بررسی تاریخی شهر اهواز از هرمز اردشیر تا بندر ناصری/ لزوم کاوش‌های باستانی درباره گور دخمه‌های کشف شده در فاز ۴ کوروش

به گزارش خبرنگار خورنا از اهواز کارگروه تاریخ انجمن دوستداران میراث فرهنگی تاریانا خوزستان به مناسبت سالروز ثبت ملی شهر هرمز‌ اردشیر ساسانی نشستی با سه عنوان شهرسازی در دوران ساسانیان، پیشینه‌ی تاریخی شهر هرمز‌اردشیر و بندر ناصری پایه‌گذار اهواز نوین در محل خانه سمن‌های استان خوزستان برگزار کرد.
در بخش نخست این نشست اکبر ظریفی دکترای تاریخ درباره وضعیت شهرسازی در دوران ساسانیان توضیح داد: پدیده شهرسازی در دوره ساسانی دارای ویژگی های خاصی است: نخست، عناصر اصلی شهر سازی و معماری در دوره ساسانی ،تقریبا تکوین یافته بود. در این دوره طرح ها نوین شده و قالب های معماری متنوع تر شد. دیگر اینکه، در دوره ساسانی شهرسازی تنها با اجازه شاه ممکن می‌شد چون ساخت شهر به معنای استقلال بود، بنابراین شاه اجازه ساخت شهر را صادر می کرد، به همین خاطر اسامی شهرها با اسامی شاهان همراه است.

وی شکل شهرها در دوره ساسانی را مدور، مستطیل و بی نظم عنوان کرد و توضیح داد: شهرهای مدور، تداوم شکل شهر در دوره اشکانی است که با تغییرات کمی در دوره ساسانی هم ادامه یافت. بخش اداری، دیوانی و مذهبی در اینگونه شهرها در مرکز شهر بود و فاصله شعاع به سمت بیرون از مرکز نیز بازار و محل زیست اشراف و بزرگان بود و به همین طریق تا انتها بقیه مردم جا می گرفتند. شهرهای مستطیلی هم به صورت علامت بعلاوه از دو راه بالا و پائین و راست و چپ در مرکز تشکیل می شد و بقیه خیابان ها هم به همین صورت. مرکز اداری و دیوانی در یک ضلع و آتشکده نیز در نزدیک مرکز دیوانی شکل می گرفت. شهرهای نامنظم نیز بازمانده شهر های قدیم بود که گسترش می یافت که عموما از تداخل و به هم پیوستن چند منطقه شکل می گرفت. تیسفون نمایاننده چنین شهرهایی است.

این دکترای تاریخ در پایان تصریح کرد: علل شکل گیری این شهرها نیز برچهار پایه دفاعی، مذهبی، تجاری و اداری بود. یعنی شهرهایی که در نزدیکی مرزها شکل می گرفتند کارکرد نظامی و پدافندی داشتند و برای انجام واکنش مناسب در زمان تهدیدات خارجی بودند. شهرهایی که در نزدیکی آتشکده های معروف آن‌زمان مانند آتشکده‌های آذربایجان، خراسان و فارس شکل گرفته بودند کارکرد مذهبی داشتند و شهرهایی که در مسیر راه های انتقالی و بنادر ساخته شده بودند دارای کارکرد تجاری و شهرهایی که در مرکز کشور و در نزدیکی پایتخت ها ساخته می‌شدند نیز جنبه اداری و دیوانی داشتند و افراد اداری در آن جای می گرفتند.
در ادامه این نشست اشکان زارعی دکترای تاریخ گفت: ابن‌حوقل‌ جغرافی‌دان قرن چهارم هجری قمری در کتاب صوره ‌الارض می‌گوید: اهواز شهری است معروف به هرمزاردشیر، ولایتی بزرگ و ناحیه‌ای پهناور و وسیع دارد. مجمد بن احمد جیهانی از دیگر جغرافی‌دانان قرن چهارم نیز در کتاب اشکال‌العالم نوشته است که اهواز، نام هرمزشهر است که جمله شهرها را در آن ولایت به آن نسبت می‌دهند.برخی از رخدادنگاران ساخت آن را به دست اشکانیان و بعضی دیگر به فرمان اردشیر ساسانی می‌دانند. در مرآت‌البلدان نوشته محمدحسن اعتمادالسلطنه نیز آمده است «در دوره ایلام، شهر اوکسین در حدود آن بوده است که اشکانیان این شهر را تجدید بنا کرده و سپس اردشیر آن را دوباره ساخت. حمزه‌ اصفهانی مورخ قرن چهارم هم در صفحه ۴۵ کتاب سنی‌ملوک‌الارض والانبیا می‌نویسد: «اردشیر ساسانی شهر اهواز را پی‌افکند و سد بزرگی بر کارون بنا نهاد.»

