انتقال تهران، پایتخت ایران/بخش دوم: احتمال نجات تهران یا اتفاقی غیر محتمل؟
علی کیافر معمار، شهرساز، پژوهشگر، استاد دانشگاه کالیفرنیا
بخش اول این مقاله، شامل یک مقدمه و بحثهایی درباره تجربیات انتقال پایتخت در دیگر نقاط جهان، به ویژه در کشورهایی با شباهتهایی به ایران بود. همچنین، درسهایی از آن تلاشها که میتوانند و باید برای چنین برنامه هایی در نظر گرفته شوند، در بخش نخست مطرح شد. در این بخش، بخش دوم و نهایی، به بررسی و تحلیل مزایا و معایب (جنبههای مثبت و منفی) احتمال انتقال تهران، کلانشهر و پایتخت ایران، پرداخته خواهد شد. بحث من دربرگیرنده نگاهی به میزان قابلقبول بودن و واقعگرایانه بودن فکر انتقال پایتخت ایران خواهد بود، حتی اگر نیت واقعی برای چنین انتقالی وجود داشته باشد و تنها حرف و سخن بی پشتوانه نباشد.
چهارچوبی برای در نظرگیری انتقال تهران
انتقال پایتختی مانند تهران میتواند جنبههای مثبت و منفی مختلفی داشته باشد، که عمدتا بستگی به زمینه و اهداف چنین حرکتی دارد. در زیر به تفکیک منفعت ها و ضررهای احتمالی انتقال پایتخت ایران پرداخته شده است>
الف- جنبههای مثبت
یک – کاهش ترافیک، آلودگی هوا و تراکم جمعیت
ترافیک – تهران به داشتن ترافیک سنگین مشهور است. انتقال پایتخت در صورت برنامه ریزی درست و قابل اجرا، اگر که توانایی های مورد نیاز وجود داشته باشد میتواند به کاهش مشکلات رفت و آمد خودروها در شهر فعلی کمک کند.
آلودگی هوا – به همان نسبت حجم و شدت ترافیک و حتی بیشتر از آن، تهران از آلودگی هوا بسیار رنج می برد. بر اساس آمار، تنها پانزده روز در سال، تهران هوای پاک دارد. تعداد بسیار زیاد روزهای هوای آلوده تهران و درصد آلودگی آن بیشتر از سطح قابل پذیرش برای سلامتی افراد، بویژه کودکان و سالمندان و شهروندانی که به ناراحتی های ریوی دچار هستند ، است. انتقال پایتخت می تواند امکان داشتن هوای تمیز یا کمتر آلوده را بوجود بیاورد.
با توجه به پیامدهای زیانبار،تهران به کلان شهری با مشکلات بسیار جدی محیط طیست و ملموس ترین میزان آلودگی هوا، نه تنها در آسیا بلکه در تمام جهان تبدیل شده است. بر اساس گزارشی در میانه آبان ۱۳۹۹ تهران پس از جاکارتا، پایتخت اندونزی، هفتمین شهر دنیا از نظر آلودگی محیط زیست بوده است
شاخص آلودگی هوای تهران در روزهایی از سال به عدد ۲۰۰ نزدیک میشود
تراکم جمعیت – با جمعیتی بیش از ۱۳.۵ میلیون نفر، تهران شهر بسیار مترکم و پر جمعیتی است. تراکم جمعیت تهران ۹ برابر تراکم بی جینگ (پکن) پایتخت چین است. بر اساس آمار خبرگزاری های داخل ایران، تراکم جمعیتی تهران بزرگ در بعضی نقاط بیش از ۱۰ هزار نفر در کیلومتر مربع است.
نقشه تراکم جمیت تهران – تهیه ژئوباکس استودیو
کمبود فضای باز و سبز: تهران به میزان زیادی دچار کمبود فضای سبز است. بررسی آمار شهری نشان میدهد که مساحت فضای سبز تنها ۱۰ درصد مساحت شهر تهران را در بر میگیرد. در پاره ای از مناطق این میزان بسیار پایین تر است. در کل منطقه ۱۰ تهران تنها ۳.۲۵ درصد شهری به فضای سبز اختصاص دارد؛ و ۱۲۲ بلوک شهری از کل ۱۲۵ بلوک فاقد هرگونه فضای سبز است.
