تصمیم نهایی هاشمی بستگی به واکنشی دارد که ایشان از طرف مقام معظم رهبری میگیرند
خورنا: صادق زیباکلام می گوید: اگر هاشمی بیاید، اصولگرایان همه کاندیداهای خود را کنار میگذارند و بر قالیباف اجماع میکنند.
به گزارش سرویس سیاسی «انتخاب» ؛ او تصریح می کند: اگر آقای احمدینژاد موفق شود کارت ورود به انتخابات را برای آقای مشایی کسب کند و آن وقت انتخابات تبدیل شود به رقابت میان آقایان هاشمی، مشایی و قالیباف، قطعا این سناریو به نفع آقای هاشمیرفسنجانی و زیان آقای قالیباف تمام خواهد شد، چراکه آقای مشایی آن مقدار رایی که میتواند از آقای قالیباف بگیرد، خیلی بیشتر از آن میزان رایی است که میتواند از آقای هاشمی بگیرد.
زیباکلام می افزاید: البته تصمیم نهایی هاشمی بستگی به واکنشی دارد که ایشان از طرف مقام معظم رهبری میگیرند
متن کامل مصاحبه او با اعتماد در پی می آید:
آقای زیباکلام تحلیل شما از وضعیت اصلاحطلبان در انتخابات پیش رو چیست و فکر میکنید در نهایت آنها با چه گزینهیی پا به میدان انتخابات خواهند گذاشت؟
من الان مهمترین مشکل اصلاحطلبان را ضعف رهبری آنها میدانم. در حالی که الان تنها ۴۸ روز تا برگزاری انتخابات مانده هنوز معلوم نیست آنها با گزینه حداکثری خود یا مثلا کاندیداتوری آیتالله هاشمیرفسنجانی وارد میشوند یا با اشخاص دیگری همچون آقای دکتر عارف، آقای حسن روحانی یا آقای اسحاق جهانگیری میخواهند به میدان بیایند. حتی درباره همین افراد هم مشخص نیست که آنها میخواهند بالاخره بر روی یک نفر اجماع کنند یا نه.
منشأ ایراداتی که میگویید را چه میدانید؟ دلیل تردیدهای اصلاحطلبان برای نحوه ورودشان به انتخابات چیست؟
به نظر من این واقعیت تلخ که هنوز اصلاحطلبان هیچ برنامه مشخصی برای انتخاباتی که قرار است ۴۸ روز دیگر برگزار شود ندارند را به ضعف رهبری اصلاحطلبان نسبت میدهم و به هیچوجه معتقد نیستم که اصولگرایان یا دولت مسوول تشتتی هستند که الان گریبان اصلاحطلبان را گرفته است. فکر میکنم باید صادقانه اعلام کنم آشفتگیای که در وضعیت اصلاحطلبان امروز شاهد هستیم ناشی از خود اصلاحطلبان و ضعف رهبری آنهاست و به هیچوجه به جای دیگری ربطی ندارد.
البته اصلاحطلبان هم میگویند مدتهاست که از کمترین امکانی برای تبادل نظر با یکدیگر و تصمیمگیری کردن و همینطور ارتباط با بدنه اجتماعی خودشان محروم هستند.
من هم این مساله را قبول دارم و میدانم رهبری اصلاحات میتواند بگوید که وقتی ما بخواهیم با ۴۰ یا ۵۰ نفر از همفکران خودمان جلسهیی را برگزار کنیم، ممکن است مشکلاتی برایمان به وجود بیاید. اما معتقدم باید این جلسات تشکیل و این اقدامات انجام شود و آن مشکلات هم به وجود بیاید تا تکلیف همه روشن شود. اینکه بگوییم اگر آقای زید در انتخابات کاندیدا شود، حتما رد صلاحیت میشود پس ما باید بنشینیم تا دقیقه نود و هیچ کاری نکنیم به نظرم فاجعه است. من به عکس معتقدم که آقای زید باید در انتخابات ثبتنام کند ولو ایشان توسط شورای نگهبان رد صلاحیت شود. اینکه ما نگران رصد صلاحیت افراد باشیم چیزی را حل نخواهد کرد.