وی یادآور شد: آن‌چه روشن است هرمزاردشیر پیش از اسلام، فراتر از گستره کنونی اهواز، شهری پرآوازه بوده است. مردمانش بیشتر به کشاورزی و دادوستد کالا ‌می‌پرداختند. به گفته‌ محمدعلی‌ امام‌ شوشتری نویسنده و پژوهشگر: «شکر، خرما و پارچه‌های ابریشمی آن به اطراف عالم مانند چین، هند و آفریقا صادر می‌شد و مردمش توانگر و ثروتمند بودند.» همچنین شمس‌الدین مقدسی (جغرافی‌دان قرن چهارم هجری) از انبوه کارگاه‌های پارچه‌بافی تا هنگام خلافت‌ عباسی در این شهر نام می‌برد. اسماعیل‌ ابوالفدا تاریخ‌نگار سوری نیز از «باغ‌های عالی، انواع اشجار و زراعت نیشکر» می‌گوید.

این دکترای تاریخ با بیان اینکه بیشتر شهرهای ساسانی دارای دو چهره‌ دایره‌ای و مستطیلی بودند افزود: در این زمینه اگر چه ساختار هرمزاردشیر به درستی روشن نیست اما از آن‌جا که این شهر از هفت‌پیرون(چنیبه) تا زرگان در شرق کارون و در غرب رودخانه‌ نیز تا مراونه و حمیدیه پیش رفته بود می‌توان شکل و ظاهر آن را مستطیلی پنداشت که چهار دروازه داشت و با الگوبرداری از شهر انطاکیه خیابان‌های بزرگ‌تر، خیابان‌های کوچک‌تر را مانند رویه‌ شطرنج از هم جدا می‌کردند. به گفته نگارنده کتاب مجمل ‌التواریخ در صفحه ۶۱ کتاب، این شهر دو بخش جداگانه‌، ویژه بزرگان مانند دبیران، موبدان و ارتشیان داشت که آن را «هرمشیر» و بخش دیگر به نام هوجستان‌وازار «خوزستان‌بازار» که در آن بازرگانان، کشاورزان، پیشه‌وران و سایر مردم زندگی می‌کردند. همچنین در این شهر آتشکده کاروان‌سرا، سربازخانه، انبار بازار و زمین‌های کشاورزی دیده می‌شد که با آمدن اسلام به ایران بخش بزرگان این شهر ویران شد اما هوجستان وازار پابرجا مانده آن را «سوق‌الاهواز» یعنی بازار هوزی‌ها نامیدند و پس از اندکی این نام به همه شهر گفته شد.

