهیونیست را بگیرند که اگر این کار را نکنند ما با نوچه‌هایشان کاری نداریم اما یقۀ اربابان‌شان را می‌گیریم و دو تا سیلی در گوش‌شان می‌زنیم تا چرت‌شان بپرد و بفهمند با کی طرف هستند!» (10/9/89) 45- «هدفمند کردن یارانه‌ها، طرح امام زمان(عج) بود!» (بهمن 1389- در جمع منتخبان استان گیلان) 46- «روزی یکی از دوستان ما (این دوست ما جزء بعثه بود و هر سال به جهت کاری حجّ می‌رفت) آمده بود و خبر خوشی آورده بود، می‌گفت من به اسم تو! امسال ۵۰ نفر را شیعه کردم، خودش می‌گفت که همین استدلال ساده را می‌کردم که یک خط وجود داشته که رسیده به آمریکا و اسرائیل و جنایتکاران و مستکبران دنیا، و یک خط هم خط اهل بیت(ع) است که رسیده به امام خمینی(ره)، رهبری و احمدی‌نژاد، حالا کدام را قبول داری؟!» (27/12/1389) 47- «تنها کشور در کره زمین هستیم که هیچ خانواده‌ای در آن گرسنه نیست!»(ارديبهشت 1390) 48- «از این پس باز هم بنا بر سکوت داریم اما در جایی که ببینم می‌خواهد آسیب جدی به کشور وارد شود من موظف هستم مسایل را با مردم در میان بگذارم!» (ارديبهشت1390 پس از بازداشت برخی از اطرافيان) 49- «به خدا ما دست مديريت امام‌زمان را در اين صحنه می‌بينيم!» (در جمع طلاب و روحانيون مشهد) 50- « من در جلسۀ سئوال از رئیس‌جمهور صحبت‌هایی برای روشنگری مردم خواهم زد...!» (آبان‌ماه 1391 درحضور جمعی از نمایندگان اصول‌گرا) 51- «همه‌اش کشک است، طرف راه می‌رفت می‌گفت ابرقدرت، قدر قدرت...‌ای زکی!» (دی91/ در پاسخ به اظهارات وزیر خارجۀ فرانسه) 52- «اوضاع عالیه! در مصر اوضاع عالیه! همه عشق احمدی‌نژادن!» )صحبت‌های دکتر احمدی‌نژاد در میان هواداران، در پاویون دولت، فرودگاه مهرآباد/ ۲۰ بهمن ۱۳۹۱/ پس از بازگشت از سفر مهم مصر!) 53- «رئیس‌جمهور را در ایران، خدا تعیین می‌کند!» (24/10/1391 در جلسه با نمایندگان آذربایجان شرقی.) و كلی مهملات و سخنان توهم آميز ديگر.....
  • شهروند این "لیست" از بدهکاران سیستم بانکی دوران احمدی نژاد، در صفحه "روح الله زم" منتشر شده توجه بفرماييد: - "محمد شريف ملك زاده" و شركت تحت مديريت وی بنام "شرکت رنوس" ٦٠٠٠ ميليارد تومان - "آرمين محمدي" ؛ شاگرد كامپيوتر فروشي كه به وارد كننده آلمينيوم تحت نام "هولدينگ ياس" تبديل شد ٦٠٠٠ ميليارد تومان - آ "مجتبی خوشرو" ؛ شريك "آرمين محمدي" سازنده برج در كامرانيه ٤٠٠٠ ميليارد تومان - "بابك زنجاني" ٧٠٠٠ ميليارد تومان - "امیر منصور آریا" ، "خاوری" و بقیه این باند ٣٠٠٠ میلیارد تومان - "حمید بقايي" ؛ معاون احمدی نژاد ٣١٠٠ ميليارد تومان - "اسفندیار رحيم مشايي" از محل كميسيونهاي مختلف معاملات دولتي ( از مسكن مهر تا قراردادهاي نفتي) ٨٩٠٠ ميليارد تومان - دانشگاه ایرانیان متعلق به "محمود احمدی نژاد" ١٢٠٠میلیارد تومان - "سعید مرتضوي" در زمان تصدی ریاست سازمان تامین اجتماعی ١٣٤٠ میلیارد تومان - "صادق محصولی" ٢٣٧٠میلیارد تومان - معاون وقت بانک مركزي ١٣٠٠ میلیارد تومان - محمدرضا رحیمی معاون اول احمدی نژاد دراختلاس از شرکت بيمه ١٤٠٠میلیارد تومان - پوستين دوز مديرعامل سابق شرکت سايپا كه هنگام خروج از مرز دستگير شد ؛ ٢٥٠٠ میلیارد تومان - بهزاد ظهيري مدير عامل اسبق ايساكو كه مدتي در اوين بود و آزاد شد ٣٠٠ ميليارد تومان و ٤٥ نفر ديگر جمعا به مجموع ٥٦ هزار ميليارد تومان... والی ماشاءالله.... حالا شما برادر مثلا ارزشي بازم ازش طرفداري كن!!!!