انتقاد شدید دهنمکی از سلحشور: این ولایتمداری شما مرا کشته!
خورنا: سخنان چندی پییش سلحشور در باره وضعیت سینما با واکنشهای بسیاری مواجهه شده است. اما در تازهترین واکنش مسعود دهنمکی با انتشار یادداشتی در وب شخصی خود به شدت علیه ادبیات سلحشور موضع گرفته است و مدعیات وی را به چالش کشیده است.
این واکنش البته جدای از آن بیان معروف سلحشور دلیل دیگری هم دارد. سلحشور به تازگی در گفتوگویی مواضعی گرفت که به نظر دهنمکی سکوت در برابر آنها میتواند تبعات بدی داشته باشد.
ماجرا از آنجا آغاز شد که یکی از سایتها از قول سلحشور نوشت: «امثال دهنمکی چون گمان میکنند مذهبی هستند و سر از کار مملکت درمیآورند و جبهه و جنگ را درک کردهاند، متاسفانه چنین خطاهایی میکنند. متاسفم آقای دهنمکی زنی را به ایران دعوت کرده که همه عالم او را به بدکارگی میشناسند و او فساد و هرزگی را درهمه آثارش به نمایش میگذارد. آقای دهنمکی برای ساخت فیلمی دینی و اخلاقی از جولی استفاده میکند؟ این خانم سالم است؟ این خانم میتواند در سینمای دینی بازی کند؟ لابد چون آقای دهنمکی گفته، اشکال ندارد اگر کارگردانای دیگر چنین غلطی میکردند، آنها را به صلابه نمیکشیدند؟ البته آقای دهنمکی شهدا و بسیجیان ما را یک مشت لات و چاقوکش و فاسد نشان میده. لابد چون آقای دهنمکی هستند، اشکال ندارد.»
در این خصوص دهنمکی میگوید که دعوت از این بازیگر هیچ ارتباطی به بنده نداشته و سلحشور به بهانه حمله به این اقدام در چند مصاحبه و تکذیبییه چیزهایی درباره سینما و اهالی آن گفته است.
متن کامل نامه دهنمکی به سلحشور به این شرح است:
بسمه تعالی
جناب آقای فرج الله سلحشور
مصاحبه که نه قضاوتهای ناعادلانه شما در روزنامه …….را خواندم. اتهامات همیشگی شما به اینجانب و دیگران به بهانه دفاع از ارزشهای دفاع مقدس و اینبار بهخاطر مثلا دفاع از دین مبین اسلام و انتقاد از سینما برایم تازگی نداشت.
دفعات قبل که حضرتعالی خود را در جایگاه مدعیالعمومی اهالی جبهه و جنگ میگذاشتید و به جای نقد با ادبیات سخیف به بنده و فیلم حمله میکردید با خود میگفتم شاید کثرت حضور و بازی در فیلمهای دفاع مقدس و صحنههایی که ایفای نقش کردهاید حضرتعالی را دچار توهم کرده و خود را همه جبهه و جنگ، باور کردهاید و هنوز از حس بازی خارج نشدهاید وگرنه اگر ذرهای نسبت به شهیدانی که نقششان را بازی میکردید شناخت داشتید لابد میدانستید که در جبهه گردان میثمی ها هم بوده اند .(شما را ارجاع میدهم به خواندن کتاب کوچه نقاشها و یا کتاب حر انقلاب زندگینامه شهید شاهرخ ضرغام )..
بله در جبهه نماز شب و حاجیها و سیدها بودهاند اما زورخانه هم بوده لوطیها هم بودهاند. شجاعت بوده اما ترس هم کنارش بوده و البته حاجی گرینف هم که به حمد الله در جنگ و بعد از جنگ به وفور داشتهایم.
گاهی با خود میگفتم به مرور زمان و طرح ناگفتههای جنگ از زبان رزمندههای واقعی و نه فیلمنامههای سینمایی – مسئله برای ایشان روشن میشود. گمان کردم با شنیدن تمجید و تعریفهای برخی از سردارن جنگ از جمله سردار محسن رضایی که گاهی برای تلمذ و یا ابراز فضل نزدشان میروید متوجه شوید که نظر شما در حد یک باریگر فیلمهای جنگی محترم است نه به عنوان کارشناس دفاع مقدس.
