آقای هاشمی! تردید نکنید و مقتدرانه اعلام حضور کنید
هندسه رقابت انتخاباتی برای ریاست جمهوری یازدهم در حال شکلگیری است و اگرچه این شکلگیری هنوز صورت نهایی خود را نیافته، ولی به هر روی به گونهای هسـت که بتوان آن را تحلیلی واقعبینانه کرد. آنچه در ایـن میان مهم است، ورود کاندیدهایی کـاردان و پخـته و دردمندی است که بتوانـند با تکیه بر آگاهی و تجربه و نیز شفقت انسانی و ملی خود، پیکره دولتی توانـمند و کارآمد را بسازند؛ حال چه از این جریان و گروه باشـد چه از آن. مردم معیارهای رأی دادن خود را معیارهایی عمومی میداننـد و نامزدهای جناحهای گوناگون را با آن میسنجند.
ورود شخصیت برجستهای مانند آیت الله هاشمی رفسنجانی به میدان رقابتهای انتخاباتی، اهمیت و بار رقابت را افزایش میدهد و انتخاب او به عنوان رییس جمهور، کاروان سیاسی کشور را به نقطه عطفی تازه میکشاند و روند توسعه و اصلاحات واقعی را شتاب میبخشد.
پارهای از دلایل این امر را میتوان چنین برشمرد:
یکم: موضوع ورود آقای هاشمی رفسنجانی به عرصه انتخابات با وجود آن که هنوز از سوی شخص ایشان به صراحت اعلام نشده، پارهای گروهها و جریان های سیاسی را بشدت غافلگیر ، هراسان و آسیمهسر کرده، تا آنجا که از سر تعجیل، دلواپسی و خصومت ورزی، گاه موضعگیریهای ناپخته و ناشیانه را اظهار کردهاند. برخی از همین فعالان، به طعن و طمع گفتهاند، هاشمی باید به میدان انتخابات گام نهد تا خود را در باسکول اجتماعی وزن کند، اما این نکته را نادیده گرفتهاند که با ورود او، دیگر جناحها نیز به نحو مضاعف ناگزیرند خود را در ترازوی جمعی بسنجند. این همه نگرانی از همین جا برمیخیزد که سنگینی این آزمون با ورود او به صحنه انتخابات، برای این دسته از گروههای سیاسی دو چندان نشود و طمع خام تمامت طلبی افزون خواهان جدید بر آب نیفتد.
جالب این است که گروهها و عناصر نگران، همانهایی هستند که نسبت به داشتن پایگاه اجتماعی خود سخت بد گماناند و طی چند سال اخیر کوشیدهاند با بزرگ نمایی مشکلات و افکندن توپ همه تقصیرها و قصورها به زمین حریف، همه جانبه تصویر او در اذهان عمومی، تیره کنند و با دامن زدن به نارضایتیهای عمومی، استفاده ابزاری از مشکلات خود ساخته و مجال دادن غیرواقعی آن در پارهای مطبوعات، سهمی از مشروعیت و مقبولیت مردمی را برای خود دست و پا کنند.
این گروهها که از قضا، خود در این سالها، بخشهایی جدی از حاکمیت را در اختیار گرفتهاند، هماره با طرح چنین شبهاتی و استفاده از تئوری «غول و مانع جلوه دادن حریف»، از هاشمی نردبان رشد و کیسه بوکسی برای استفاده های تبلیغاتی آفریدند و صدتاسف آنکه اینان، همواره حیات و دوام خود را مدیون چنین اغتشاشهایی هستند که در اذهان عمومی میافکنند و بر فریفتن آنها، کار داوری درباره کارنامه نه هرگز کامیاب خویش را دشوار میکنند، گو آنکه دیگر چنین تئوری نخ نمایی، حدیث هر کوی و برزنی شده، اما مجریانش، همچنان به ظن سادگی و جهل ملت (که حکایتیست فریبکارانه و دردناک)، بر طبل “بگم بگم” های خود می کوبند!
