تحلیل مقدماتی قتل فیلمساز و همسرش
به گزارش خورنا کامبیز نوروزی حقوقدان در یادداشتی نوشت: قاتل یا قاتلهایی به فجاعت جان یکی از بزرگترین و مؤثرترین فیلمسازان ایران را ستاندند. فیلسمازی که صاحب فکر بود و فیلمهایش بیرون از زمان همیشه حرفها برای گفتن دارند. فیلمسازان همطراز او چند نفر بیشتر نیستند وکم و بیش هم نسلهای خود اویند. ضربه های چاقو یا چیزی شبیه آن رگهایش را دریدند؛ خونش را ریختند و نفسش را گرفتند.
هنوز چیز زیادی از هویت قاتل یا قاتلها نمی دانیم. انگیزۀ قتل معلوم نیست و چگونگی ارتکاب جرم نامشخص است. با این حال همین مقدار اطلاعات امکان برخی برآوردهای کلی و مقدماتی را شاید بتوانند فراهم کنند.
این یادداشت ابتدا اجزای حادثه را مرور می کند، سپس انها را مورد بررسی قرار می دهد و بالاخره براساس اجزای حادثه و بررسی آنها فرضیه ها یا احتمالهای قابل طرح در مورد این حادثۀ فجیع را در میان می گذارد.
یکم-اجزای حادثه
اطلاعاتی که تاکنون از این قتل منتشر شده و می دانیم یا می توانیم دریابیم به چند مورد کلی خلاصه می شود:
۱-شهرک محل وقوع جرم منطقه ای است دارای نگهبان با گشت شبانه و شرایط ورود و خروج نسبتاً دشوار.
۲-یکی از قربانیان کسی است به نام داریوش مهرجویی؛ کارگردان معتبر سینما؛ شخصیتی دارای شهرت داخلی و بین المللی؛ دارای محبوبیتی کم نظیر در بین همۀ هنرمندان، سینماگرها و مردم عادی که همیشه هر حرف یا عملش سوژه رسانه ای و دارای ارزش خبری بالاست. نفر دوم همسر اوست. زنی که حضورش به عنوان مقتول ارزش خبر را افزایش می دهد.
۳-قتل در ساعت ۲۲:۱۰ شنبه شب با ورود دختر مهرجویی به خانه کشف می شود.
۴-قتل در فاصلۀ ساعت ۲۰:۳۰ که خانم وحیدۀ محمدی فر به دخترشان پیام داده تا ساعت ۲۲ که دختر به خانه می رسد رخ داده است. یعنی در کمتر از یک و نیم ساعت.
۵-در ساعت ۲۲ که دختر به خانه می رسد، داخل و اطراف خانه آرام است. یعنی قاتل یا قاتلان خیلی پیشتر از خانه خارج و دور شده اند. به این ترتیب کل عملیات قتل مدت بسیار کمی طول کشیده است.
۶-قاتل یا قاتلها بدون زور وارد خانه شده اند.
۷-آنها ابتدا مهرجویی را در وسط خانه هدف قرارداده اند. سپس به یکی از اتاقها رفتاند و همسر او را که از حمله خبردار شده و قصد پنهان شدن و دفاع داشته به قتل می رسانند.
۸-احتمالا قاتل یا قاتلها به محض مواجه شدن با مهرجویی او را هدف قرار داده و کار خود را انجام می دهند. قتل فوری انجام شده است.
۹-ضربه های چاقو به گردن و یک ضربۀ سنگین به سر وارد شده اند. شدت ضربه به سر به حدی بوده که چوب شکسته شده است. یعنی ضارب اصلاً قصد قتلی فجیع داشته است. می شود احتمال داد که قاتل یا قاتلها قصد داشتند کار خود را بزرگ و نمایشی جلوه بدهند. خونی که از شاهرگ می ریزد زیاد است و بسیار دیده می شود.
۱۰- او یا آنها بعد از قتل مهرجویی به اتاق می روند. خانم وحیدۀ محمدی فر پنهان شده است. احتمالا او مهاجمان را ندیده و فقط از سر و صدا متوجه حمله شده و می خواهد خود را نجات دهد. اما نمی تواند. او هم در همان اتاق هدف قرار می گیرد. به همان شکل فیجیع و نمایشی که موجب مرگ فوری هم بشود. گردن را می برند.
۱۱-چراغهای خانه روشن بوده و حتماً قاتل یا فاتلها می دانستند خانه خالی نیست.
۱۲-پول و اسناد دست نخورده و به سرقت نرفته اند. مقادیری طلا ربوده اند. در گاو صندوق باز و خالی بوده.
۱۳-احتمالا قاتل یا قاتلها بعد از اتمام کار خود با آرامش و اعتماد از خانه خارج شده اند تا جلب توجه نکرده باشند.