اگر با برنامهریزی صحیح و اجرای مناسب همراه باشد، جابجایی پایتخت میتواند فشار بر زیرساختها، تراکم جمعیتی، و کمبود و نارسایی مسکن تهران را کاهش دهد؛ فضای سبز و فضاهای باز و تفریحی مورد نیاز را افزایش دهد؛ و در مقیاسی کلی، شرایط زندگی ساکنان را بهبود بخشد.
دو – توسعه متوازن منطقهای
رشد اقتصادی: انتقال یک پایتخت با برنامه ریزی درست و با شرایط مناسب میتواند به توسعه اقتصادی و فیزیکی متوازنتر در سراسر کشور کمک کند، و نیز به توسعه دیگر مناطق کشور و کاهش تفاوت های توسعه محور و رشد اقتصادی و پیشرفت تولیدات در یک گستره منطقهای منجر شود.
زیرساخت ها: سرمایهگذاری جدید و ایجاد زیرساخت ها نه تنها در پایتخت جدید بلکه در منطقه پیرامونی آن میتواند باعث رشد و نوسازی و توسعه در آن منطقه شود و بهبود خدمات و امکانات برای ساکنان را به دنبال داشته باشد، مزیتی که اکثر ساکنان کنونی تهران به شدت از آن محروم هستند.
سه – ملاحظات راهبردی (استراتژیک)
امنیت: مکان جدید می تواند، و حتی میتوان گفت باید، به دلایل استراتژیک انتخاب شود. با قرار دادن پایتخت دورتر از مرزها یا مناطق آسیبپذیر که ممکن است در معرض شرایط و برخوردهای خصمانه قرار داشته باشند، میتوان امنیت ملی را بهبود بخشید.
برتری های جغرافیایی: بسیار مناسب، اگر نه حیاتی، خواهد بود که مکان جدید پایتخت ایران در موقعیت مرکزیتری در کشور قرار گیرد؛ یا محلی که دارای شرایط محیطی خاص و کم مشکل، مانند در معرض بلایای طبیعی کمتر بودن، است برای آن در نظر گرفته شود. از جمله ویژگیهای طبیعی پایتخت جدید، موقعیت جغرافیایی آن باید شامل مناطقی از کشور باشد که از منابع آب کافی محروم نباشند، شرایط اقلیمی نامناسب قرار نداشته باشند، و تا حد امکان دسترسی باکیفیت به نقاط مختلف کشور داشته باشند. در نظر گرفتن سایر عوامل حیاتی دیگر در روند انتخاب مکان پایتخت نیاز مبرم دارد.
چهار – فرصتهای قابل بهره بری برای برنامهریزی شهری
برنامهریزی و طراحی شهری کوتاه مدت تا بلند مدت: پایتخت جدید میتواند فرصتی برای برنامهریزی شهری نوین به معنای واقعی کلمه باشد، برای بازده های زمانی کوتاه مدت (برای پنج سال اول)، میان دوره (تا پانزده سال) و بلند مدت (بیست و پنج سال و پس از آن). این برنامه ریزی و طراحی مناسب باید با اشراف و سازگار با واقعیتهای فرهنگی، اقلیمی و اجتماعی کشور، و محملی برای ارتقاء کیفی ویژگی های فرهنگی، اجتماعی کشور باشند. در عین حال، لازم است که ایجاد یک پایتخت جدید ادغام شیوههای توسعه پایدار و زیرساختهای پیشرفته برای امروز تا آینده را در نظر داشته، آنها را برنامه ریزی و پیاده کند.
شیوه های کارساز یا نوین و کارساز: برنامه ریزی برای ایجاد یک پایتخت جدید این فرصت را فراهم میآورد که راهحلهای نوآورانه — – هم کمّی و هم کیفی — برای تولید مسکن ، حمل ونقل، فضاهای سبز و باز، و خدمات عمومی در نظر گرفته و پیاده شوند.
پنج – تنوع و تکثر اقتصادی:
فرصتهای جدید و متوازن: ایجاد و توسعه پایتخت جدید — اگر به درستی و با اتکا بر روش های علمی و آزموده شده برنامه ریزی و اجرا شود — میتواند فرصتهای اقتصادی جدیدی در سطح منطقه و حتی تمامی کشور ایجاد کند، توزیع درآمد و رفاه را متوازنتر و عادلانهتر را ممکن سازد و نیز امکانات و فرصتهای تجاری و بازرگانی محلی را در یک منطقه ی بطور صحیح توسعه یافته افزایش دهد.