زارعی اظهار کرد: به گواه گزارش‌نویسان تاریخی این شهر تا سده ششم هجری کرسی خوزستان بوده است، چنان‌که ابوسعد سمعانی «اهواز را شهری مشهور دانسته که دانشمندان، بزرگان و بازرگانان بسیاری در آن زندگی می‌کنند.» در این زمینه باید از پزشک و روان‌شناس نامدار سده چهارم علی‌ابن‌مجوسی ‌اهوازی نویسنده «کتاب ملکی» و ابونواس در سده‌ دوم هجری نام برد. همچنین ابن‌ البشار مقدسی نیز از اهواز آن زمان به عنوان یکی از اسقف‌نشین‌های مسیحی نام برده که مسیحیان آن در کنار صابیئن ‌مندایی، زرتشتیان و مسلمانان زندگی می‌کردند که این نکته فرهنگ همزیستی و آشتی‌جویانه‌ شهروندان آن را نشان می‌دهد.

وی بیان کرد: هرمزاردشیر به علت‌های زیادی مانند جنگ‌ها و جنبش‌هایی مانند صاحب‌الزنج، دیلمیان و صفاریان، گسترش بیماری وبا و طاعون، جابه‌جایی پایتخت استان به شوشتر، شکسته شدن سد شادروان، برگشتن رودخانه مشرگان (مسرقان) از جوی خود، از پیشرفت بازایستاده، مردمانش پراکنده شدند. به گونه‌ای که اهواز از سده‌ ششم روبه ویرانی نهاده تا سده‌ چهاردهم هجری آبادانی به خود ندید. چنان‌که رویدادنگاران و سفرنامه ‌نویسان سده‌ ۱۰ تا ۱۳ هجری مانند میرزا مهدی‌خان استر آبادی، میرزا محمدصادق موسوی، اسکندربیگ ترکمان، سرهنگ لافتوس، سرهنری لایارد، کلمنت ‌اوگاستس، حاج عبدالغفارنجم‌الملک و…در کتاب‌های خود از اهواز نامی نبرده یا آن را ده‌کوره‌ای دیده‌اند. برای نمونه مادام ژان دیولافوا که ۱۳۶ سال پیش در سال ۱۸۸۷ به ناچار سه روز در اهواز بوده در رویه‌ ۷۲۵ کتاب «ایران، کلده و شوش» می‌گوید: «اهواز در دوره سلطنت ساسانیان شهری بزرگ و آباد بوده ولی اکنون بیش از بیست الی سی خانه خراب ندارد.» به گفته‌ وی، در صفحه ۷۲۷ کتاب نیز «این شهر بیش از دویست نفر ‌سکنه ندارد که همه فقیرند و با نهایت سختی زندگی می‌کنند». لرد کرزن نیز دو سال پس از خانم دیولافوا در صفحه ۴۲۵ کتاب ایران و قضیه ایران، اهواز را روستایی دیده «که چند خانه گلی و حصیری پراکنده با جمعیتی نزدیک به هفتصد نفر دارد. آن‌چه روشن است اهواز پس از سال ۱۳۰۶ هجری قمری در پی فرمان آزادی بازرگانی و کشتیرانی در رود کارون به دست ناصرالدین‌شاه قاجار و به ویژه با ساخت سرای‌معین‌التجار از چهره و ساختار شهری برخوردار شده، راه پیشرفت و آبادانی را آغاز کرد. از این‌رو پیشینه‌ اهواز کنونی را نمی‌توان بیش از ۲۰۰ سال دانست و سخن گفتن از سازه‌ها٬ بناها٬ کوی‌ها ( محله‌ها) و خیابان‌های ۴۰۰ ساله را که برخی می‌گویند منابع کتابخانه‌ای و دانش‌ باستان‌شناسی گواهی نمی‌دهند.