مساله رد صلاحیت یک بحث است و مساله اینکه اصلاحطلبان از امکان تبادل نظر با یکدیگر و همچنین با بدنه اجتماعیشان محروم هستند تا بتوانند به نتیجه برسند، مساله دیگری است. الان شما ایرادتان به عدم اجماع اصلاحطلبان تا این لحظه است که خب این مساله با موانع متعددی روبهرو است و اینجا بحث فیلتر شورای نگهبان یک بحث ثانوی است.
ببینید اگر اصلاحطلبان واقعا آنقدر آزادی عمل ندارند که بتوانند ۳۰ یا ۴۰ نفرشان دور هم جمع شوند و درباره انتخابات تصمیمگیری کنند باید روشن شود که پس اصلاحطلبان نمیتوانند در انتخابات شرکت کنند. اما آنچه مسلم است اینکه اصولگرایان نمیتوانند برای اصلاحطلبان تعیین تکلیف کنند.
آنچه مسلم است اینکه اگر اصلاحطلبان با کاندیدای درجه ۲ یا درجه ۳ وارد شوند با موانع به مراتب کمتری روبهرو خواهند شد. اما اینکه آنها بتوانند با کاندیدای حداکثری خود بیایند شاید از محالات باشد.
بله. اما من میگویم قطعا اصولگرایان نمیتوانند برای اصلاحطلبان تعیین تکلیف کنند و آنها نمیتوانند به اصلاحطلبان بگویند که از جانب شما فلان فرد میتواند کاندیدا شود ولی فلانآقا نمیتواند.
من فکر میکنم بدنه اجتماعی اصلاحطلبان که در واقع رای بالقوه آنهاست، هنوز مردد هستند که در این انتخابات شرکت کنند یا نه. اگر تصمیم گرفته شود که مثلا آقای هاشمیرفسنجانی نمیتوانند یا نباید در انتخابات کاندیدا شوند و اصلاحطلبان تنها میتوانند با کاندیداهایی نظیر آقایان روحانی، جهانگیری و عارف وارد انتخابات شوند، بعید به نظر میرسد که بدنه اجتماعی اصلاحطلبان بتوانند بر تردیدهای خود فائق شوند و همه سرخوردگیهای خود را پشت سر بگذارند و پای صندوق حاضر شوند و به این افراد رای دهند. بعید میدانم آن تردید با حضور روحانی، جهانگیری و عارف از بین برود. بعید میدانم که هیچ کدام از این آقایان بتوانند شانس پیروزی داشته باشند و معتقدم که اصلاحطلبان تنها وقتی میتوانند به پیروزی دست یابند که شخصی همچون آیتالله هاشمی به عنوان کاندیدای اصلی جریان اصلاحات وارد انتخابات ریاستجمهوری شود. حالا اگر به هر دلیلی ایشان یا کاندیدای حداکثری اصلاحطلبان نتوانند در انتخابات کاندیدا شوند، در این صورت باید اصلاحطلبان تکلیف خودشان را با بدنه اجتماعیشان روشن کنند و بگویند که اصلا با چنین وضعیتی میخواهند در انتخابات آتی کاندیدایی داشته باشند یا نه. آن چیزی که به نظر من برای طرفداران اصلاحات زجرآور هست بلاتکلیفی و سرگردانی اصلاحطلبان است.
البته این سرگردانی که میگویید یکی از ویژگیهای عام انتخابات پیش رو است و حتی اصولگرایان هم که جناح قدرت هستند وضعیتشان از این نظر بدتر از اصلاحطلبان است و هنوز معلوم نیست که بالاخره با چه کاندیداهایی وارد خواهند شد. درباره آنها اینکه همه روی یک کاندیدای واحد اجماع کنند هم تقریبا محال است.
