دوربرگردان فستیوال کوچه؛ چالشهای تنظیم و تدوین یک فرهنگ
زینب شریفی
فستیوال “کوچه” ۱۴۰۴ با فراز و فرودهای فراوان پایان یافت. این گردهمایی خودجوش که در دو روز مانده به موعد مقرر، پایان اجراهای خود را اعلام کرد به یک عبارت در علت این کار بسنده کرد: خونهای که یه چشش گریهست / دیگه دست و نی و نای نداره!
در بیانیهی شکلگیری گردهمایی کوچه بهنقل از احسان عبدیپور یکی از برگزار کنندگان آن آمده:
“فستیوال کوچه کاملاً مستقل بوده و بدون حمایت مالی از سوی شخص یا ارگان برگزار میشود. در اساسنامهی “کوچه” هیچ سود و دستمزدی برای برگزارکنندگان در نظر گرفته نشده و بلیطفروشی تنها با هدف تأمین هزینههای برگزاری و پرداخت دستمزد گروههای موسیقی انجام میشود.”
بر این مبنا مردمی بودن فستیوال کوچه، مشخصترین وجه آن تلقی شده تا در روزها و شبهایی که سراسر کشور در عزای حادثهی “انفجار در بندرعباس” غرق ماتم است یک شب را به “دمامزنی بوشهری” و شبی دیگر را به پایان اجرای گروههایش کوچهگردانی کند؛ در آن میان “شروهخوانی” هم فراموش نشد تا هنرمندان کوچهی امسال قطعههای بههم پیوستهای از همدلی و غیرت جوانان ایرانی را در آلبوم فرهنگ و هنر این مرز و بوم ضبط نمایند.
اما بهمثابهی پایان “کوچه”، آغاز آن نیز با چالشهایی همراه بود که محل برگزاری، زمان اجرا و نحوهی مدیریت مراسم از مهمترین آنها بهشمار میآمد. در واقع منتقدان این گردهمایی از عمومی (مختلط) بودن مخاطبان در فضای باز و شاید بهزعم برخی “غیرقابل نظارت بودن” کیفیت اجرای مراسم نیز تقارن آغاز آن با ایام شهادت حضرت امام جعفر صادق (ع) گلهمند بودند به همین دلیل مکان اجرای برنامه با درایت برگزارکنندگان و التزام تمهیدات لازم به “مدرسهی سعادت” انتقال یافت. ابتکاری که اگرچه فلسفهی شکلگیری این فستیوال یعنی “کوچهای – مردمی” بودن آن را به چالش میکشید اما بر لزوم پاسداشت آرای سایرین نیز تصریح میورزید و در این مسیر چه مکانی بهتر از مدرسهی تاریخی شهر بوشهر!
بر این اساس فستیوال کوچهی امسال که برخی برشهای تبلیغاتی در فضای مجازی سبب شکلگیری مجموعه تلقیهای نادرست راجع به آن شده بود با تمکین نسبت به تغییر مکان برگزاری و التزام خودجوش باورهای مذهبی – اجتماعی ارزشمند نشان داد در همه حال صدای فرهنگ، هنر، عاطفه و احساس اقوام مختلف ایرانی است. امری که در سالهای بعد به دوام و بالندگی کمی و کیفی اهدافش منجر خواهد شد.