پول هایی که با مدیریت مسئولان نابلد حیف میشود
به گزارش خورنا محمدرضا افتخاری، کارشناس حوزه آب در گفتگو با اقتصاد ۲۴ اظهار داشت: ایران از نظر فرهنگی، سیاسی، اقلیمی، اجتماعی، قومی و مذهبی شرایط خیلی متنوعی دارد که این میتواند نقطه قوت تلقی شود، اما همین موضوع باعث میشود «نسخه واحد» نتواند مسائل آن را حل بکند. به عنوان مثال اگر به مدیریت آب در حوزههای تقاضا، اصلاح و برنامهریزی مروری کوتاه داشته باشیم، متوجه میشویم، یک نسخه واحد برای این سه حوزه پیچیده میشود، یعنی یک نگاه، تفکر و یک استراتژیک، اما با تاکتیکهای مختلف!
این کارشناس حوزه آب در ادامه گفت: مثلاً شرایط و نیازهای آبهای زیرزمینی گیلان، کرمان، خوزستان یا سیستان و بلوچستان و… نسبت به هم متفاوت هستند. اما با این حال مدیریت آب، یک بخشنامه واحدی را برای کل کشور صادر میکند که این عاملی ملموس برای بروز و ظهر مشکلات و کاستیها است. همچنین اگر بخواهم مهمترین مشکلات سیاستهای آبی کشور، به ویژه در برنامه هفتم توسعه را نام ببرم، باید بگویم، یک مورد آن عدم آگاهی سیاستمداران ما از مشکل واقعی در حوزه آب است. یعنی کاملاً مشخص است، تصمیم گیران هنوز مشکل واقعی را شناسایی نکرده و اساساً نمیدانند مشکل چیست که بتوانند آن را حل کنند. همچنین مسئولان به جای اینکه به مسئله بپردازند، به حل آن میپردازند که این کمبودها را ماندگار میکند.
وی افزود: سومین مورد هم این است که رویکردهای مواجهه با برنامههایی که در نظر میگیرند، با هم در تضاد است، یعنی نه تنها مسئله را متوجه نمیشوند، بلکه رویکردی هم که نسبت به حل آن دارند، کاملاً موقت است. در واقع مسئولان رویکرد ریشهای برای حل مسائل ندارند که این موجب میشود، ریلگذاری شکست بخورد. انگار یک نیرویی از بیرون به مدیریت آب کشور فشار میآورد، حالا از کجا و چگونه نمیدانم!
افتخاری تصریح کرد: موضوع کمبود آب یک بحث و موضوع مدیریت غلط نیز یک بحث جداگانه است. مثلا پروژه شکست خورده ۱۲۰۰ میلیارد تومانی طرح نیم لولهها که بی نتیجه ماند. این تازه در دهه ۷۰ بوده است که اگر به دلار تبدیل کنیم، میتوان عمق فاجعه را حدس زد. یا طرح ۲۱ هزار میلیاردی موسوم به طرح ۴۶ هزار هکتاری که شکست خورد. یا طرح نیمه تمام ۴۶ هزار هکتاری در سیستان و بلوچستان در سال ۹۹ که ۲۱ هزار میلیارد هزینه بی فایده داشت. یا طرح آب ژرف که فقط در مرحله مطالعاتش، ۵۰۰ میلیارد تومان هزینه شد، اما این هنوز به جایی نرسیده است!
این کارشناس حوزه آب توضیح داد: اساسِ مدیریت مبتنی بر شفافیت است. یعنی هر مدیری باید گزارش کار خود را به صورت شفاف اطلاع بدهد که این کار را کردم و اینقدر هزینه کردم و این اتفاق افتاد و این نتیجه را گرفتم. این دیگر سادهترین نکته است. اما به ویژه در منطقه سیستان و بلوچستان، هیچ گزارشی در خصوص تعداد و نام پروژههای اجرا شده، هزینهکرد یا وضعیت فعلی و اثربخشی آنها منتشر نشده است. اینکه چرا مشکلات آب این منطقه (سیستان و بلوچستان) همیشه به بودجه و تعریف پروژه جدید بعد از شکست و نیمهکاره رها شدن آن پروژههای قبلی خلاصه میشود، سوالی بی پاسخ است. یعنی در ایران مدیریت اینگونه است، نه تنها کسی مسئول نیست، بلکه از شکستهای قبلی هم هیچ درسی گرفته نمیشود.
وی ادامه داد: فقط در سیستان و بلوچستان این مشکلات را نداریم. مثلاً در خوزستان شبکه زهکشی که در سال ۹۲، یک میلیارد و ۲۰۰ میلیون دلار هزینه اجرا شد، اما همچنان در اهواز فاضلاب بالا میزند! یا مثلاً در موضوع آب، برق و فاضلاب خوزستان در سال ۹۶، ۹ هزار و ۵۰۰ میلیارد تومان برای آن هزینه شده است. آقایان پاسخ بدهند، این هزینه چه فایدهای برای مردم داشته است؟ من میگویم، هیچ! مستندی در صدا و سیما با این مضمون پخش شد که تا الان برای آبادی خرمشهر به اندازه ۳ بار آباد کردن خرمشهر پول خرج شده است، اما خرمشهر هنوز جنگ زده است! چه اتفاقی برای این پولها میافتد و کجا میرود؟ البته صرفاً بحث دزدی و اختلاس نیست و نشان دهنده عدم مدیریت صحیح است. خیلیها هستند که دزدی نکردند و پاکدست هستند، اما مدیریت نکردند و تخصص ندارند و به همین دلیل بیت المال را حیف میکنند.
افتخاری ادامه داد: چند وقت پیش آییننامه قانون انتقال آب از دریای عمان به استان سیستان و بلوچستان تصویب شد تا این هم سفرهای برای آقایانی که کارنابلد و بیمسئولیت هستند، باشد. بودجه این طرح ۱.۸ میلیارد یورو است! الان با توجه به وضعیتی که ما با افغانستان پیدا کردیم، کسی پیدا نمیشود این سوال را مطرح کند که در زابل، زهک یا علیاکبر چه اتفاقاتی میافتد؟ وضعیت آب به چه صورتی است؟! اگر ما بیاییم موضوع آب را به افغانستان، طالبان و یک رودخانه محدود کنیم، مطمئنا یک خطای استراتژیک است. این همان جایی است که مسئولان موضوع را متوجه نمیشوند.
این پژوهشگر حوزه آب در پایان گفت: خلاصه داستان مدیریت آب کشور به ویژه در منطقه سیستان این است که به اسم مردم مظلوم اما به کام شرکتها و مشاورهها و خانوادههای خارج نشین است که این روال غلط ادامه پیدا میکند.