راستی میشود برای تنویر افکار عمومی بفرمائید به جز حضور در شهرک سینمایی دفاع مقدس چقدر در خط مقدم تشریف داشتید که اینچنین به خود حق میدهید دیدههای عینی دیگران در جنگ را نفی کنید و فقط شنیدههای خود را حق بدانید…
این ولایتمداری شما مرا کشته! وقتی دیدم در دیدار هنرمندان با رهبری معظم انقلاب – معظمله از سه فیلم “آژانس شیشهای” و “لیلی با من است” و “اخراجیها” به عنوان سه نمونه موفق نام بردند اما شما خود را معیار دانسته و دوباره فیلم را مورد حمله قرار دادید. گرچه تعریف معظمله دلیل بر نقد فنی نکردن فیلمی نمیشود اما از شما که به اسم ولایت و دین اینگونه میدانداری میکنید و زمانی میگفتید: از تو به یک اشاره از ما به سر دویدن-بعید بود که تصریح ایشان را ندیده بگیرید.
البته کم نیستند آدمهایی که ولایت و دین برایشان تا جائی محترم است که با منافعشان بخواند یعنی وقتی از فلان فیلم و یا سریال و یا فلان کتاب تعریف و یا تمجیدی ولو ضمنی هم داشته باشند آن را رسانهای میکنند اما در مورد دیگران و آثارشان تعریف رسانهای را هم نادیده میگیرند. شما وقتی به ضررتان باشد حتی تقدیر چندباره حوزه علمیه از فیلم اخراجیها متنبهتان نمیکند. گویا برای شما سلیقه شخصیتان حکم وحی منزل را دارد و گمان کردهاید که من هم مثل دیگران باید از اسمتان بترسم و سکوت کنم و به خودم بلرزم و ناامید از محاکم قضایی شما را در کرسی قاضیالقضاتی باور کنم؟
ظاهراً سکوت بنده شما را دچار نوعی توهم کرده است. اگر تا به حال چیزی در باره اظهارنظرهای تند و بیادبانه شما نگفتم فقط به این دلیل بود که سعی کردم شأن شما به عنوان کارگردان فیلمهایی با مضامین دینی حفظ شود. تا مردم بیگناه در نگاهشان به فیلمهای شما دچار تحیر نشوند. که چرا بعضیها به آنچه در فیلمهایشان میگویند عمل نمیکنند؟ [لمن تقولوون ما لا تفعلون؟!]
اما با خواندن حرفهای جدیدتان درباره خودم و دیگر اهالی سینما به این نتیجه رسیدم که بعد از فعالیت شما در ژانر جنگی و دفاع مقدس این بار فعالیتهای هنری شما در سینمای تاریخی ـ دینی شما را دچار نوعی توهم معنوی کرده و احساس کردهاید که چشم بصیرت پیدا کردهاید و باطن همه را میبینید و فاسق فاجر و عابد و فاحشه در ترازوی سلیقه شما معلوم میشوند. لابد توقع دارید که باید باور کنیم که از عالم بالا به شما الهام میشود که همه خلقالله مفسدند و شما مصلح کل!!
برادر سلحشور!
باور کنید شما تکلیف الهی ندارید که هرلحظه با هر خبرنگاری که با شما تماس میگیرد مصاحبه کنید و شکیات خود را به جای یقینیات، رسانهای کنید. حضرت علی(ع) میفرماید: فاصله حق و باطل چهار انگشت است شنیدن و دیدن.
شما چگونه به خود حق میدهید که با استناد بر شایعات آن هم از موضع دین و انقلاب درباره دیگران اینگونه قضاوت کنید؟!
مثلاً همین شایعه دعوت از بازیگر هالیودی، هیچ با خود فکر نکردید سینمای ایران با این اقتصاد نحیفش چگونه میتواند بازیگر هالیودی با دستمزدهای چنددهمیلییارد تومانی را به استخدام خود درآورد و اصل مسئله میتواند به خودی خود منتفی باشد؟ و گرفتن این مصاحبهها از شما چیزی جز پوست خربزه انداختن زیر پای شما نیست؟!
بگذریم از اینکه عطش استفاده از بازیگران خارجی در بین برخی دوستان کم مسبوق به سابقه نیست و اگر پا میداد حتی به مادر بزرگ آنجلیناجولی هم برای حضور در فیلم و سریالشان رضایت میدادند. باز گلی به جمال بنده به قول شما لات و جبهه خرابکن که همان اول کار آب پاکی را روی دست دوستانی که این خبر و پیشنهاد را دادند ریختم و اصل قضیه را منکر شدم…
حضرت سلحشور!