تحریف و تخریب و تقبیح تاریخ و پروا نداشتن از شکستن سرمایههای انسانی و ملی و انقلابی نظام، البته نشان از خطای مدام و هراس خفتهای میدهد که کمکم با هر چه نزدیکتر شدن به آستانه انتخابات، افسار خود را میگسلد و بند از پوزه خشم و خشونت رفتاری و گفتاری میدرد تا مگر گرایشهای قوام نایافته و بیریشه و پیشینه را رنگی از وجاهت و پذیرش بپاشد و بر نو آمدگان شتابزده عرصه سیاست ارمغانی از قوت قلب و دلیری دل ارزانی کند. این پدیده، نه در روش و نه در اهداف خود، هیچ از روایی و مشروعیت برخوردار نیست و دریغ است که آرمانهای متعالی امام، رهبری و انقلاب اسلامی در کنام این درندگان دریده لگام از هم بپاشد و صورت و سیرت خود را از دست دهد.
دوم. کاندیداتوری آیت الله هاشمی در شرایط فعلی کشور که انبانی از مشکلات داخلی و خارجی را بر دوش می کشد، موهبتی برای انقلاب، فرصـت و حمایتی بیبدیل برای نظام است و همچنین غنیمتی ارزشمـند برای دوره آینده اجرایی کشور است.
در عین حال، حضور مجدد او در صحن و سرای سیاسی کشور، اعتدال سیاسی را مجال میدهد و او را همـچنان به عنوان میانجی قابل اعتماد برای گروههای سیاسی حفظ و صیانت خواهد کرد؛ گو آنکه نفس حضور او، عرصه را بر پارهای نوآمدگان گستره سیـاسی تنگ میکند. کسانی که تنها سرمایهشـان، فریفـتن چشم و دل با زر و زیورهای زبانی و تردستیهای کلامی است.
اینان که کمتر دستـی بر آتش اجراییات و پیـچ و خم مسائل و مصایب گوناگون جامـعه داشتهاند، بیباکانه و بیپروا مدعـیاتی را نقاب چهره خود میکنند که هنوز در کوره آزمون، کارآزموده و پخته نشـده است. هاشمی، سیاستـمردی است که نیـک و بد راه و روش و برنامه خود را بر پرده عام به نمایش گذاشته و از شناختهشدهترین و سربلندترین شخصیتهای سیاسی کشور است.
سوم. تاریخ سیاسی پس از انقلاب، پدیده «توسعه» را با رفسنجانی تعریف میکند. معماری ده ساله توسعه در کشور جدا از دیگر تجربههای ثمین و سمین او در دیگر قلمروها، تجربه منحصر به فرد اوست. حتی پس از پایان دوره ریاست جمهوری، او همواره از سیاستهای اصلاح گرایانه و توسعه گرانه حمایت کرده و در هدایت و پشتیبانی پیدا و پنهان آن هیچ فرو نگذاشته است.
بیگمان ورود او به عرصه ریاست جمهوری، یار موافق و موفقی را برای نظام و برنامههای توسعه، ارمغان خواهد آورد و حتی در اصلاح برنامه ها و بهسازی روشها و ساز و کارهای توسعه بسیار مؤثر خواهد بود.
چهارم. آیت الله هاشمی نماد سیاستپیشهای خردمند و معتدل است که در عمده بحران ها و مشکلات، مدیریت و کارشناسی و راهگشایی خود را نشان داده است. در کشاکش و چکاچاک جناحها که گاه از مرز امنیت و وحدت ملی فراتر میرود، حضور مستقیم و مؤثر او وزنه اعتدالی است که مانع از برخورد تند و شکننده آنها با یکدیگر خواهد شد. حضور او اگر چه در قالب هیچیک از جناحها صورت نمیگیرد ولی پایگاه اطمینانی برای همه آنها فراهم خواهد آورد و به نظر میرسد، همه نیروهای دلبسته به پیشرفت ایران با در نظر گرفتن این نکته، از گامهای استوار او به سوی ریاست جمهوری استقبال خواهند کرد.
