اسم رمزی به نام ناترازی
مرتضی افقه استاد دانشگاه چمران اهواز
نه تنها ناترازیهای دامنهدار کشور، بلکه مجموعه مشکلات اقتصادی ایران برآمده از مشکلاتی است که درنظام تصمیمسازیها و سیاستگذاریهای کشور وجود دارد. باید توجه داشت، ناترازیها در ایران هم فقط معطوف به ناترازی انرژی، ناترازی بودجه و ناترازی آب و… نیست. همین که دامنه وسیعی از ایرانیان نمیتوانند نیازهای زندگی خود را تامین کنند، برآمده از ناترازی در درآمدها و ناترازی در قدرت خرید مردم است. بنابراین آنچه که باعث شده ناترازی ایجاد شده و شاخصهای اقتصادی مانند تورم، سرمایهگذاری و فقر، ناترازی در روابط خارجی و…شکل بگیرد، همین سیاستهای اشتباه است. ریشه این مشکلات و ناترازیها، هم مرتبط با تصمیمات داخلی است و هم مرتبط با تصمیمات و راهبردهای خارجی. ناترازی در تصمیمات خارجی؛ ناترازی در تجارت خارجی و ناترازی در صادرات را شکل میدهد. به عبارت روشنتر، بیتدبیریها در حکمرانی و بیتدبیری در مدیریت منابع است که این نوع ناترازیها را در اقتصاد ایران نهادینه کرده است. ایران به لحاظ وجود زیرساختها و منابع به خصوص نیروی انسانی توانمند، کارآمد و متخصص کمبودی ندارد. اما این مشکلات مدیریتی و بیتدبیریهاست که باعث شده ایران نتواند از ظرفیتهای خود در مسیر بهبود استفاده کند. این مشکلات مدیریتی هم ریشه در نظام ارزشی ما دارد. انگار که معیشت، رفاه و زندگی این جهانی مردم ذیل اولویتهای تصمیمسازان و سیاستگذاران قرار نداشته است. ماحصل این نگاه باعث شده نظام مدیریتی و اجرایی کشورما از شایستهسالاری دور شود و باگهای بسیاری در آن ایجاد شود.
مشکل دوم کشورمان در این بخش، به حوزه روابط خارجی و مشکل تحریمها باز میگردد. این مشکلات ارتباطی، زمینه سرمایهگذاری در ایران را از میان برده است و ناترازیها را تعمیق کرده است. در فضای پر تنش سیاست خارجی، نه سرمایهگذار داخلی و نه سرمایهگذار خارجی، میلی به سرمایهگذاری و انتقال سرمایه ندارد.البته ایران طی دو دهه با تکیه بر درآمدهای نفتیاش توانست این بیتدبیریها را پنهان کند. اما با تشدید تحریمها در دهه ۹۰، این روند پایان یافت و بی تدبیریها عریانتر نمایان شدند. امروز هم ایران به یک نظام حکمرانی مبتنی بر شایستهسالاری و منتهی به توسعه نیاز دارد. امروز هرچند نوع خاصی از شایستهسالاری در فضای عمومی کشورمان مشاهده میشود اما این شایستهسالاری یک شایستهسالاری ایدئولوژیک و سیاسی است و نه شایستهسالاری که منجر به افزایش تولید، کاهش فقر و کاهش ناترازیها شود. پرسش مهم در این برهه این است که ایران در کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت چه میتواند بکند؟ معتقدم اگر مشکلات روابط خارجی، مساله تحریمها و تنشهای منطقهای حل نشود، بعید میدانم این مشکلات به صورت بنیادین حل و فصل شوند، اما با استفاده از یک کابینه کارآمد و نظام اجرایی متخصص است که میتوان بخشی از این مشکلات را پشت سر گذاشت. برخی تصور میکنند حضور یک کابینه کارآمد و شایسته کفایت میکند اما معتقدم تمام نظام اجرایی و مدیریتی ایران باید متخصص و کارآمد باشند و حول محور یک هدف مشخص فعالیت کنند. یعنی تمام استانداران، فرمانداران، مدیران کل و معاونان رییسجمهوری و بهطور کلی تمام نظام تصمیمساز کشور که از بودجه ارتزاق میکنند باید از کارآمدی و تخصص بهرهمند باشند. امروز بسیاری از ظرفیتهای اقتصادی کشور مثلا پتروشیمیها و صنایع فولاد و…در شهرستانها و استانها هستند و مدیران محلی ایران هم باید واجد ویژگیهای هماهنگ و تخصصی باشند تا بتوان از حجم مشکلات کاست. البته حل مشکلات به حل مشکل تحریم و بهبود روابط با جهان بازمیگردد در بلندمت اما باید نظام تدبیر کشور در مسیر شایستگی گام بردارد تا اولویت نخست کشور به حل مشکلات اقتصادی تغییر فاز دهد.