ب- جنبههای منفی
یک – هزینههای بالا
هزینههای انتقال: هزینههای انتقال یک پایتخت بسیار زیاد است و شامل ساخت ساختمانهای جدید دولتی، زیرساختها و مناطق مسکونی میشود. در مورد تهران، با تراکم و تمرکز بالای جمعیت، عملکردهای دولتی و ساختمانها، این هزینهها از دیگر پایتختها بیشتر خواهد بود.
اختلال اقتصادی: انتقال میتواند فعالیتهای اقتصادی موجود را مختل کرده و منجر به خسارتهای موقت و حتی بلندمدت شود. با در نظر گرفتن ناکارآمدیهای شناختهشده و اثباتشده در تهران در طیف وسیعی از بخشهای عمومی و حتی خصوصی، چنین اختلالاتی احتمالاً بسیار بیشتر از بیشتر موارد مشابه در جهان خواهد بود.
دو – جابهجایی و تأثیرات اجتماعی
جابهجایی جمعیت: انتقال پایتخت میتواند – و به احتمال زیاد خواهد کرد منجر به جابهجایی صدها هزار (اگر نه میلیونها) ساکن شود که این امر به چالشهای اجتماعی و اقتصادی منجر میشود. با توجه به برنامهریزی ضعیف، ناکارآمدی، ناتوانی و عدم اجرای مناسب که به وضوح در دولت مشاهده شده است، چنین جابهجایی احتمالاً بسیار بزرگ خواهد بود.
تأثیر فرهنگی: تهران دارای اهمیت فرهنگی و تاریخی غنی است. با توجه به آنچه در مورد سیاست ها و عدم کارایی دولتی دیده شده و میشوند، جابجایی پایتخت به احتمال خیلی زیاد منجر به از دست رفتن هویت و میراث تاریخی خواهد شد. نقاط و ساختمان های بسیاری رو به کاهش کیفی و از دست دادن ویژگی های ارزشمند خود خواهند شد.
سه – چالشهای اجرایی
مسائل لجستیکی: فرآیند انتقال عملیات و نهادهای دولتی به مکان جدید پیچیده است و در هر وضعیت معمولی ممکن است با چالشهای لجستیکی قابل توجهی مواجه شود. با توجه به عدم برنامهریزی و اجرای مناسب و ترکیب آن با ناکارآمدیها و ناتوانیها، این مسائل به وضوح مشاهده میشود.
مقاومت در برابر تغییر: ممکن است از طرف جمعیت و مقامات دولتی که به تهران عادت کردهاند، مقاومتی وجود داشته باشد که به تأخیرها و مشکلات احتمالی در انتقال منجر شود.
چهار – زیرساختها و خدمات
ساخت زیرساختها: توسعه زیرساختهای جدید برای پشتیبانی از یک پایتخت نیازمند زمان و منابع است. در این دوره، خدمات و تأسیسات ممکن است ناکافی باشند.
مرحله یادگیری: مکان جدید ممکن است در ابتدا فاقد سیستمها و خدمات به خوبی تثبیتشدهای باشد که تهران فعلاً ارائه میدهد. زمان لازم برای یادگیری، استفاده از تجربه ها و به انجام رساندن آنها – بخصوص با توجه به ویژگی های سیاست گذاری و عملکردها – در مشهر جیدید و منطقه پیرامونی آن بی شک طولانی خواهد بود، حتی اگر عملی باشد.
پنج – ناپایداری اقتصادی و سیاسی
ناپایداری احتمالی: انتقال ممکن است دورههایی از ناپایداری سیاسی و اقتصادی را ایجاد کند که میتواند بر ثبات و رشد کلی کشور تأثیر بگذارد. این مقوله تنها یک نگرانی خیالی نیست. قطعا رخ خواهد داد. آیا این ناپایداری در دراز مدت به سود کشور و اکثریت مردمان آن خواهد بود یا نه را فقط آینده نشان خواهد داد
کلامی کوتاه
در حالی که انتقال پایتخت ایران از تهران میتواند مزایایی مانند کاهش ترافیک و توسعه منطقهای متوازنتر را به همراه داشته باشد، همچنین چالشهای قابل توجهی از جمله هزینههای بالا، جابهجایی اجتماعی و موانع لجستیکی را به دنبال دارد. موفقیت چنین حرکتی به طور عمده به برنامهریزی دقیق، اجرای استراتژیک و رسیدگی مؤثر به اختلالات بالقوه بستگی خواهد داشت.