این دکترای تاریخ در پایان عنوان کرد: شهر باستانی هرمزاردشیر در ۲۴ شهریور ۱۳۱۰ خورشیدی از سوی «وزارت اوقاف و صنایع مستظرفه» در فهرست آثار ملی‌ ایران جای گرفت تا بدین گونه نه تنها یادمان‌های به‌جامانده‌ آن از دست‌درازی و ویرانی در پناه بماند یلکه مردم نیز با پیشینه این شهر آشنا شوند اما شوربختانه در همه‌ این سال‌ها هرمزاردشیر که اهواز کنونی بر روی ویرانه‌های آن ساخته شده گمنام و تنها رها شده است و نه کاوشی پیرامون آن انجام گرفته و نه به شایستگی شناسانده شده است. در حالی که این شهر روزگاری نامی باشکوه و جایگاهی ارزنده داشت.
روح‌الله مجتهدزاده دانشیار معماری دانشگاه شهید چمران اهواز نیز در این نشست درباره جایگاه بندر ناصری در تاریخ اهواز نوین گفت: آنچه که امروزه به عنوان شهر اهواز شناخته می شود محدوده‌ای است که نخستین سنگ بنای آن در دوران معاصر و در اواسط حکومت ناصرالدین شاه قاجار پایه‌گذاری شد. در این زمان افتتاح کانال سوئز ، سبب رونق یافتن کشتیرانی بین اروپا و مناطق جنوبی ایران شد. با توجه به این رویداد و با در نظر گرفتن سابقه تاریخی کشتی‌رانی در کارون، ناصرالدین شاه با هدف تشویق مردم ایران به رونق فعالیت‌های دریایی و تجاری، طی حکمی کشتیرانی در کارون را آزاد اعلام کرد. این امر به مثابه نیروی محرکی در رونق دوباره‌ی اهواز بود که در این زمان، از شهری بزرگ و مشهور در عصر باستان و قرون نخستین اسلامی، به دهکده‌ای کوچک و عمدتاً عرب‌نشین در حاشیه کارون تبدیل شده بود. آنچه موقعیت اهواز را در این زمان را برجسته می‌ساخت، مجموعه‌ای از عوارض طبیعی و مصنوعی بود که کشتیرانی بر کارون در این نقطه را با دشواری مواجه می‌ساخت. این عوارض که در اسناد ایرانی و فرنگی عصر قاجار با عناوینی چون آبشارها یا تنداب‌های اهواز از آن یاد شده را می‌توان عامل اصلی توجه دوباره به اهواز، بعد از قریب نهصد سال خاموشی و افول این شهر، دانست. از این رو در فاصله‌ای کوتاه افراد زیادی به تهیه گزارش وضع موجود و یا طرح‌هایی در راستای مواجهه با این موانع به منظور ایجاد راه ارتباطی جنوب به شمال ایران پرداختند.

وی ادامه داد: بخشی از این گزارش‌ها را مأموران بخش‌های مختلف کنسولگری‌های بریتانیا در منطقه تهیه کردند. بخش دیگر را مهندسان ایرانی، چون نجم‌الملک و میرزاتقی کاشانی، که از سوی شاه یا شاهزادگان قاجار به هواز اعزام گشتند، تدارک دیدند. مجموع این گزارش‌ها به ایده ایجاد بندری در این ناحیه منجر شد. نظام‌السلطنه مافی، حاکم وقت خوزستان، مأمور احداث این بندر گردید. طرح بندر را نجم‌الدوله یا نجم‌الملک غفاری که از سوی شاه مامور تعمیر سد اهواز بود، تهیه کرد. نجم‌الملک در دومین سفر خود به خوزستان، نقشه بندر را، که امروز در مرکز اسناد وزارت‌خارجه نگهداری می‌شود، طرح و نظام‌السلطنه در عرض سه سال، با مشقت زیاد، آن را احداث می‌کند و به نام شاه قاجار «ناصری» نام می‌گذارد. در این طرح دولتخانه، سربازخانه، تلگرافخانه و میدان مشق را نظام‌السلطنه ایجاد می‌کند، اما ایجاد بازار، کاروانسرا و یک خط تراموا را به تاجری به نام معین‌التجار وامی‌گذارد. مرغوبیت موقعیت این بندر جدید چنان است که به سرعت مورد توجه تاجرانی از ایران و اروپا قرار می‌گیرد و در کمتر از ده سال چنان توسعه می‌یابد که دو قدرت وقت جهانی، یعنی بریتانیا و روسیه، به صرافت احداث کنسولگری در آن می‌افتند و بناهایی به این منظور احداث می‌کنند.