پنجم. به یقین، اگر او در دوره جدید ریاست جمهوری حضور یابد، تولد تازه و نقادی شده او در تاریخ انقلاب قلمداد خواهد شد و راه بر نوکیسهگان شتابزده، سخت ناهموار خواهد شد. چنین تیره کردن چشمه نباید چشمها را بفریبد و آن را عمیق وا نماید. خیال و دعوی دستیابی به قدرت سیاسی باید با تکیه بر غنا و قوت رأی و اندیشه خود و تلاش در کسب مشروعیت مردمی و پایگاه اجتماعی، بایستی از مجاری قانونی و اخلاقی صورت پذیرد وگرنه سیاست «حذف» و «تخریب» یک روز نیز در پای خود آنها هم خواهد پیچید و چهبسا آسانتر، که بیگمان افراد چندان چیره و زبر نیستند… چندان که با تلنگری از فرازی که رفتهاند، فرو خواهند غلتید. رویگردانی از این روشها و انگارههای متعلق به اجتماع قبیلهای و بدوی، نشانه رشد و بلوغ سیاسی جناحها و تحقق همان آرمانهایی است که این گروهها در گفتار بدان مدعیاند ولی در عمل بدان پشتپا میزنند.
ششم. مخلص کلام آنکه نگارنده خود را منتقد برخی روش ها و اقدامات دوران ریاست جمهوری هاشمی می داند ، اما در این شرایط و اوضاع نگران کننده، مشکلات سیاسی – اقتصادی – اجتماعی داخل، وضعیت گنگ ایران در شرایط متغیر منطقه و آینده آن ، انزوای جهانی و تحریم های ناجوانمردانه و در عین حال کمرشکن، افزایش دشمنی ها میان جناح های سیاسی، سلب اعتماد عمومی و شکاف میان ملت و دولت ، تشدید و افزایش بی اخلاقی ها و قانون گریزی ها و … هاشمی تنها کسیست که می تواند به واسطه ی دلایل ذیل، مشکلات، معضلات و بحران ها را تا سرحد نجات از وضعیت فعلی و بازگشت به مسیر صحیح ، مدیریت و مرتفع سازد و آرامشی نسبی بر شرایط پرتنش فعلی باشد.
۱. سابقه ی دیرین در پیش و پس از انقلاب، مورد وثوق و اعتماد هر دو جناح عمده و شخصیت های منصف و متین سیاسی کشور (البته نه افراطیون) ، بهره گیری از خصلتی به نام اعتدال، به عنوان عنصری لازم در مسیر گذر از “افراط و تفریط” و بازگشت به جاده ی انصاف، که در این روزهای پرتنش، بسیار خریدار دارد.
۲. ارتباط بسیار خوب با مقامات کشورهای عربی جهت حل معادلات و مناقشات منطقه ای
۳. وجهه ی مناسب در میان مقامات کشورهای غربی (بین المللی)
۴. مدیریتی مجرب و مطمئن برای حل مشکلات اقتصادی (گوآنکه صرف حضور او در عرصه انتخابات، می تواند بار احساسی ارز و دیگر قیمت ها را تا حدی بکشند)
۵. محبوبیت در میان نسل جوان و مورد احترام نسل های پیشین
۶. ارتباطی تنگاتنگ و دوستی دیرین با رهبری معظم انقلاب
حال باید دید برای «ملاحظاتی» که آیت الله هاشمی دارد، تدبیری اندیشیده خواهد شد یا اینکه اینبار، او نیامدن را به صرفه تر از آمدن می داند؟ قرائن ، شنیده ها و البته تکاپو ، شتابزدگی و سراسیمگی تندخویان مدعی، حکایت از «آمدن» دارد! هر چند آنچه قطعیست این است که آیت الله، منافع نظام و ملت را فدای آمدن یا نیامدنش نمی کند. گوآنکه خود نیز روز گذشته صراحتاً اعلام کرد که «بدون موافقت رهبری، آمدنم نتیجه معکوس خواهد داد…پیش از اینکه بیایم باید در این مورد با رهبری صحبت کنم»
پس، تردید نکنید آقای هاشمی! فرصت را از دست ندهید، به دیدار رهبر معظم انقلاب رفته و پس از رفع ملاحظات و نگرانی های احتمالی معظم له، مقتدرانه اعلام حضور کنید تا در کنار ایشان، کشور را از بحران های پیش رو، نجات دهید … جناب آیت الله ! کشور نیازمند ایثار شماست!