یک جامعه شناس: خوزستان و چند استان دیگر از کانون های اصلی خودکشی دنیا هستند
به گزارش خورنا اردشیر بهرامی، جامعهشناس و پژوهشگر در نشست هماندیشی درباره بحران خودکشی کودکان و نوجوانان با اعلام این خبر توضبح داد: شیوه بررسی فعلی درخصوص آمارهای خودکشی ـ که طبق آن بهازای هر صدهزار نفر این موارد بررسی میشود ـ نادرست است. وقتی جمعیت قربانیان خودکشی را بین جمعیت ۸۰ میلیونی تقسیم میکنید، به رقم ناچیزی میرسید، اما وقتی در یک شهر یا استان تمرکز میکنید، متوجه میشوید که آنجا فاجعه است.»
او با اشاره به آمارهای بالای خودکشی در شهرهای مختلف استانهای خوزستان، ایلام، کرمانشاه و کهگیلویه و بویراحمد، ادامه داد: «این مسیر مانند یک خط گسل زلزله است و چند ویژگی ساده دارد؛ همه این شهرها در انزوای جغرافیایی قرار دارند، شاخصهای توسعه در پایینترین سطح قرار دارد و بالاترین آمار مهاجرفرستی، بیکاری و فقر در آنها دیده میشود. اگر ما هم بخشی از اهالی این مناطق باشیم و بخواهیم زندگی کنیم، یک راه بیشتر نداریم و آن اینکه، کنکور دهیم و وارد دانشگاه شویم.»
بهرامی با بیان اینکه بخشی از متغیرهای اجتماعی ما در سطح کلان است، افزود: «شهرهای استان تهران مانند ملارد، قدس، رباطکریم، شهریار، قرچک، ورامین، پیشوا و پاکدشت، بالاترین آمار خودکشی را دارند. چه اتفاقی افتاده که چهاردانگه و اسلامشهر بهاندازه ایلام خودکشی دارد؟ بهعنوان مثال این آمار در استان ایلام، ۱۲ در ۱۰۰هزار نفر و در چهاردانگه، ۱۶ در ۱۰۰هزار نفر است.»
این پژوهشگر، استانهای ایلام، لرستان و کرمانشاه را بهعنوان خوشههای مهاجرفرستی معرفی کرد و گفت: «تمام مهاجرتهای استان تهران در یک شبکه خویشاوندی درهمتنیده اجتماعی و فرهنگی قرار دارد. برای مثال بیشتر مهاجران پیشوا، ساکن استانهای شرق کشور و مهاجران غرب تهران، بیشتر در استانهای غرب کشور ساکن هستند.»
بهرامی ادامه داد: «وقتی افراد به حاشیه شهرها مهاجرت میکنند، در یک ساخت ناهمگن اجتماعی قرار میگیرند. آنها تشکیل طایفه نمیدهند، فقط در کنار هم قرار میگیرند و دیگر کنشگری و آداب و رسوم ندارند. خودکشی فقط حاشیهنشینی و مهاجرت نیست، بلکه با ساختار نامتجانس شهرهای اطراف تهران هم در ارتباط است. مثلاً در پاکدشت چند نوع حاشیهنشینی داریم که با هم ترکیب میشوند.»
۶۰ درصد خودکشیها از سوی ۳۰ تا ۵۰ سالهها
بهرامی در ادامه صحبتهایش گفت که در ۱۰ سال ۱۳۸۷ تا ۱۳۹۶، تنها ۸ درصد خودکشیکنندگان زیر ۱۸سال سن داشتند و در سال ۱۴۰۰، این عدد به ۱۰ درصد رسید: «اگر تنها روی کودکان و نوجوانان متمرکز شویم، این عدد بسیار بالاست. برخی آمارها نشان میدهد که اتفاقی تلخ در جامعه افتاده، ۸۰ درصد خودکشیهای ما تا سال ۱۳۹۰ مربوط به افراد زیر ۳۰ تا ۳۵ سال و در سال ۱۴۰۰، ۶۰ درصد خودکشیها در کشور بین ۳۰ تا ۵۰ سال بوده است. براساس بررسیهایی که روی این آمارها انجام شده، فکر میکنم به سمت مدلهای جهانی درخصوص مدلها و شاخصهای سنی و جنسی خودکشی حرکت میکنیم.»
این جامعهشناس به عوامل دیگر خودکشی اشاره کرد: «در خانواده، فضای گفتوگویی بیماری داریم یعنی نمیتوانیم باهم گفتوگو کنیم، زیرا قدرت چانهزنی وجود ندارد و نمیتوانیم درباره مسائل خانواده گفتوگو کنیم تا فهم ارتباطی شکل بگیرد. ما برای رسیدن به گفتوگوی آزاد و رها از سلطه و رسیدن به تصمیمات مشترک در فضای خانواده، نیازهایی داریم.»
