مهاجرت از حاشیه به حاشیه
به گزارش خورنا روزنامه شهروند نوشت: ساختار اجتماعی جمعیت در برخی از نقاط کشور به علت تغییرات اقلیمی، بیکاری، نابودی محیطزیست و تغییر سبک زندگی دستخوش تغییر و این ماجرا سبب جابهجایی جمعیت و مهاجرت شده است.
طبق تحقیقات رصدخانه مهاجرت ایران، سه استان خوزستان، لرستان و کرمانشاه بیشترین مهاجرت و استانهای تهران، البرز و یزد بیشترین آمار مهاجرتپذیری را دارند.
بررسیها نشان میدهد بیش از ۹۰ درصد این مهاجرتها مربوط به تغییرات اقلیمی و زیستی است و کمآبی و مشکلات معیشتی مردم را وادار به مهاجرت کرده است.
مهاجرت پدیدهای است که جامعه را از نظر اجتماعی و اقتصادی تحتتاثیر قرار میدهد. مهاجرت وقتی صورت میگیرد که در محدودهای رکود اقتصادی، بیتحرکی و بیکاری بین جمعیت بحرانی شده و مسیرهای مهاجرتی برای افراد باز میشود.
در کشورهای درحال توسعه جهان، مهاجرت و شهرنشینی اساسیترین و بنیادیترین مسأله جمعیتی است، تا جایی که فشار این دو جریان بر افزایش بیرویه جمعیت شهرها، جدیتر از عامل باروری و آهنگ رشد طبیعی جمعیت است.
متخصصان حوزه مهاجرت عوامل مهاجرت را به چند بخش مختلف تقسیم میکنند که شامل عوامل جمعیتی، اقتصادی و سبک زندگی افراد نمیشود.
مهاجرت و چگونگی توزیع مجدد جمعیت در داخل کشور یا اصطلاحا مهاجرت داخلی، از اساسیترین عواملی است که سیاستگذاران اقتصادی و اجتماعی جامعه برای کنترل جمعیت، جهتدادن به جابهجاییهای جمعیتی و نیز هدایت جمعیت بهسوی قطبهای اقتصادی به آن توجه دارند و به همین دلیل، پژوهش درباره تغییرات حاصل از مهاجرت در جمعیت هر منطقه، بسیار ضروری است.
دادههای رصدخانه مهاجرت نشان میدهد سه استان خوزستان، لرستان و کرمانشاه بیشترین آمار مهاجرت را بهخود اختصاص دادهاند، این در حالی است که این سه استان در سالهای نهچندان دور از مهاجرپذیرترین استانها به شمار میرفتند.
در واقع در گذشته مهاجرانی در این استانها زندگی میکردند که با کوچ پدرانِ پدرانش برای کار و رفاه سر از این آب و خاک درآورده بودند و وقتی از آنها میپرسیدی چرا خوزستان یا لرستان را برای زندگی انتخاب کردهاید، پاسخشان این بود: «خاکش دامنگیر است». حالا این استانها در رتبه نخست مهاجرفرستی در کشور قرار دارند. همانها که خاک شهرشان دامنشان را گرفته بود، دست پسرانشان را گرفته و به جای دیگری کوچ کردهاند.
کرمانشاه جزو استانهای مهاجرفرست
فاضل الیاسی که از زمان وقوع زلزله کرمانشاه در این شهر ماندگار شد و تحقیقات جمعیتی را روی مردم این منطقه آغاز کرد، توضیح میدهد علت مهاجرت زیاد در این استان بیکاری است. او بر این باور است که کرمانشاه پیش از این جمعیت زیادی نداشته و در واقع جمعیت یکمیلیون نفری این استان حاصل شرایط بهتر آن نسبت به شهرها و روستاهای اطراف بوده است. درواقع خود شهر زیرساختهای تبدیلشدن به کلانشهر را نداشته است.
الیاسی که سالهاست روی بافت جمعیتی استان کار میکند، میگوید در اطراف کرمانشاه بیش از صد روستا خالی از سکنه شده است و در برخی از شهرها مانند سومار ۵۰ تا ۶۰ خانوار بیشتر ساکن نیستند. جمعیت برخی از شهرها مانند قصرشیرین سالهاست تغییر نکرده و این نشان میدهد مهاجرت از این شهر زیاد اتفاق افتاده است.
