یک اقتصاددان: خوزستان در حوزههای زیرساختی آماده ورود به بحران است
به گزارش خورنا بهمن آرمان اقتصاددان و استاد دانشگاه در روزنامه تعادل نوشت: یکی از المانهای مهم در توسعه کشورها، بهبود وضعیت رشد در مناطق گوناگون، استانها و شهرهای مختلف است. در واقع ساختار کلی یک کشور که برگرفته از اجزای کوچکتر استانی و شهرستانی و…است در صورتی رشد میکند که همه اجزای کشور در مسیر رشد متوازن و همهجانبه قرار بگیرند.
با این مدل فکری، توسعه در خوزستان، فارس، اصفهان، خراسان و… باید مورد توجه قرار بگیرد تا نهایتا فرآیند توسعه در کشور محقق شود. اما به نظر میرسد که یک چنین نگاهی در کشور وجود ندارد و بیشتر تمرکز متوجه مسائل اقتصادی تهران است. استان خوزستان یکی از استانهای کشور است که ظرفیتهای فراوانی در توسعه کشور دارد. استانی که میزبان ذخایر نفتی ایران است، نیروی انسانی فعال و متخصصی دارد و از منظر اقلیمی و استراتژیک هم کاملا راهبردی است. اما همه این ظرفیتها به دلیل عدم توجه به زیرساختها با بیتوجهی مواجه میشود.
معتقدم در جریان سفر رئیسجمهوری به خوزستان، تصویر درستی از نیازها، بایدها و نبایدها و همچنین ضرورتهای استانی برای ایشان ترسیم نشده است. واقع آن است که استان خوزستان در بسیاری از امور جاری و عادی خود با مشکلات جدی مواجه شده است. مردم در تامین آب، برق، حمل و نقل و… با مشکلات جدی روبهرو هستند.
از سوی دیگر، ظرفیتهای تولید در این استان بهشدت کاهش پیدا کرده، بدون اینکه نشانههای درک این افول در برنامهریزیهای مسوولان استانی و کشوری نمایان شود. من شخصا خوزستانی هستم و این منطقه را از نزدیک میشناسم. امروز وضعیت تولید استان خوزستان با معضلات جدی مواجه شده است. تولید شکر در توسعه نیشکر که ظرفیت اسمی آن ۷۰۰هزار تن است، امسال به محدوده ۲۷۰هزار تن رسیده است. این یک نزول جدی در وضعیت تولید استان است.
در سایر حوزههای زیرساختی مانند جاده، آب، آموزش و… هم وضعیت استان آماده ورود به وضعیت بحرانی است. مشکل اما زمانی جدی میشود که بدانیم، مسوولان اجرایی و استانی، برنامهای برای مواجهه با مشکلات واقعی تدارک ندیدهاند و سرگرم مسائل حاشیهای و غیرضروری هستند. به عنوان یک اقتصاددان که نگران توسعه کشور هستم، قبل از سفر هفتم رییسجمهور به استان خوزستان از ایشان خواستم که طرحهای مهم ذیل را مورد توجه قرار دهند.
درخواستهای که پیوست آن به مجمع نمایندگان استان و سایر مسوولان هم ارسال شد. در این نامه درخواستهای ذیل را مطرح کردم؛ ۱) فاز ۲ طرح ۵۵۰هزار هکتاری مقام معظم رهبری هرچه سریعتر اجرایی شود. اهمیت این طرح در حل مشکلات زیستمحیطی و بهبود زیرساختها بیبدیل است.
۲) به توسعه نیروگاه رامین و تکمیل نیروگاههای اندیمشک، رامهرمز و نیروگاه ۱۰۰۰ مگاواتی جنوب اهواز که یکی از ضرورتهای مهم توسعه در استان خوزستان است، توجه شود.
۳) آغاز عملیات اجرایی فولاد زنگ نزن خرمشهر که نقش جدی در بهبود شاخصهای اشتغالزایی و رشد اقتصادی استان دارد در دستور کار قرار بگیرد.
۴) تکلیف پتروپالایشگاههای ۵گانه و پالایشگاه خوزستان در شمال آبادان تعیین شود.
۵) تکلیف زنجیره سدهای کارون و دز هرچه سریعتر مشخص شود… اما متاسفانه تا به امروز به این بایدها توجهی نشده است. مجموعه این پروژهها، نقش ویژهای در بهبود شاخصهای رشد و تولید استان دارد و میتواند در شمایل کلی پیشرفت کشور هم اثرگذار باشد. اما نه تنها یک چنین ضرورتهایی مورد توجه قرار نگرفته بلکه شاخصهای زیستمحیطی استان هم مدام نزولی میشود. بر اساس گزارشی که اخیرا توسط پترومتالز، منتشر شده بیشترین انتشار دیاکسید کربن در دنیا مربوط به سه کشور چین، امریکا و هند عنوان شده است.
در این رنکینگ، ایران نیز در جایگاه ششم قرار دارد و سهم آن از کل انتشار دیاکسید کربن در دنیا ۲ درصد است. سهم کشورها از کل انتشار دیاکسید کربن در جهان نشان میدهد که بعد از ۳ کشور نخست، کشورهایی چون روسیه و ژاپن قرار دارند. بخش قابل توجهی از این گازهای گلخانهای و دیاکسید کربن را مردم خوزستان (به دلیل سوختن بیهدف گاز فلر) تنفس میکنند و آسیبهای آن را متحمل میشوند.
این در حالی است که بخش خصوصی از این ظرفیت برخوردار است که گازهای فلر که بدون استفاده میسوزند را با ساخت نیروگاه تبدیل به برق کرده و آن را صادر کنند. اما به دلیل اینکه مسوولان وزارت نفت رقمهای بالایی برای این گازها در نظر گرفتهاند که حتی بالاتر از میانگین خلیج فارس است، بخش خصوصی رغبت نمیکند که وارد سرمایهگذاری در این حوزه شود.
نتیجه اینکه این گازها که یک ثروت ملی هستند بدون هیچگونه استفادهای میسوزند و فضا را آلوده میکنند. اگر محاسبهای در خصوص این اتلاف سرمایه صورت بگیرد، مشخص میشود که چه خسارت عظیمی متوجه کشور میشود، بدون اینکه منفعتی برای اقتصاد ایران داشته باشد.