آیا تحمل شنیدن نه را دارید؟/ جمال درویش

باور کنید کسانی که به شما نه می گویند لزوما آدم های بدی نیستند.(آنتوان چخوف)

خورنا _ جمال درویش: هرگز خود را آزموده اید که تا چه حد تحمل شنیدن نه را دارید؟ مشاهده ها نشان میدهد که بعضی از افراد از دوران طفولیت نسبت به شنیدن کلمه نه واکنش منفی نشان میدهند.

همچنین اصرار دارند که به هر قیمتی خواست خود را بر دیگران تحمیل کنند. اگر در احوال کودکان خود نظر کنید خواهید دید که بعضی از آنان اگر اراده شان بر چیزی تعلق گرفت آنقدر گریه و زاری می کنند و آنقدر خود را به درو دیوار میزنند تا دیگران را به برآوردن حاجت خود وادار سازند.

در صورتی که بعضی دیگر به سادگی از خواسته های خود صرفنظر می کنند. هنوز به روشنی مشخص نیست که این امر ناشی از طبیعت آنهاست یا ناشی از تربیت غلط است. آنچه مسلم است این است که آدمی دوست دارد از دیگران پاسخ آری بشنود. کافی است به حالتی که پس از شنیدن پاسخ نه به شما دست می دهد توجه کنید.

تفاوتی که وجود دارد در شیوه و وسیله نیل به پاسخ مثبت دیگران است در جایی سر نیزه زندان و شکنجه ابزار همراه سازی است و در جایی اقامه دلیل و برهان، در هر صورت همواره خواهان آن هستیم که دیگران را در راهی که در پیش گرفته ایم با خود همراه سازیم.

خانواده نخستین مکانی است که فرد را در مقابل دیگری قرار می دهد. تنظیم مناسبات زن و شوهر همواره مورد توجه ادیان الهی و مکاتب زمینی بوده است. در عین حال ناسازگاری میان زوج ها شایعترین مشکل خانواده ها به خصوص در عصر حاضر است.

این پدیده علت اصلی افزایش طلاق در بسیاری از جوامع به ویژه جوامع مدرن است. بسیاری از ناسازگاری ها از مسایل به ظاهر پیش پا افتاده و جزئی از جمله اصرار هر یک از زوجین به تحمیل نظر خود بر دیگری و امتناع طرف مقابل از قبول آن نشأت میگیرد.

در خانواده های سنتی مرد سالار معمولا مرد مایل است که همه اعضای خانواده تسلیم نظرها و عقاید او باشند و چون دیگر اعضاء نیز این موضوع را پذیرفته اند تنشی در این خانواده مشاهده نمیشود.

ولی پدیده عجیبی که ویژه جوامع در حال گذار است وجود خانواده هایی است که از سویی مدعی رعایت دموکراسی و پایبندی به شور و مشورتند و از سویی دیگر همواره نتیجه این شور و مشورت باید مطابق با نظر مرد خانه باشد.

این مرد سالاری نوین با شکل سنتی آن که تنها در شیوه حاکمیت بخشیدن به مرد تفاوت دارد. استبدادی است که لباس دموکراسی به تن کرده است .

بعضی از روانشناسان بر این باورند که میان بیماری های روحی انسان و تعداد نه هایی که در طول زندگی شنیده است روابطی وجود دارد و از آنجا که این نه ها را انسان بیشتر در جامعه میشنود لذا پرهیز از اجتماع را برای سلامت روحی و اخلاقی او مفید می دانند.

تمایل نداشتن به شنیدن نه تنها به چهار دیواری خانه محدود نمیشود بلکه در روابط اجتماعی بیرون از خانه نیز به نوعی خود را نشان می دهد. وقتی درخواستی را تنظیم میکنیم و آن را به یکی از اداره های شهر می بریم و مسئول ذیربط در زیر درخواست ما می نویسد میسر نیست یا خلاف مقررات است و کلماتی از این قبیل، چه احساسی به ما دست میدهد؟

آیا درخواست خود را مورد تجدید نظر قرار می دهیم یا سعی می کنیم به هر طریق ممکن آن را به سازمان مورد نظرمان تحمیل کنیم؟

شاید تصور کنید پادشاهان و حاکمان مستبد، آدمهای عجیب الخلقه ای هستند، خیر! آنان نیز از میان همین مردم معمولی برخواسته اند تنها تفاوتشان با دیگران اصرار بیش از حدی است که بر تحمیل اراده خود بر دیگران دارند و اکراهی است که نسبت به شنیدن کلمه نه دارند.

کسانی که در جلسه های امتحان تقلب می کنند، کسانی که به چراغ قرمز چهار راه توجه نمی کنند، کسانی که کنتور برق خانه را دستکاری می کنند، کسانی که بدون بلیط سوار اتوبوس واحد می شوند، مأمورانی که از امکانات بیت المال سوء استفاده میکنند و به طور کلی تمام کسانی که حاضر نیستند به حاکمیت قانون گردن بگذارند همه و همه پادشاهان مستبدی هستند که هنوز فرصت نیافته اند خلاف های بزرگتری انجام دهند.

این افراد در راهپیمایی ها شرکت می کنند و به سادگی مرگ را نصیب این و آن می کنند حال آنکه هیچ معلوم نیست اگر روزی خود آنها همان قدرت و اختیار را داشتند چگونه رفتار می کردند.

اگر خواستید بدانید تا چه اندازه با یک پادشاه مستبد فاصله دارید ببینید تا چه اندازه نسبت به رعایت قانون بخصوص وقتی که خلاف میل و منافع شما باشد مقید هستید.

یادداشت از جمال درویش