دوم: بررسی اجزای حادثه
از بررسی این اطلاعات تا همینجا چند نتیجۀ احتمالی در مورد این قتلهای فجیع قابل استنتاج است:
۱-معمولاً سارقان در مواقعی به خانه ای وارد می شوند که از خالی بودن آن اطمینان داشته باشند. در این حادثه چراغهای روشن خانه حاکی از آن است که آنها می دانستند خانه خالی نیست و اهالی در آن حضور دارند.
۲-معمولاً سارقان، خصوصاً اگر حرفه ای باشند از درگیری با افراد حاضر در محل، و خصوصاً قتل آنها خودداری می کنند. اگر هم به ناگهان با کسی مواجه شوند سعی می کنند با یک درگیری ساده خطر را از خود دفع کنند. در این حادثه قاتل یا قاتلها نه فقط مستقیماً با مهرجویی روبرو شده و او را هدف قرار می دهند بلکه به جستجوی خانم وحیده محمدی فر هم رفته و او را هم قربانی می کنند.
۳-ساکت کردن یک مرد ۸۳ ساله و یک زن برای انجام سرقت کار دشواری نیست بدون قتل، آن هم یک فجیع امکان پذیر است.
۴-کیفیت وقوع جرم و شدت عمل علیه قربانیان نشان می دهد که قاتل یا قاتلها به دنبال دفع خطر از خود نبوده اند.
۵-در گاو صندوق باز و خالی بوده. آیا مهرجویی ابتدا با تهدیدهای مهاجمان در گاو صندوق را خود باز کرده و سپس به قتل رسیده است؟ پاسخ این سوال را به درستی نمی دانیم ولی احتمالا پاسخ منفی است و خود مهرجویی در گاو صندوق را باز نکرده است. زیرا اگر اینطور بود با توجه به زمانی که برای این کار لازم است خانم وحیده فرصت بیشتری برای تدارک شرایط دفاع از خود پیدا می کرد و به آسانی در یک اتاق گیر مهاجمان نمی افتاد. علاوه بر این در سرقت، همکاری صاحب مال با سارقان به منزلۀ عدم مقابله اوست و دلیلی برای اعمال خشونت شدیدی مانند قتل برای سارق باقی نمی ماند.
۶- باز کردن در گاو صندوق کار افراد عادی یا مثلاً یک کارگر نیست. این کار سارق حرفه ای است. اما سارقان حرفه ای معمولاً در زمان حضور اهالی به خانه وارد نمی شوند و حاضر به درگیری به اهالی و خصوصاً قتل آنها نیستند مگر خطری جدی از سوی اهالی انها را تهدید کند و درگیری شدید رخ بدهد. یک مرد ۸۳ ساله و یک زن اصولاً خطر مهمی برای یک سارق حرفه ای نمی سازند.
۷- بی شک اشیاء سبک و ارزشمندی در خانۀ مهرجویی بوده که مهاجمان با خود ببرند اما آنطور که گفته شده چیز زیادی با خود نبرده اند.
۸-قاتل یا قاتلها با سرعت، دقت و اعتماد به نفس و در آرامش همۀ عملیات خود را انجام داده اند و با خونسردی از خانه خارج شده اند و جلب توجهی نکرده اند.
سوم: علت و هدف دو قتل
هر جرم، از جمله قتل به علت خاص و به هدف معینی صورت می گیرد. با انچه گفته شد قتل داریوش مهرجویی و همسرش وحیدۀ محمدی فر به چه علت و با کدام هدف رخ داده است؟ برای پاسخ سه احتمال قابل طرح است:
۱-احتمال قتل ناشی از سرقت: گاهی در جریان سرقت، سارق در شرایطی قرار می گیرد که خود را ناگزیر از ارتکاب قتل می بیند. دفاع در برابر یک مرد ۸۳ ساله و یک زن کار دشواری نیست. مالی که مورد توجه سارق است باید آنقدر ارزش داشته باشد که بخاطر آن دو قتل مرتکب شود اما چنین چیزی دربین نبوده است. بطور کلی کیفیت عملیات قاتل یا قاتلان این احتمال را با تردید مواجه می کند که آنها برای سرقت آمده بودند و در جریان سرقت ناگزیر از قتل شده اند. چیزهایی مثل باز بودن در گاو صندوق هم ممکن است برایفریب و رد گم کردن باشد. در این احتمال یا فرضیه قتل به علت سرقت و به هدف گریختن از احتمال شناسایی توسط صاحب خانه صورت گرفته است. خصوصیات این حادثه، که در بالا گفته شد با چنین احتمالی کمتر سازگار است.