برای کوبیدن سینمای هالیوود و بازیگران بعضاً مسئلهدارش نیازی به آسمان به ریسمان بافتن و اتهام زدن نیست. خوب و بد در هر صنف و هر لباسی هستند اما نمیتوان اینگونه حکم کلی صادر کرد. برای دفاع از دین و انقلاب و حرفهایتان با قول احسن به میدان بیایید. ادبیات شما نسبت به من که مثلاً به قول خودتان خودی بوده و سابقه جنگ و انقلابیگری دارم به حاکمان معبد آمون بیشتر میآید تا حضرت یوسف چه رسد به دیگرانی که باید به قول رهبری باید به فکر جذب حداکثری آنها باشید.
با ادبیات یزیدی نمیشود حرفهای حسینی زد. مگر در همین سینما و با همین بازیگران صدها فیلم دفاع مقدسی و یا دینی و یا تاریخی ساخته نشده است؟ خود شما بازیگران و عوامل سریالتان را از آسمان هفتم که نیاوردهاید؟ چند نفر از شما و دوستانی که در حوزه هنری با پول بیتالمال تربیت شدند تا سینمای انقلاب را بسازند همانطور که اول انقلاب بودند ماندهاند؟
از روزی که با شعار مرگ بر آمریکا چند نفر از همین تربیتشدگان به سینما آزادی ریختند و مرحوم علی حاتمی را نواختند چند سال میگذرد؟ حالا آنها کجا هستند؟ دو سه نفر از آنها در همین سینما ریششان را تیغ زدند و دارند کار میکنند و پز روشنفکری میگیرند و یکی دو تایشان هنوز با ریششان نظام را تیغ میزنند و بودجههای چندمیلیاردی میگیرند. مگر بعضی از آنها هم که تا دیروز در خیابان تیغ موکتبری دست میگرفتند کارشان به سخنگوئی و مجریگری در بیبیسی نکشید تا مهمل ببافند؟ حالا چه توقعی از جوانهای امروزی سینما دارید که از برخی مدعیان دینداری ما در سینما چیزی جز تظاهر ندیدهاند؟ برخی کسانی که با صلوات کات میدهند اما ….لا اله الا الله..
کجای دین به شما اجازه میدهد خود را بهتر از دیگران بدانید؟ اینگونه قضاوت تفرعن و تکبری در خود دارد که عالمان دین هم از آن پرهیز میکنند چه رسد به من و شما که به تعبیر شهید آوینی همه ما برقله آتشفشان خانه ساختهایم. نکند مصداق این شعر معروف باشیم که:
عابدان کین جلوه در محراب و منبر میکنند
چون به خلوت میروند آن کار دیگر میکنند
من برای خودم بیشتر از دیگران میترسم شما را نمیدانم ولی با این اطمینان به نفسی که شما دارید فکر میکنم معصوم باشد!!!
برادر کارگردان سینمای دینی!
اگر تا حالا جواب بداخلافیهای شما را ندادم و در مورد بسیاری از موارد مطرح شده سکوت میکردم بهخاطر وساطت برخی دوستان شما در رسانه ملی و سینما بود وگرنه حرف زیاد بود برای گفتن اما نمیخواستیم دشمن شاد شوید. ولی اظهارات و تکذیبهای اخیرتان مرا بر آن داشت که چند خطی برایتان بنویسم تا مبادا این توهم در جامعه ایجاد شود که شما سخنگوی همه نیروهای هنری جبهه انقلاب هستید و ادبیات و مواضع شما مورد تایید همه نظام و انقلاب است. شما در نهایت فقط و فقط فرجالله سلحشور هستید و همه مواضع شما مواضع همه اهالی سینمای دفاع مقدس و یا همه اهالی سینمای دینی و انقلابی نیست.با نزدیکترین دوستانتان هم که صحبت کردم تا قبل از انتشار این نامه شما را نصیحت کنند به این نتیجه رسیدم که آنها نیز از تندرویها و ادبیات خاصتان گلهمند هستند و گوش شنوایی نیست و انتشار این نامه اجتنابناپذیر است.
باور کنید اگر دشمن شاد نمیشدید و تکذیبیه شما درباره حرفهایتان نبود برای اعلام برائت از این مواضع حتما واکنش تندتری نشان میدادم تا نشان دهم حرفهای شما بیشباهت به مواضع کسانی نیست که انحصارطلبانه میگویند سینما جای متدیننین و یا حرفهای دینی و انقلابی نیست این دو دیدگاه هر دو مثل یک لبه قیچی میمانند. نان چه کسانی در ایجاد درگیری و تقابل در سینمای ماست. در حالی که بیشتر اهالی سینما درگیر معیشت روزانه خود هستند برای برخی فرقی نمیکند چه دولتی سر کار باشد چپ باشد یا راست نانشان در روغن است و کارهای مثلاً فاخرشان تعطیلشدنی نیست. حاشیه امن برای رفتارهای اخلاقی و غیراخلاقیشان دارند و هیچوقت ممنوعالکار نمیشوند لابد چون به مصلحت نیست!