درست است. اتفاقا تکلیف اصولگرایان هم به تصمیم اصلاحطلبان گره خورده است. برای اینکه اگر آقای هاشمی نهایتا تصمیم بگیرند که در انتخابات شرکت کنند در این صورت نخستین تبعات تصمیم ایشان نصیب اصولگرایان خواهد شد. فکر میکنم اگر آمدن آقای هاشمی جدی شود، اصولگرایان همه کاندیداهای خود نظیر آقایان حدادعادل، ولایتی، لنکرانی، جلیلی و افراد متعددی که الان احتمال کاندیداتوریشان مطرح است را کنار میگذارند و بر آقای قالیباف اجماع میکنند. بنابراین اصولگرایان هم بلاتکلیف اصلاحطلبان و همچنین تصمیم آیتالله هاشمی هستند.
پس این مشخص نبودن کاندیدای اصلاحطلبان میتواند این مزیت را داشته باشد که جناح رقیبشان همچنان در سرگردانی باشد و در رقابت قبل از انتخابات هر روز شکاف میانشان بیشتر شود؟
این نکته درست است ولی من فکر میکنم این یک مزیت کمی هست در برابر آن چیزی که اصلاحطلبان در حال از دست دادنش هستند و به نظر من خوب نیست که بلاتکلیفی اصلاحطلبان همچنان ادامه داشته باشد تا سرگردانی اصولگرایان بیشتر شود.
اما اگر قرار باشد اصلاحطلبان با کاندیدای حداکثریشان یا شخص آیتالله هاشمی وارد شوند نیازی به زمان یا تبلیغات ندارند و از این حیث چند گام از گروههای مختلف اصولگرایان و کاندیداهای متعددشان جلوتر هستند.
قبول دارم. ضمن اینکه فراموش نکنیم خیلی از جریانهای ارزشی اصولگرایان به هیچوجه اعتقادی به آقای قالیباف ندارند. نامزد آنها فردی مانند آقای سعید جلیلی و بعد با یک اختلاف زیاد شخصی مانند آقای دکتر ولایتی است.
یا آقای لنکرانی.
بله، امثال آقای جلیلی و لنکرانی کاندیداهای محبوب اینها هستند. این نیروهای ارزشی اصولگرایان به هیچوجه قائل نیستند که آقای قالیباف یک چهره ارزشی در میان اصولگرایان است. بنابراین آمدن آقای هاشمی مشکلات و دردسرهای زیادی را برای اصولگرایان به وجود خواهد آورد چرا که طرح و نقشههای آنها را به هم خواهد ریخت. اگر آقای هاشمی نیایند در این صورت همه ما میدانیم که نامزد اصلی اصولگرایان دکتر علیاکبر ولایتی است و حضور دیگر کاندیداهای اصولگرا هم تنها برای انتخاباتی کردن فضا ست.
البته اینکه میگویید کاندیدای اصولگرایان آقای ولایتی است، منظورتان بیشتر در میان عقلای جریان اصولگرایی است. وگرنه کاندیدای گروههایی نظیر جبهه پایداری افراد دیگری هستند که اتفاقا بعید است در برابر گروهی که میخواهد از آقای ولایتی حمایت کند کوتاه بیایند.
این نکته درستی است و من هم کاملا قبول دارم. ببینید اگر سعید جلیلی کاندیدای اصلی اصولگرایان شود، ممکن است آنها روی آن ائتلاف کنند. اما اگر آقایان جلیلی یا لنکرانی کاندیدای اصلی اصولگرایان نشوند، فکر میکنم جبهه پایداری نامزد خودش را در نهایت وارد میدان میکند که آن نامزد هم آقای کامران باقری لنکرانی است. اما این اختلاف و شکافی که بین برخی گروههای اصولگرایان با جبهه پایداری هست، قطعا به نفع اصلاحطلبان خواهد بود و اگر آقای هاشمی وارد میدان شوند و اصولگرایان هم به سمت آقای قالیباف بروند شکاف اصولگرایان به مراتب بیش از آنچه امروز شاهدش هستیم خواهد شد، چراکه تحت هیچ شرایطی جبهه پایداری حاضر نیست از آقای قالیباف حمایت کند.