۲-احتمال قتل انتقامجویانه: گاهی قتل فجیع و زجرآلود می تواند برای انتقام کشی رخ دهد. در این نوع قتلها قاتل لطمه ای بسیار سخت و سنگین از قربانی خورده که زندگی او را به شدت تحت تأثیر قرار داده است به شکلی که فقط قتل است که موجب تشفی خاطر او می شود. در این نوع قتلها قاتل از قبل ارتباطی با قربانی دارد و در این ارتباطات بوده است که از قربانی آسیب جدی دیده است. اما باتوجه به شخصیت و حرفۀ داریوش مهرجویی و شخصیت و موقعیت همسرش، که گویا نزدیک به ۲۰ پیش از این با او ازدواج کرده است، تا حد زیادی نمی تواند نشان دهندۀ وجود چنان روابطی باشد که مهرجویی یا همسرش با فرد یا افرادی ارتباط داشته باشند و چنان لطمۀ سنگینی به زندگی او وارد کرده باشند که انگیزه ای برای قتل انتقامجویانه ایجاد کرده باشد. چنین ارتباطاتی معمولاً به اندازه ای است که دیگران هم کم و بیش از آن آگاه می شوند. اما تا کنون کسی خبری از چنین روابطی نداده است. علاوه بر این در قتلهای انتقامی قاتل یک فرد حرفه ای نیست و معمولاً نمی تواند کار شرورانۀ خود را به شکل منظم و مرتب انجام داده و ردی از خود بجا نگذارد. قاتل انتقامجو معمولاً فردی عادی است که بر اثر تفوق مجرمانۀ حس انتقام به سوی قتل کشیده می شود و رفتاری آماتور و پراشتباه دارد. قتل مهرجویی و همسرش به قدری با دقت و حرفه ای انجام شده است که لااقل تاکنون پلیس، آنطور که خودشان گفته اند سرنخ قابل توجهی پیدا نکرده است. انتقام، از بین بردن قربانی و تشفی خاطر قاتل علت و هدف این نوع قتل اند.
۳-احتمال قتل ارعابی: مقصود از قتل ارعابی قتلی است که کسانی غیر از مقتول یا مقتولها را بترساند. در این نوع قتل، مقتول هدف اصلی قاتل نیست. بلکه ترساندن دیگران، یا حتی کل جامعه از چیزی با چیزهایی هدف اصلی قاتل است. در این نوع قتلها قربانی از میان کسانی انتخاب می شود که بسیار مشهور و خوشنام بوده و نامشان ارزش خبری بالایی داشته باشد. قتلهای ارعابی به شکل بمب خبری درآمده و افکار عمومی را به شدت متوجه خود می کنند. انجام چنین قتلهایی به شکلی رخ می دهند که جنبۀ نمایشی آنها قوی و زیاد باشد. در این فرم نمایشی غیر از شخصیت مقتول شیوۀ قتل هم اثرگذار است. هراندازه قتل فجیع تر و خشن تر باشد، نمایشی تر است. در این ماجرا حمله به گردن، خونریزی شدید، ضربۀ سنگین به سر و قتل یک زن، عناصر نمایشی حادثه را به شدت افزایش داده و تشدید می کنند. عاملان قتلهای ارعابی همواره افرادی حرفه ای هستند که به کار خود مسلط اند و می توانند عملیات مجرمانۀ خود را دقیق و سریع به انجام رسانند و کار شناسایی را بسیار سخت کنند. در قتلهای ارعابی فقط قاتل یا قاتلها دخالت ندارند. کسان دیگر نیز وجود دارند که با طراحی عملیات قتل ارعابی دنبال ترساندن مردم اند. به همین دلیل معمولا این نوع قتلها را باید در زمرۀ قتلهای سازمان یافته تلقی کرد.
در میان این سه احتمال، شاید احتمال سوم سازگارتر با اجزا و عناصر واقعه بوده و قوی تر از دو احتمال دیگر باشد.اگر چنین باشد پرسش هایی پیش می آیند. مانند این که چه کسانی به دنبال ارعاب جامعه اند؟ با این قتلها قرار بوده است چه کسانی از چه چیزی بترسند و مرعوب شوند؟ چه کسانی جلو و پشت صحنۀ این قتل تاریخی قراردارند؟ و … اطلاعات موجود اجازۀ هیچ حدس و گمان و فرضیه سازی برای پاسخ به این پرسشها نمی دهند.
با دستگیری قاتل یا قاتلها و اعلام درست اخبار مربوط به آنها و امکان دسترسی رسانه ها به فرآیندهای تحقیقاتی ابهامات مربوط به این حادثۀ بزرگ روشن خواهند شد. در غیر اینصورت این قتل، که در تاریخ ثبت می شود، معمایی باقی می ماند که تردیدهای زیادی را ایجاد می کند.