عماد افروغ: ۸۱ درصد مردم نارضایتی اجتماعی دارند
درپی فوت مهسا امینی حین بازداشت توسط گشت ارشاد، اعتراضاتی از سوی مردم در شهرهای مختلف برگزار شد عماد افروغ، جامعه شناس و استاد دانشگاه، در تحلیل این اعتراضات به قرن نو گفت:« این اعتراضی که همراه با تخریب اموال عمومی هست به نظر من می تواند ارتباطی با شیوه حکمرانی داشته باشد و برای همین نظام باید در روش خودش تجدید نظر کند.»
او با تاکید براینکه مصوبه ای نداریم که از گشت ارشاد و نوع برخورد او حمایت کند،می گوید؛«معلوم نیست کدام قانون دارد گشت ارشاد را حمایت میکند؟ چرا که من شخصا هیچ قانونی درباره گشت ارشاد ندیدم و حتی مصوبات شورای انقلاب فرهنگی و شورای فرهنگی عمومی هم گشت ارشاد و نحوه برخورد آن را تایید نمی کند و باید تجدید نظری صورت گیرد.»
مشروح گفتگو با عماد افروغ، تحلیلگر شاخص، جامعه شناس و استاد دانشگاه را در قرن نو بخوانید.
آقای افروغ! به نظر می رسد فاصله اعتراضات در ایران درحال کمتر شدن است، از اعتراضات اقتصادی تا اعتراضات سیاسی و اخیرا هم که بحث اجتماعی مبنای اعتراضات شد. پیام این اعتراضات از نگاه شما چیست؟
خیلی روشن است، یعنی از وضع اداره کشور و شیوه مواجهه با خودشان ناراضی هستند. این حداقل حکایت از یک نارضایتی جمعی و تا حدودی متراکم هست و یکبار خودش را سیاسی یکبار فرهنگی و یکبار اقتصادی نشان می دهد.
اعتراض مردم به شیوه مواجهه حاکمیت با خودشان است
یعنی مردم یک اعتراض نسبت به شیوه مواجهه حاکمیت با خودشان دارند، به نوعی احساس طردشدگی سیاسی، طردشدگی اقتصادی و طردشدگی فرهنگی دارند. مردم احساس می کنند که به حساب نمی آیند و این به حساب نیامدن هم می تواند به لحاظ مشارکتی باشد، هم به لحاظ اقتصادی و هم به لحاظ فرهنگی.
نظام باید در برخی از قوانین تجدید نظر کند
هر از چند گاهی اعتراضات خودشان را نشان می دهند و متاسفانه، حکمرانان در شیوه حکمرانی خودشان یک تجدید نظری اعمال نمی کنند.
لازمه یک اداره سالم و مدیریت مطلوب جامعه این است که نظام حتی در برخی از قوانین خودش هم تجدید نظر کند. ما یک اصول مبنایی داریم که یک رسم است و یک قوانین داریم که آن باید منطبق با آن اصول و ارزشها باشد. گاهی اوقات قوانین با منطق با ارزش ها نیست یا از آن ها در اجرا فاصله می گیرد در حالیکه باید هر از چند گاهی یک تجدید نظری روی قوانین صورت گیرد.
در یک قدرت رسمی و قدرت اجتماعی یا دیالیگتیک ( باید و نبایدهای ایدئولوژیک و تاثیر و تاثرات واقعی اجتماعی) مردم باید شاهد باشند که نظام اگر مایل است که مردم از آن تاثیر بپذیرند، نظام هم از آنها تاثیر بپذیرد و یک بده بستان وجود داشته باشد.
مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی هم گشت ارشاد را تایید نمی کند
وقتی این اتفاق می افتد یک انبساط طبیعی رخ می دهد ولی، در حال حاضر مردم احساس میکنند که این انبساط نیست و به لحاظ ساختاری جامعه شناختی بروز و ظهور میکند و این خواست کشور ما نیست.
یعنی هرجا فاصلهای هست نشان می دهد که با واکنش عمومی مردم و حتی بعضا خشونت آمیز مردم رو به رو شده است بنابراین این یک نارضایتی عمومی است و این نارضایتی عمومی باید درک شود. مثلا نارضایتی ناشی از شغل، گرانی، بیکاری، رکود اقتصادی، شکاف درآمدی و طبقاتی و …
در امور فرهنگی هم شاید بهانه گشت ارشاد باشد که البته گشت ارشاد یک مواجهه نرمی نداشته است ضمن اینکه در وجهه قانونی آن هم هزار اما و اگر وجود دارد و معلوم نیست کدام قانون دارد گشت ارشاد را حمایت میکند؟ چرا که من شخصا هیچ قانونی درباره گشت ارشاد ندیدم و حتی مصوبات شورای انقلاب فرهنگی و شورای فرهنگی عمومی هم گشت ارشاد و نحوه برخورد آن را تایید نمی کند و باید تجدید نظری صورت گیرد.
