مخالفان زنگنه، اول سابقه کارشناسی و موفقیت اجرایی خود را ارائه کنند
خورنا: هشت سال مدیریت بیژن نامدار زنگنه در نفت اگر از خاطر هر کس برود از خاطر مردان جنوب نخواهد رفت. اختلاف نظرهای کارشناسی میان اهواز و تهران در آنروزها به یکی از سوژه های جذاب رسانه ها بدل شده بود و شاید برای همین باشد که این روزها نظر جنوبی ها در خصوص برگشت مجدد زنگنه به نفت از اهمیت بسیاری برخورداراست.
اما حسین نورالدین موسی یکی از کارشناسان و مدیران با سابقه بیش از ۳۰ سال در مناطق نفت خیز جنوب در خصوص این انتخاب روحانی برای نفت معتقد است، امروز زمان هم اندیشی است و تنها همگرایی در مقابل دشمنان نتیجه خواهد داد. البته وی گلایه ای به اظهارات اخیر سید مسعود میرکاظمی وزیر اسبق نفت و رئیس کمیسیون انرژی مجلس علیه زنگنه دارد که در ادامه می خوانید:
آقای نورالدین موسی، کارکنان مناطق نفت خیز جنوب در دوره وزارت آقای زنگنه همواره یکی از منتقدین اصلی عملکردهای این وزیر بودند. درحال حاضر باتوجه به معرفی آقای زنگنه برای پست وزارت نفت نظر شما درخصوص این انتخاب آقای روحانی چیست؟
اختلاف نظرهای کارشناس جنوب با آقای زنگنه یک سری مسایل کارشناسی بوده اما در شرایط امروز که دشمنان ما با افزایش تحریم ها تلاش دارند تا کشور را تحت فشار قرار دهند در حال حاضر نیاز به همگرایی جدی داریم. متاسفانه ما در برداشت از میادین مشترک شدیدا از همسایگان خود عقب افتاده ایم و درچنین شرایطی باید عقاید کارشناسی را بهم نزدیک کرد و کار را پیش برد.
اخیرا آقای میرکاظمی با واکنش شدید نسبت به نقلقولی از آقای زنگنه اظهار داشتهاند که ایشان صلاحیت گروهبانی در وزارت نفت را ندارد و در ادامه گفته است آقای زنگنه به مدیران نفتی اجحاف کرده است و باید از آنان عذرخواهی کند ، نظر شما در این خصوص چیست ؟
به نظر بنده اساساً اظهارنظر و قضاوت افراد راجع به یکدیگر باید از تناسب ، جایگاه و اهلیت مناسب و به طور کلی از یک همطرازی برخوردار باشد. اگر آقای زنگنه در دوره مسئولیتشان در نفت که اختلاف نظرهای کارشناسی نیز ما با ایشان داشتهایم ، با سابقه ۲۰ سال نظارت که حداقل ۱۶ سال آن در حوزه انرژی و۸ سال آن مشخصاً در وزارت نفت بوده ، به زعم آقای میرکاظمی صلاحیت گروهبانی در وزارت نفت را ندارد ، چگونه خود ایشان بدون داشتن یک روز سابقه در حوزه انرژی کشور به ویژه در حوزه نفت، خود را شایسته وزیر نفت شدن میدانست؟
هرکس قبل از نقد دیگران میبایست عملکرد خود را مورد ارزیابی و حسابرسی قرار دهد . فکر میکنم کسانی باید از مجموعه کارکنان و بدنه کارشناسی و مدیران صنایع نفت عذرخواهی کنند که با برکناری افراد مجرب و باسابقه از ستاد وزارت نفت و مدیریتهای حساسی مانند شرکت ملی نفت ایران ، شرکت صنایع پتروشیمی و غیره ، در مقابل با انتصاب افرادی بدون داشتن کوچکترین تخصص و تجارب کاری ، ضربات سهمگینی بر پیکر این حوزه راهبردی کشور عزیزمان وارد کرده اند. همچنین از ایشان نقلقول شده که با مدیریت آقای رستم قاسمی در نفت نیز مخالف بودهاند که البته ما از صحت و سقم این موضوع بیاطلاع هستیم.
