الف: آقای جلیلی شما دیگر چرا؟!
شرح این نامه به صورت زیر می باشد:
من تا دیروز قصد صد در صدی داشتم برای رأی دادن به آقای سعید جلیلی، زیرا او را اخلاقی ترین، حزب اللهی ترین و پایبندترین فرد به منافع انقلاب می دانستم. اما دیروز او در مناظره اش، تمام باورهای مرا به هم ریخت.
من از یک نیروی حزب اللهی معتقد به نظام و انقلاب و آرمان های شهدا انتظار نداشتم برای آن که در یک مناظره سیاسی حرفی برای گفتن داشته باشد، پرونده های محرمانه کشور را روی دایره بریزد که بله در جمهوری اسلامی، در سال های قبل، در سمیرم و سبزوار و ایذه و فیروزآباد، بین مردم و نیروی های نظامی و انتظامی درگیری به وجود امد و چند نفر از مردم کشته شدند.آیا این که در ۳۴ سال از عمر نظام مقدس جمهوری اسلامی،در چند جا هم به عللی ناآرامی ایجاد شده و چند نفر هم کشته شده اند، باید دستاویز دبیر حزب اللهی شورای عالی امنیت ملی باشد برای رأی آوردن؟
آن هم بدون این که توضیح داده شود که در آن شهرها واقعا چه اتفاقی افتاده و ماجرا چه بوده است؟ آیا متهم کردن نظام به کشتن مردم بدون ذکر اصل قضیه و حتی بدون اعلام این که ممکن بوده خطایی از یک یا چند مامور جزء بوده، و بدون ذکر شهدای احتمالی ماموران پلیس با دغدغه های پاسداری از نظام همخوانی دارد؟!
آیا هزینه کردن از رهبری در مناظره که بله! ایشان فلان پاراف را زیر گزارش محرمانه نوشتند درست بود؟ آیا آن گزارش و پاراف رهبری، سند محرمانه نبود؟ آیا محرم سیاست هسته ای ایران این گونه رازداری و امانتداری می کند؟
ظرفیت داشتن خیلی مهم است. یک رزمنده، یک نیروی ارزشی، یک حزب اللهی، هرگز و هرگز برای دست یاقتن به قدرت، نظام و انقلاب را زیر سوال نمی برد و رازهایی که به عنوان امانت در دست او هستند را وسیله رأِی آوری نمی کند.
این اشتباهی بود که محمود احمدی نژاد در انتخابات قبلی کرد و امروز می بینیم کسی که این همه به او امیدوار بودیم درست در همان راه طی شده ای قدم می زند که پیشتر احمدی نژاد پیمود و دلسوختگان نظام و و انقلاب و ولایت را نقره داغ کرد.
ای کاش این مناظره هرگز پخش نمی شد تا باورهای ذهنی ام این گونه به هم نمی ریخت. آقای جلیلی دلمان را شکستید.