برآورد خود شما از حضور آقای هاشمی چیست؟ فکر میکنید ایشان در نهایت کاندیدا میشوند؟
من فکر میکنم تصمیم نهایی برای آمدن یا نیامدن آیتاللههاشمی بستگی به واکنشی دارد که ایشان از طرف مقام معظم رهبری میگیرند. اگر آقای هاشمی با شناختی که از رهبری دارند، مطمئن شوند که ایشان مخالفتی با کاندیداتوریشان ندارند – حالا ممکن است خیلی موافق هم نباشند- به نظرم آقای هاشمی خواهند آمد. اما در صورتی که استنباط آقای هاشمی این باشد که نظر رهبری مخالف حضور ایشان در انتخابات است به گمان من آقای هاشمی هم ترجیح میدهند در انتخابات ثبت نام نکنند. بنابراین آمدن یا نیامدن آقای هاشمی به موافقت یا مخالفت مقام معظم رهبری گره خورده است.
حالا با مجموعه عواملی که الان اشاره کردید در ته ذهن خودتان چه میگذرد؟ احتمال آمدن ایشان را چقدر میدانید؟
ببینید آقای هاشمی قطعا زیر فشار روحی و روانی خیلی زیادی هستند و به نظر من الان خودشان هم خیلی مردد هستند که بالاخره باید بیایند یا نه. چون خیلیها به ایشان میگویند نیایند و از طرف دیگر هم بسیاری افراد هستند که از ایشان میخواهند بیایند.
منظورتان از کسانی که میگویند هاشمی نیاید احتمالا کسانی مانند آقایان باهنر و پورمحمدی است؟
علاوه بر برخی از اصولگرایان که از آقای هاشمی میخواهند وارد انتخابات نشوند، اصلاحطلبانی هم هستند که معتقدند ممکن است آقای قالیباف بتواند از حمایت تمام و کمال اصولگرایان برخوردار و در انتخابات بر آقای هاشمی پیروز شود و به همین دلیل آنها توصیه میکنند که بهتر است آقای هاشمی نیایند. اما با شناختی که من از آقای هاشمی دارم معتقدم ایشان اصلا نگران این مساله نیستند. آقای هاشمی آدمی است که خوفی از اینکه رای نیاورد ندارد و از اینکه مثلا از آقای قالیباف شکست بخورند واهمهیی ندارند. آنچه برای ایشان حائز اهمیت است، آینده نظام و وضعیت کشور است. معقتدم اگر ایشان شخصا به این نتیجه برسند که باید در انتخابات حاضر شوند قطعا میآیند ولو اینکه احتمال برنده نشدنشان هم وجود داشته باشد.
ارزیابی شما از میزان رای آقای هاشمی و شانس پیروزی ایشان چیست؟
اگر اصولگرایان در نهایت بر آقای ولایتی یا گزینههایی مانند حدادعادل، جلیلی و لنکرانی اجماع کنند، معتقدم که قطعا آقای هاشمی میتوانند ایشان را شکست دهند و برنده انتخابات باشند. اما اگر آنها با آمدن آقای هاشمی با وجود میل باطنیشان مجبور شوند به آقای قالیباف پناه ببرند با توجه به اینکه آقای قالیباف از نظر اجرایی توانستهاند تا حدودی موفق عمل کنند، ممکن است ایشان بتواند بخشی از آرای آقای هاشمی را از آن خود کند.
شما در تحلیلتان به نقش جریان دولت و تاثیری که میتواند کاندیدای آن داشته باشد اشارهیی نکردید. تاثیر جریان دولت را در انتخابات و رقابت میان اصولگرایان و اصلاحطلبان چقدر میدانید؟
من معتقدم به هر حال جریان دولت مهم است هرچند به اعتقاد من به هیچوجه تعیینکننده نیست. یعنی اگر آقای احمدینژاد موفق شود کارت ورود به انتخابات را برای آقای مشایی کسب کند و آن وقت انتخابات تبدیل شود به رقابت میان آقایان هاشمی، مشایی و قالیباف، قطعا این سناریو به نفع آقای هاشمیرفسنجانی و زیان آقای قالیباف تمام خواهد شد، چراکه آقای مشایی آن مقدار رایی که میتواند از آقای قالیباف بگیرد، خیلی بیشتر از آن میزان رایی است که میتواند از آقای هاشمی بگیرد