این استاد دانشگاه با اشاره به تغییرات اقلیمی و نتیجه آن که شامل خشکسالی و مشکلات معیشتی شده، ادامه میدهد: «مهاجران اصولا از طبقه پایین و متوسط هستند که باعث میشود در شهرهای بزرگ حاشیهنشین شوند.»
الیاسی براساس آمارها توضیح میدهد: «مهاجرت از این استان تنها داخلی نیست و کرمانشاهیها آمار زیادی از مهاجرت به خارج از کشور را نیز به خود اختصاص دادهاند. در سال ۹۶ وقتی سفیر دانمارک برای دیدار با مردم کرمانشاه به این استان آمد، گفت بیشترین آمار پناهجویان در این کشور کرمانشاهی هستند.»
این محقق و جامعهشناس بر این موضوع تاکید میکند که با در نظر گرفتن بودجه کافی برای اشتغالزایی استان میتوان جلوی مهاجرتهای زیاد استان را گرفت، زیرا هماکنون ۷۰ تا ۹۰درصد شهرکهای صنعتی بیش از ۱۲شهر کرمانشاه تعطیل شدهاند که از دلایل مهاجرت از این استان به شمار میرود.
گردشگری استان مغفول مانده است
الیاسی اظهار میکند کرمانشاه ظرفیتهای بالایی در حوزه گردشگری دارد که توجه به آن میتواند آمار اشتغال را افزایش دهد و وضعیت اشتغال را تا حدود زیادی دستخوش تغییر کند. در این حوزه سرمایهگذاری درست انجام نمیشود و به همین دلیل آمار بیکاری در استان همچنان بالاست.
او با تاکید بر اینکه ۴۷درصد مردم در این استان مستاجر هستند، ادامه میدهد: «۳۳درصد از مردم کرمانشاه حاشیهنشین هستند و آمار بالایی از حاشیهنشینان در استانهای تهران، البرز و اصفهان نیز کرمانشاهی هستند. این آمارها شرایط نامطلوب در این استان را نشان میدهد و میطلبد که برنامهریزیهای کوتاهمدت و بلندمدت برای حل معضلات این استان انجام شود.
هوای خوزستان عامل اصلی مهاجرت مردم استان
مهاجرتفرستی تنها به استان کرمانشاه منتهی نمیشود، خوزستان نیز ازجمله استانهایی است که آمار مهاجرتفرستی آن بالاست. یافتههای «پیمایش ملی وضعیت اجتماعی، فرهنگی و اخلاقی جامعه ایران» که به سفارش شورای اجتماعی کشور و توسط پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در تمامی شهرستانهای استان خوزستان در سال۱۳۹۵ به انجام رسید، نشان میدهد ۴۴.۵درصد مردم استان تمایل دارند از شهر محل سکونت خود مهاجرت کنند.
مجید یار احمدی، دکترای جامعهشناسی، از آخرین تحقیقات در مورد مهاجرت از استان خوزستان میگوید: «با وجود تعلق بالایی که مردم نسبت به سرزمین آبا و اجدادی خود دارند، بیش از ۴۸ درصد مردم اهواز و ۵۱درصد از مردم آبادان تمایل به مهاجرت دارند.»
او توضیح میدهد که در سالهای ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۵ حدود چهارمیلیون و ۳۰۰ هزار نفر در ایران در میان استانهای مختلف، جابهجا شدهاند؛ جابهجاییهای بزرگ جمعیتی در کشور که متاثر از عوامل ثابت و یکسان نیست، مثلا محرک اصلی جابهجایی و مهاجرت در استانهایی چون سیستانوبلوچستان، کرمان، خراسانجنوبی و همچنین خوزستان نابودی روستاها به دلایل تغییرات اقلیمی و بهطور خاص خشکسالی است. اما دلیل اصلی مهاجرت در خوزستان مشکلات آبوهوایی و ریزگردهایی است که در چند سال اخیر دامان مردم در این استان را گرفته است.
یاراحمدی تاکید میکند: «نتایج تحقیق از وضعیت مردم در خوستان نشان میدهد ۷۸.۷ درصد مردم نبود امکانات رفاهی را بهعنوان یکی از دلایل اول تا سوم خود و ۶۷.۳ درصد آنها مشکلات زیستمحیطی و اقلیمی را بهعنوان یکی از دلایل خود برای مهاجرت برشمردهاند. هر چند که باید به این نکته اشاره کرد مشکلاتی مانند آلودگی هوا، دمای بالا و بحران شوری و کیفیت پایین آب نیز ازجمله عواملی است که مردم را متمایل به مهاجرت میکند.»