در ابتدای فوت مهسا امینی باید عذرخواهی صورت می گرفت
یعنی یک تجدید نظری روی گشت ارشاد و نحوه مواجهه آن صورت گیرد و حداقل باید در همان ابتدای فوت مرحومه مهسا امینی یک عذرخواهی میکردند. این عذرخواهی هم توجیه دارد و اینطور نیست که ما بگوییم یک عذرخواهی تصنعی بکنند، به هر حال اگر برخی مدعی هستند که این خانم سابقه عمل جراحی داشته و قبلا در ۸ سالگی سابقه عمل جراحی داشته پس چرا تا الآن فوت نکرده بود؟
شوک غیرمترقبه ای به مهسا امینی وارد شده است و مسئولیتش با گشت ارشاد است
چرا باید در یک حادثه به خصوص فوت کند؟ چرا وقتی پلیس گشت ارشاد به او گیر می دهد این اتفاق می افتد؟ این نشان می دهد مسئولیت متوجه گشت ارشاد است، چون شوک غیر مترقبهای به او وارد شده است، اینها مباحث ظریفی است که متاسفانه به آن توجه نمی شود. رابطه قدرت و مسئولیت است و اگر بخواهم به سؤال شما برگردم حکایت از نارضایتی عمومی از وضع رایج شهر است.
نظام باید به استقبال اعتراضات برود
فکر می کنید نوع مواجهه حاکمیت با اعتراضات مردم باید چگونه باشد؟
نظام باید برای شنیدن اعتراضات مردم آماده باشد، یعنی بالاخره این اعتراضات یک نشانه و یک شاخص است که نظام دارد خوب اداره می شود یا نمی شود؛ در واقع، باید به استقبال این اعتراضات برود.
اعتراضات خشن می شود چون…
زمانی که نظام به استقبال اعتراضات نمی رود، به پیش بینی نخبگانش توجه نمی کند، زمانی که آمار خیلی از آسیب شناسیها نشان می دهد که ۷۸ درصد نارضایتی اقتصادی دارند یا ۸۱ درصد نارضایتی اجتماعی دارند، نظام باید استقبال کند و از این پیمایشها و اعتراضات درس عبرتی بگیرد.
ولی وقتی درس عبرت نمی گیرد و کماکان یک سیاست خاص را دنبال می کند متاسفانه اعتراضات طبیعی و مدنی تبدیل به یک اعتراضات خشن می شود.
من می توانم این را بر حسب یک نگرش منظومهای عرض کنم که این شیوه خشن صرف نظر از تحرکات بیرونی، نتیجه آن شیوه حکمرانی است؛ یعنی این دو با هم هستند. شیوه حکمرانی باعث این نحوه اعتراض خاص می شود، نه اعتراض مدنی قابل قبول که در چارچوب قانون تعریف می شود.
مردم رضایت کافی ندارند
این اعتراضی که همراه با تخریب اموال عمومی هست به نظر من می تواند ارتباطی با شیوه حکمرانی داشته باشد و برای همین نظام باید در روش خودش تجدید نظر کند. در فقر در توزیع درآمد و وضعیت سیاسی، فرهنگی و اقتصادی باید تجدید نظر کند، مردم دارند نشان می دهند از وضع توزیع مواردی که رشته آن دست دولتها است، رضایت کافی ندارند.
در قانون اساسی اجازه داده شده که اعتراضات عمومی شکل بگیرد
آقای افروغ، چرا به مردم اجازه برگزاری تجمعات رسمی و قانونی را نمی دهد تا حرفشان را بزنند و …
در قانون اساسی اجازه داده شده که اعتراضات عمومی شکل بگیرد ولی وقتی این اجازه را نمی دهند و با فرض اینکه آنها هم درخواست داده باشند پس به شکل غیر قانونی خودش را نشان می دهد.
یعنی هم مردم باید به این رشد برسند که اعتراضات خودشان را با مجوز برگزار کنند و هم دولتمردان باید انقدر سعه صدر داشته باشند که اجازه دهند که آنان بر حسب حق قانونی خودشان به صورت مدنی اعتراضات خودشان را مطرح کنند. اگر این اتفاق نمی افتد باید به میزانی که طرف قصور کرده شماتت شود.
این رفتارها هیجانی و قابل پیش بینی بود
یعنی آیا مردم تقاضا کردند که اعتراضات مدنی داشته باشند؟ آیا دولتمردان اجازه دادند یا ندادند؟ اگر مردم درخواست کردند حق قانونی خودشان را مطالبه کردند و اگر دولت ها اجازه ندادند کوتاهی کردهاند. این یک بحثی است که جا افتاده و شناخته شده و قانون اساسی هم تایید کرده است.
در سالهای گذشته دولت وقت گفت ما جایی را تعریف می کنیم و از این به بعد انعطاف به خرج می دهیم البته، من نمی دانم این دفعه کسی تقاضای مجوز برای اعتراض کرد یا نکرد. البته، بعید میدانم چنین تقاضایی شده باشد که یک نشستی برگزار شود؛ چرا که این رفتارها هیجانی و قابل پیش بینی بود.
ماموران باید آمادگی ذهنی و عملی را داشته باشند
یعنی قابل پیش بینی بود که وقتی فوتی اتفاق می افتد یک شور اجتماعی همراه با هیجان شکل بگیرد و این در تمام دنیا همین شکل است و ماموران امنیتی – انتظامی ما باید آمادگی ذهنی و عملی را داشته باشند که این اعتراضات را جوری مدیریت کنند که متناسب با شرایط خاص باشد. چون مدیریت شرایط خاص با شرایط عادی خیلی فرق می کند.