مجتهدزاده در پایان اظهار کرد: به این ترتیب در سال‌های آغازین ۱۳۰۰ خورشیدی، اهواز چهره‌ای کاملاً متفاوت نسبت به چند دهه پیش از آن یافت. این چهره جدید بیش از هر چیز مرهون بندر تازه تأسیس ناصری بود. کسروی، نویسنده تاریخ پانصدساله خوزستان، که در همین ایام چند سالی را در خوزستان به مأموریت گذراند توصیف گویایی از اوضاع اهواز و ناصری در این زمان دارد: «اکنون ناصری بهترین و بزرگترین شهر خوزستان است. نقشه آن که می‌گویند از نظام‌السلطنه است، بسیار قشنگ کشیده شده و چون دو خیابان به هم می‌رسند «زاویه قائمه» پدید می‌آورند. مگر یکی دو خیابان که اندکی کجی دارد. دهکده کهن اهواز که هنوز برپاست محله‌ای از شهر نوین شمرده می‌شود و آنچه نگارنده برآورد کرده‌ام گویا شمار خانه‌ها دو هزار کمابیش باشد. مردم آن از عرب و اصفهانی و شوشتری و دزفولی و هندی و ارمنی درآمیخته و دسته‌ای از اروپاییان هم در آنجا دیده می‌شوند، گذشته از انگلیسی‌ها و بنیادهایی که در این شهر برپاگردیده‌اند. ناصری در کنار ویران‌های اهواز نهالی را می‌ماند که از ریشه درخت کهنسال برافتاده‌ای بروید و این است که بیشتری از مردم، بویژه اروپاییان، آنجا را «اهواز» می‌نامند و چه بسا پس از سال‌ها نام ناصری از زبان‌ها افتاده، فراموش گردد» (کسروی، ۱۳۸۴، ۲۳۴). پیش‌بینی کسروی درست از آب درآمد. با توسعه بیشتر ناصری به‌تدریج بیابان‌های میان اهواز و ناصری آباد و این دو کاملاً به هم پیوست؛ از این پیوند «اهواز نوین» تولد یافت.
در ادامه این نشست نیز علی‌ یار زارعی نویسنده، داستان نویس و کارگردان پیشکسوت صدا و سیمای خوزستان به معرفی یکی از کتاب‌های خود به نام مومیایی هرمز اردشیر پرداخت و گفت: این کتاب واقعیتی است آمیخته با تخیل با بن مایه‌ تاریخی که سه فصل دارد و از سوی انتشارات برسم تهران منتشر شده است. فصل نخست کتاب اشاره به شهر باستانی هرمز اردشیر دارد که زیر خاک شهر فعلی اهواز مدفون شده و گروهی باستان شناس برای کاوش های علمی و باستان شناسی به این شهر می‌آیند. فصل دوم نیز درباره‌ پیشینه‌ شهر هرمز اردشیر است که داستان این فصل در زمان ساسانیان اتفاق می‌افتد و ماجرای عشق عمیق دختری از طبقه‌ کارگران و پیشه‌وران با پسری از طبقه اشراف را حکایت می‌کند. فصل سوم کتاب اگرچه به زمان حال و گروه باستان شناسی‌ برمی‌گردد اما در پایان با فصل دوم گره می‌خورد و عشقی شور انگیز را به نمایش می‌گذارد.

به گزارش خورنا کنشگران و فعالان فرهنگی حاضر در این نشست نیز در پایان با اشاره به گوردخمه‌های اشکانی کشف شده در سال ۱۴۰۱ در منطقه فاز ۴ کوروش اهواز، از محمد جوروند مدیرکل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی خوزستان خواستند که برای کاوش‌های باستانی در محوطه این آثار کشف شده، پیگیری‌های لازم را دستورکار قرار دهد.