“گشت ارشاد” ؛ به نفع حجاب یا به زیان نظام؟! / جعفر محمدی
خورنا _ جعفر محمدی: “گشت ارشاد” تعبیر نام آشنایی برای ایرانیان است که سابقه ای چند دهه ای در کشور دارد و البته نام ها و روش هایش در طول زمان دگرگون شده است؛ از گشت ثارالله و گشت انصار به “گشت ارشاد” رسیده و مشخص نیست در آینده چه عنوانی بر آن گذارده خواهد شد.
در موافقت و مخالفت با گشت ارشاد و روش های آن ، البته سخن فراوان گفته شده است و بر آن نیستیم تکرار مکررات کنیم؛ فقط در عین تعهد به قوانین رسمی و آموزه های دینی ، از باب امر به معروف و نهی از منکر به کسانی که در گشت های ارشاد امر به معروف و نهی از منکر می کنند، نکاتی را از سر خیرخواهی متذکر می شویم:
۱ – قرار در گشت ارشاد ، آنچنان که از نامش بر می آید ، ارشاد و راهنمایی کسانی است که به فریضه حجاب اهمیت چندانی نمی دهند. لذا برخوردهای سلبی ، نه تنها سودی ندارد بلکه نقض غرض است و ای بسا یک دختر عادی غیر سیاسی را که صرفاً «بدحجاب» بوده را در پی بازداشت و تحقیر ، به یک عنصر سیاسی ضد نظام تبدیل کند.
البته این نکته را درک می می کنیم که نیروی انتظامی برای برخورد با این افراد تحت فشار است و در شرایطی که نهادهای مختلف در زمینه حجاب ، به وظایف شان عمل نکرده اند، بار تمام اهمالکاری های دیگران بر عهده پلیس افتاده است. ولی واقعیت این است که با برخورد پلیسی ، هر اندازه هم که نرم و آرام باشد ، نمی توان کاری از پیش برد چه آن که برخورد پلیسی نرم هم بالأخره برخورد پلیسی است.
در جامعه ای که “من پایم تا به این سن ، به کلانتری باز نشده” ضرب المثل است، بردن زنان و دختران به مقر پلیس و نگهداری ولو چند ساعته و اخذ تعهد و این قبیل کارها ، به احتمال قوی ، به جری شدن این افراد و ایجاد کینه و نفرت می انجامد تا “ارشاد” آنها و این که بعد از بیرون آمدن از آنجا ، محجبه شوند!
انسان عاقل ، باید “سود و زیان” هر کاری را مجموعاً محاسبه کند و تصمیم بگیرد. کسانی که نیروی انتظامی را برای چنین برخوردهایی تحت فشار قرار می دهند، با همفکری فرماندهان این نیرو و جامعه شناسان بررسی کنند که آیا این نوع مواجهه، به بهبود وضع حجاب می انجامد یا می تواند افرادی عادی را به مخالفان سیاسی و نیروهای سرخورده جامعه بدل و آرام آرام ، آتش زیر خاکستر درست کند؟!
اگر جمع بندی شان این بود که روش جاری، به نفع حجاب و عفاف است ، ادامه دهند وگرنه ، با درایت ، آن را متوقف کنند.
۲ – این که معیار بدحجابی چیست و پلیس ، با صاحبان کدام پوشش های برخورد می کند، موضوعی است که به نیروهای پلیس ، آموزش داده شده است و اوضاع بلبشوی سالیان گذشته -که حتی نیروهای خارج از پلیس هم در قالب گروه هایی مانند”القارعه” به خود اجازه بدترین برخوردها را می دادند- تا حد زیادی بهبود یافته است.
با این حال، بی هیچ تعارفی باید گفت شاهد برخوردهایی با برخی بانوان هستیم که شگفتی ناظران را بر می انگیزد. برخی برخوردها ، به جای آن که با زنان و دختران بدحجاب – به معنای عرفی – صورت گیرد با زنان و دختران خوش پوش و خوش سیما صورت می گیرد. گو این که خوش پوشی و زیبایی ، خطر برخورد با این افراد را تشدید می کند و این در حالی است که خوش پوشی در حد عرف مقبول جامعه، یک فضیلت اجتماعی است و زیبایی ، یک نعمت خدادادی.
البته شاید بگویند این فردی که “ارشاد” شده است، مثلاً موهایش بیرون بوده و مرتکب فعل حرام شده است و سپس نویسنده این سطور را با این سؤال اتهام آمیز مواجه کنند که نکند تو موافق عدم اجرای دستورات الهی هستی؟!