نظرتان در مورد نحوه مدیریت آقای قاسمی در نفت چیست؟
آقای قاسمی از زمان پذیرش قطعنامه ۵۹۸ تاکنون در پروژههای بزرگ ملی و غالباً مرتبط با نفت فعالیتهای چشمگیری داشتهاند. از مدیریت و احداث محل چاهها برای توسعه میدان منصوری در ابتدای کارشان تا انجام پروژههای عملیاتی و زیرساختی برای توسعه بعضی از فازهای پارس جنوبی از فعالیتهای درخشان آقای قاسمی در حوزه نفت کشور بوده است.
به نظر بسیاری از کارشناسان سیاستهای غلط مالی در دوران وزیر پیشین نیز باعث زمینگیر شدن و توقف بسیاری از طرحهای بزرگ شده بود.به نظر می رسد رویکرد مالی وی و مقروض شدن وزارت نفت به بانکها از یک سو و از سوی دیگر تغییر ترکیب هیئتمدیره آسیبهای فراوان به صنعت نفت وارد کرده است.
به نظرشما کرسنت یک خیانت بزرگ بوده است؟
کسانی باید از قرارداد کرسنت و خیانت بار بودن یا نبودن آن صحبت کنند که خود نیز عملکرد درستی داشته باشند. قرارداد کرسنت اگر خیانت بار هم بوده است، عملیاتی نگردید و هیچگاه به مرحله اجرا هم درنیامد و خوشبختانه نه گازی فروخته شد و نه معاملهای صورت گرفت.
اگر اینطوراست پس چطور این قرارداد را یک خیانت بزرگ می نامند؟
بهتر است مسوولان وزارت نفت در نیمه اول دولت دهم راجع به الحاقیه قرارداد توسعه میدان نفتی آزادگان در زمان وزارت خودشان و تعارض این قرارداد با منافع ملی هم صحبت کنند. درحالیکه توسعه این میدان با عملیاتی شدن تولید زودهنگام به میزان ۵۰ هزار بشکه در روز با حداقل هزینه و در کمترین زمان توسط شرکت ملی مناطق نفتخیز جنوب انجام شد و NDP میدان (برنامه جامع توسعه میدان) برای فازهای بعدی نیز توسط اداره مهندسی نفت مناطق تهیه شده بود و مدیریت فنی مناطق توسعه کامل این میدان را با اجرای برنامههای تزریق گاز حداکثر ۱.۵ میلیارد دلار برآورد کرده بود ، چگونه ادامه توسعه این میدان با هزینه ۶ میلیارد دلاری به شرکت چینی واگذار میشود؟
به نظر شما نفت نیاز به تغییر فرهنگ معاملهگری و لابی گری دارد ؟
این سخن بسیار سنجیده و درستی است که فرهنگ معاملهگری و لابی گری و افزونطلبی باید عوض شود و به جای آن فردگرایی ، شایستهسالاری و شایسته گزینی قرار گیرد . بدیهی است تقدم منافع ملی و مصالح نظام بر منافع اشخاص و جریانات میبایست سرلوحه عمل ، اعتقاد و باور قلبی و عملی همه ما باشد. امّاباید دید چه کسی از این شعار استفاده می کند. سؤال اینجاست اگر کسی به صرف قرار گرفتن در مدیریت وزارتخانه، افراد منتسب با دوستان خود را به نفت بیاورد و علیرغم غیر مرتبط بودن سوابق کاری و مدرک تحصیلی آنان بر خلاف قوانین و مقررات جاری نفت دستور تعدیل مدرک و مرتبط کردن سوابق کاری آنها بدهد و در ادامه رتبههای تشویقی نیز به آنها بدهد و حتی از مزایایی چون حق نوبت کاری نیز آنها را بهرهمند کند ، میتواند دم از ارزشگرایی و تعویض فرهنگ و محکوم کردن لابی گرایی بزند؟