یک واقعیت غیر قابل انکار
یافتن مکانی در ایران که از نظر تأمین آب، دسترسی به منابع طبیعی، توانایی دریافت آسان زیرساختها و خدمات مورد نیاز و شرایط اقلیمی مناسب برای تأسیس یک پایتخت جدید باشد، بسیار دشوار است و شاید غیرممکن. منطقه شمالی با مشکلاتی در تأمین آب و تخریب جنگلهای هیرکانی مواجه است، در حالی که طبق تحقیقات ناسا، قسمت جنوبی ایران در ۲۰ سال آینده قابل سکونت نخواهد بود. این منطقه در سال جاری دماهایی تا ۷۲ درجه سلسیوس را ثبت کرده است. منطقه مرکزی نیز با مشکل شدید فرونشست زمین مواجه است و هیچ راهحل عملی برای اصلاح آن وجود ندارد. استانهای شرقی و غربی به دلیل دلایل متعددی از جمله روابط ناپایدار یا خصمانه با نیروهای سیاسی و رژیمهای حاکم کشورهای همسایه، از نظر ژئوپلیتیکی و استراتژیک مناسب نیستند.
بنابراین، تنها راه حل ممکن برای نجات تهران، از یکسو، برنامه ریزی درست، عملگرایانه و پایدار برای رفع مشکلات گوناگون آن است: ایجاد مسکن مورد نیاز و در عین حال با کیفیت، افزودن به فضای سبز و خدمات مورد نیاز مردمان، کم کردن ترافیک بسیار سنگین، و نزدیک کردن وضعیت مالی و دارایی مردم از قشرها و طبقات مختلف بخشی از اینگونه اقدامانی که باید انجام گیرند هستند. از سوی دیگرنیاز به اتخاذ تدابیر فوری و ایجاد فرهنگ در میان مردم برای اصلاح الگوهای مصرف آب، برق و انرژی است. در غیر این صورت، جمعیت بیشتر و بیشتر این گرداب مشکلات تهران گرفتار خواهد شد.
بسیاری از راهحلهای کاربردی و مورد نیاز باید توسط تصمیمسازان توانمند، سیاستمداران با نیتهای خوب و تواناییها و نیروهای فنی مانند برنامهریزان شهری و معماران مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته، به مردمان آموزش مناسب و بجا داده شود و حتی انجام این راه حل ها اجباری شوند. استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر و آبهای خاکستری نباید تنها به صورت شعار باقی بماند و باید از هر روش ممکن برای استفاده از آنها اقدام شود.
از موارد دیگر که میتوانند در پایین آوردن مشکلات شهر تهران کمک کنند میتوان به موارد زیر اشاره کرد.
* تغییر کاشت درختان نیازمند به آب زیاد و برگ ریز که در زمستان که نیاز به تصفیه هوا است، در خواب طبیعی خود هستند، به درختان همیشه سبز ضروری است.
* جلوگیری از انحراف منابع آب بالادست از تهران از طریق ساخت کانالهای بتنی و احیای سفرههای آب زیرزمینی تهران، از اقدامات حیاتی است.
* حفظ و مالکیت باغات تهران توسط شهرداری، همراه با اجرای طرحهای حفاظت و نوسازی، باید در اولویت قرار گیرد. بجای انکه از سطح و کیفیت باغ ها کم و کم شود؛ سیاستی که با در نظر گرفتن ساخت بناهای غیر نیاز دزچر آن باغها در حال گفتگو وانجام است.
* همچنین، تعویض وسایل نقلیه با مصرف بالا با وسایل نقلیه هایبریدی و برقی به قیمتهای واقعی بینالمللی و بسیاری از ابتکارات دیگر ضروری است.
متأسفانه، سازمانهای مربوطه در حال حاضر از تخصص لازم و توانایی های کلیدی برای اجرای مؤثر این اقدامات برخوردار نیستند. اما امید به آینده و بهبود را نباید از دست داد. آنچه نیاز است را باید گفت، حتی اگر گوش شنوایی نباشد، و توان به کار گیری و اجرای آن ها را.
من آنچه شرح بلاغست با تو میگویم. تو خواه از سخنم پند گیر خواه ملال – پندی از سعدی