اگر سینمای ما دچار آشفتگی است و در رعایت شئونات در بعضی جاها پایش میلغزد مقصر کسانی هستند که سی سال است ریش و قیچی دستشان بوده است؟ وگرنه همین معضلات در دانشگاه و خیابان هم هست. نگاهی به صفحه حوادث روزنامهها بیاندازید. البته به نظر من مردان خیابانی کمتر از زنان خیابانی نیستند ولی متهم همیشه دیگرانند. این نسل تربیت شده استکبار نیست در این سی سال یا چپ حاکم بوده یا راست.
مشکل این است که برخی بهجای کار بیشتر حرف میزنند. بچه مسلمانهای ما باید از دیگران بیاموزند که کارشان و عملشان حرف بزند نه زبانشان. آنها شب و روز با پول همین نظام دارند حرفهای خودشان را میزنند و بچه مسلمانهای ما برای پز روشنفکری حرفهای آنها را میزنند تا به رسمیت شناخته شوند.
مشکل این است که سیاستمداران ما نگاهشان به سینما ابزاری است. با دست پس میزنند و با پا پیش میکشند. هم با هنرپیشه و سینماگران عکس یادگاری میگیرند و هم مصلح وضع موجود میخواهند باشند. ولبشو سیاستگذاری در دستگاههای مختلف فرهنگی کشور جایی برای مصالح نظام نگذاشته است. در این شرایط حمله به بازیگران سینما چیزی جز فرافکنی و ضعیفکشی نیست. من در این چند فیلمی که ساختهام بیش از یکصد بازیگر مطرح سینما و عوامل فنی که عموماً از بهترینها بودهاند صادقانه در خدمت مضامین دینی و دفاع مقدسی بهره بردهام و شما و سایر دوستان و نهادها و ارگانها نیز بهره بردهاید حال جوانمردانه است که اینگونه سخن بگوئیم؟ چرا حوزه هنر را همانند حوزه سیاست دوقطبی کنیم که بهرهاش را دیگران ببرند. چرا در طرح انتقاداتتان روش کسانی را در پیش گرفتهاید که نانشان در تقابل مردم با هم و یا هنرمندان با هم است؟ هیچ فکر کردید چرا مدعیان انحصاری سینما در برابر حرفهای منسوب به شما در دفاع از بازیگران به میدان نیامدند!!!!!!!
آقای سلحشور!
در آخر اینکه من و بسیاری دیگر به آن تعریف یکجانبه شما از دفاع مقدس که میگوئید باور نداریم و اگر تعریف شما از دینداری هم این است که بدون یقین در مورد دیگران قضاوت کنیم و حکم کلی صادر کنیم به این دینداری هم باور ندارم. ادبیات علمای دین عرفا و بزرگان اخلاق حتی درباره بدترین دشمنان انقلاب اینگونه نبوده و نیست. امام راحل ما بارها حتی شاه را هم آقای شاه خطاب میکرد.
میدانم بعد از این نامه شما و دوستانتان چه اتهاماتی را نثارم خواهید کرد که فلانی خودش هم خراب شده و از مواضعش عدول کرده اما این رسم جوانمردی نیست که با همین بضاعت سینما و عوامل و بازیگرانش فیلم بسازیم و آنها در آثار ما ایفای نقش کنند و در حد توانشان دینشان را به کشور و جنگ و…ادا کنند و بنده عافیتطلبانه در برابر بیمهریها از آنها دفاع نکنم. این بازیگران از طرف ضدانقلاب باید فحش بشنوند که چرا در آثار به نفع انقلاب کار میکنند و از داخل هم توسط سیاستبازان هنرمندنما محکوم شوند و تهدید شوند و شما هم با کلیگوئی در حقشان کملطفی کنید؟ اما بنده ترجیح میدهم به جای ضعیفکشی به آقازادههای پشیمان از انقلابیگری و اشراف حوزه فرهنگ و هنر بتازم و در نهایت ترجیح میدهم به قول شما به کاراکتر مجید سوزوکی فیلمم شبیه باشم تا حاجی گرینف اخراجیها!
در پایان به قول خیام
….آیا تو چنانکه مینمایی هستی؟