او با اشاره به وجود منزلت اجتماعی و سرمایه فرهنگی پایین در خانوادههایی که به حاشیهها یا به تهران مهاجرت میکنند، گفت: «کودکان و نوجوانان در این فضاها بیشتر آسیب میبینند. ساختار خانوادهها بهشکل اقتدارگرایانه و مردسالارانه است. نگاه مردسالارانه باعث میشود، فضای کنشگری خانوادهها از بین برود و تبدیل به یک فضایی همراه با خشونت فیزیکی شود، همین شرایط باعث تضعیف فضای کنشگری و حمایتی میشود. در شهرهای مهاجرفرست، شبکه خویشاوندی داریم که از یکدیگر حمایت میکنند اما بعد از مهاجرت، تضعیف میشود و بهجای آن، ساختار خانوار بر خانواده را داریم؛ یعنی زن، شوهر و فرزند. در این وضعیت، حمایت خانواده وجود ندارد.»
بهرامی در ادامه صحبتهایش به مصاحبههای خود با نجاتیافتگان از خودکشی اشاره کرد: «آنها میگویند که خودکشی از کودکی تا روزی که وقوع یافته، همراهشان بوده است. در وجود این افراد، زندگی پررنج تبدیل به یک هسته نامقتدر شده است، یعنی هسته این افراد به جایی و کسی وصل نیست. این افراد نمیتوانند حمایت کنند و از کسی هم حمایت نمیگیرند. در این شرایط، فرد دچار ناتوانی در تحمل و مدارا با مشکلات میشود و بهدلیل نداشتن تابآوری و منابع حمایتی ترجیح میدهد خودکشی کند. در بحث خودکشی نوجوانان نابهسامانی خانواده، تجربههای تلخ کودکی و تروماهای کودکی باعث آمادهشدن شرایط برای خودکشیشان میشود.»
کودکهمسری عامل موثر در خودکشی
او کودکهمسری و ازدواجهای اجباری را نیز از دیگر عوامل خودکشی نوجوانان دانست و گفت: «این ازدواجها در فضای اجتماعی خوبی صورت نگرفته است. تیغ دولبه فقر و سنت؛ یعنی ارزشها حول مسئله تعصب، آبرو و ناموس وقتی با فقر ترکیب میشوند، ممکن است به خودکشی منجر شود. سنت و فقر لزوماً ایجاد خشونت نمیکند اما این دو در یک شرایط درهمتنیده اجتماعی تبدیل به خودکشی و خشونت میشود. چنین کودکی، سهمی از عاطفه و انتخاب ندارد و کاملاً مشخص است که این مسیر به آسیب منجر میشود.»
بهرامی ادامه داد: «خودکشی به همان میزانی که سخت است، قابل پیشگیری است؛ اما دانش پیشگیری و نهادهای مداخلهگر دراینزمینه نداریم. اورژانس اجتماعی البته اقدامات خوبی انجام میدهد و یکسال، در ارتباط با بیش از ۲هزار خودکشی در تهران مداخله میکند. برای پیشگیری از خودکشی باید خانواده، اجتماع، محله و نهادهای مدنی و دولت اقدام به تسهیلگری کنند، آگاهیبخشی انجام دهند و منابع حمایتی موجود در جامعه را تقویت کنند.»
افزایش خودکشی در کشورهای فقیر
شیوا دولتآبادی، روانشناس هم یکی از سخنرانان این نشست بود. او با اعلام اینکه سالانه در جهان بین ۸۰۰ هزار تا یکمیلیون نفر خودکشی میکنند، گفت: این پدیده در گروههای جمعیتی بهصورت متفاوت رخ میدهد. مثلاً در آمریکا، مردان سفیدپوست بیش از دیگران خودکشی میکنند درحالیکه انتظار داریم افراد تحت فشار مالی و اقتصادی، بیشتر در شرایط خطر باشند.
وی ادامه داد: ازطرفدیگر در جهان، خودکشی در میان جمعیت نوجوانان یک پیک دارد. همچنین گفته میشود که تا حدود سنین ۴۰ تا ۵۰سالگی هم شاهد اوج خودکشی هستیم. در افراد مسن نیز بهدلایل مختلفی این پدیده مشاهده میشود.
این روانشناس گفت که ۲۰ برابر خودکشیهای منجر به مرگ، اقدام به خودکشی رخ میدهد، یعنی افرادی که دست به خودکشی میزنند اما موفق نمیشوند: «در سالهای اخیر در کشورهای مرفه رشد خودکشی کُند بوده، اما در کشورهای در حال توسعه و فقیر این مسئله افزایش قابلتوجهی داشته است، آنچنان که در کشور خودمان نیز این پدیده را بیشتر مشاهده میکنیم. مهم است که دریابیم چهمیزان از خودکشیها مربوط به فقر و چهمیزان مربوط به سایر ناملایماتی است که در این جوامع تجربه میشود.
براساس اعلام این روانشناس، معمولاً خودکشی منجر به مرگ، در مردان بیش از زنان است و در مقابل، زنان اقدام به خودکشی بیشتری نسبت به مردان دارند که دلایل این تفاوت نیز تحلیلهای مختلفی دارد. همچنین براساس آمارهای جهانی، بهصورت شگفتانگیز زنان در کشور