او توضیح میدهد که بیشترین مهاجرت مردم خوزستان به استان اصفهان است و در واقع جاذبههای این استان برای مهاجران خوزستانی ثابت مانده است. در واقع میتوان حدس زد که بخش بسیار زیادی از مهاجران خوزستانی به اصفهان، مربوط به شهرهای شمالشرقی استان هستند.
بهطور کلی بعد از اصفهان بهترتیب استانهای تهران، البرز و فارس مقاصد مهاجرتی مورد نظر خوزستانیها هستند. طبق آمار در فاصله سالهای ۱۳۹۰-۱۳۹۵، ۲۲هزار و ۵۹۰ نفر از خوزستان به استان تهران مهاجرت کردهاند، در حالی است که این میزان در فاصله سالهای ۱۳۸۵-۱۳۹۰، ۱۴هزار و ۵۰۴ نفر بود که این روند افزایشی نشان میدهد استان تهران، جاذبههای مهاجرتی بیشتری از خود نشان داده است.
او بر این باور است که مسأله بیکاری، رونق و توسعه صنایع پاییندستی، تنوعبخشی به اقتصاد و توجه به تجارت، کشاورزی و صنعت شیلات و رفع مشکلات محیطزیستی این شهرهای نفتی، نیازمند برنامه مشخص دولتی و بودجه ویژهای است که انجام آن سبب میشود روند مهاجرت در این استان متوقف یا معکوس شود.
آب مشکل مهاجرت لرستانیها
هادی بیرانوند، استاد دانشگاه و تحلیلگر اجتماعی استان لرستان، لرستان را از مهاجرفرستترین استانهای کشور میداند و بر این باور است که میزان خالص مهاجرت سالانه این استان ۱۲درصد است.
این استاد دانشگاه بر این باور است که لرستان ۲.۲۲درصد جمعیت کشور را دارد و تنها راه توسعه همهجانبه و جلوگیری از مهاجرت مردم آن سرمایهگذاری بخش خصوصی در این استان است.
او با اشاره به مهاجرفرستی این استان ادامه میگوید: «سالانه ۱۲هزار نفر از لرستان به شهرهای صنعتی مهاجرت میکنند. آمارها نشان میدهد در فاصله بین سال ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۵ بیش از ۱۰۰هزار نفر از این استان به شهرهای صنعتی مهاجرت کردهاند.»
بیرانوند مشکل اصلی مردم در این استان را مسأله آب عنوان میکند و توضیح میدهد: «مطالبه اصلی مسأله تخصیص آب است که وزارت نیرو بهتازگی متقاعد شده در این حوزه تجدیدنظر کند، زیرا این استان مشکل بیآبی دارد و عدمتخصیص آب سبب بروز مشکلات در بخش کشاورزی و حتی سیل در پاییندست استان شده است.»
او در ادامه بیان میکند: «۱۳میلیارد مترمکعب رواناب در لرستان وجود دارد که ۹میلیارد مترمکعب آن در استان تولید میشود، در حالی که سهم برداشت آب لرستان کمتر از یکمیلیارد مترمکعب است.»
این تحلیلگر اجتماعی میگوید: «نبود هیچ پالایشگاهی در استان سبب افزایش آمار بیکاری در این استان شده و نهتنها از این ظرفیت استفادهای نمیشود، بلکه خسارتهای زیستمحیطی به همراه دارد.»
بیرانوند بر این باور است که عمده دلیل مهاجرفرستی لرستان در دهه اخیر، نبود فرصتهای کافی شغلی در این استان و همچنین سایر امکانات و خدمات دولتی است. در واقع این استان در بین کلانشهرهای اهواز، اصفهان و کرمانشاه قرار گرفته که سبب شده مهاجرت از این استان به استانهای همجوار زیاد صورت گیرد.
او معتقد است افرادی نظیر فرهیختگان و نخبگان احساس میکنند لرستان ظرفیت جذب آنها را ندارد، بنابراین اقدام به مهاجرت میکنند، درواقع آنها به علت پارامترهای فرهنگی و فرهنگ توسعهنیافته و عدمشایستهسالاری که برای سواد، دانش و مهارت آنها ارزشی قائل نمیشود، دست به مهاجرت میزنند و محل زندگی خود را رها میکنند. اما در مقابل طیف دیگری از افراد بیکار و فاقد شغل به دلیل فقر و مشکلات اقتصادی و معیشتی به دنبال راهی برای برونرفت از وضع موجود هستند.