در پاسخ باید گفت که ما در یک محیط واقعی بحث می کنیم ؛ اگر هر زنی که مویش از زیر روسری بیرون باشد ، مستوجب برخورد پلیسی ، به اتهام زیرپا گذاشتن دستور الهی باشد، باید تمام زنان ایرانی که در عین عفاف و پاکدامنی ، موهایشان نیز دیده می شود را “ارشاد” کرد؟ یا آنچنان که بعضاً مشاهده می شود از بین این همه زن و دختر ، خوش پوشان و خوش سیمایان باید با برخورد مواجه شوند؟
وانگهی ما از سود و زیان سخن می گوییم و یک سؤال منطقی را به میان آورده ایم: آیا ادامه این روش، به نفع حجاب است یا به زیان جامعه و نظام؟
گذشته از این ، چگونه زنان و دخترانی که “بدحجاب” نامیده می شوند، در راهپیمایی ها و انتخابات، “امت همیشه در صحنه” و “حماسه ساز” هستند ولی همان افراد با همان پوشش ها، دو روز بعد در برج میلاد و فلان میدان و پاساژ و … بدحجاب هایی مستوجب برخورد پلیسی؟!
قرار نیست هر پرسشگری با انگ و اتهام مواجه شود.
۳ – شاید پرسیده شود پس راه حل چیست؟ پاسخ تنها یک چیز است: “اقناع”.
در طول بیش از سه دهه گذشته ، تمام راه ها پیموده شده و نتیجه نیز مطلوب نظام نبوده است: از برخوردهای شدید و گاه حتی خودسرانه و ضرب و شتم زنان و دختران بدحجاب تا تذکر و اخذ تعهد و ایجاد محدودیت های اداری و تشویق هایی مانند اهدای چادر سفید به عروس های بی حجاب در ماشین عروس و … همه و همه راه ها و روش هایی بوده اند که آزموده شده و جواب نداده اند.
پوشش هر فردی ، تابعی از باورهای اوست. اگر کسی باور دینی به حجاب داشته باشد، چه در خیابان ، چه در مهمانی خانوادگی ، چه در ایران ، چه در خارج ، چه در حضور گشت ارشاد و چه در غیاب آن ، حجابش را رعایت می کند و گرنه، نه! فرمول دیگری هم ندارد.
مگر میلیون ها زنی که در رژیم گذشته حجاب کامل داشتند و حتی برای حفظ حجاب شان مبارزه هم می کردند ، با زور و اجبار چادر و روسری بر سر می کردند؟
اگر نهادهای مذهبی ، فرهنگی و تبلیغی در نظام اسلامی، نتوانسته اند باورهای دینی را آن گونه که باید و شاید در میان مردم نهادینه کنند ، باید مشکل را در درون خود جست و جو کنند و نگاه ریشه ای داشته باشند نه این که تمام همّ و غمّ شان را معطوف به آن کنند که با خروجی این سیستم که فلان دختر بدحجاب است ، مقابله فیزیکی کنند و از خود و عملکردشان – که گاه حتی موجبات بدبینی به دین را فراهم کرده است- غفلت کنند.
و نهایتاً بی مناسبت نیست مروری بر آنچه رهبر انقلاب در خصوص زنانی که بدحجاب نامیده می شوند داشته باشیم که در سفر استانی شان به خراسان شمالی بیان داشتند:
«خودتان را مجهز کنید، مسلح به سلاح معرفت و استدلال کنید،بعد به این کانونهای فرهنگی – هنری بروید و پذیرای جوانها باشید.
با روی خوش هم پذیرا باشید؛ با سماحت، با مدارا. فرمود: «و سنّه من نبیّه»، که ظاهراً عبارت است از «مداراه النّاس»؛ مدارا کنید.
ممکن است ظاهر زنندهای داشته باشد. بعضی از همینهایی که در استقبال امروز بودند و شما – هم جناب آقای مهماننواز، هم بقیه آقایان – الان در این تریبون از آنها تعریف کردید، خانمهایی بودند که در عرف معمولی به آنها میگویند «خانم بدحجاب»؛
اشک هم از چشمش دارد میریزد.
حالا چه کار کنیم؟ ردش کنید؟ مصلحت است؟ حق است؟ نه، دل، متعلق به این جبهه است؛ جان، دلباخته به این اهداف و آرمانهاست.
او یک نقصی دارد. مگر من نقص ندارم؟ نقص او ظاهر است، نقصهای این حقیر باطن است؛ نمیبینند.
گفتا شیخا هر آنچه گویی هستم / آیا تو چنان که مینمایی هستی؟
ما هم یک نقص داریم، او هم یک نقص دارد. با این نگاه و با این روحیه برخورد کنید.
البته انسان نهی از منکر هم میکند؛ نهی از منکر با زبان خوش، نه با ایجاد نفرت.»
حال همان پرسش سطور پیشین را مطرح می کنیم: آیا گرفتن زنان و دختران در معابر عمومی و آنها را همانند سارقان ، سوار بر خودروی پلیس کردن و بردن و نگه داشتن و …، ارشاد “با زبان خوش” است یا آن گونه که رهبر انقلاب تصریح داشته اند “ایجاد نفرت”؟
هر که می خواهد به این سؤال پاسخ دهد، ابتدا با خود اندیشه کند که اگر با خود یا خانواده اش چنین برخوردهایی شود، “ارشاد” می شود یا متنفر؟!
جعفر محمدی- مدیر مسئول خبرگزاری عصر ایران